『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
@shohadayemalayer
#خرداد_چهل_دو
💢روزنامه اطلاعات: خیمنی با رژیم سازش کرد!
از ۱۵ خرداد ۴۲ تا ۱۵ فروردین ۴۳، آقا روح الله در بازداشت خانگی بود.
پاکروان، رئیس #ساواک هفته ای دوبار به ملاقات امام میرفت، میگفت میخواهم با #خمینی گفتگو کنم و او کوتاه میاید.
پرویز ثابتی در گزارشهای خود مخالف آزادی و گفتگو با امام بود.
وقتی نیروهای ویژه برای بازداشت امام آمدند، بدون توقف در جاده به سمت تهران حرکت کردند.
امام در خاطره ای میگوید: دو نفر مامور کنار دستم میترسیدند و من به آنها #تسلی میدادم!
حتی وقتی #اذان صبح شد، اجازه ندادند ماشین برای نمازِ امام توقف کند، بعدها #امام گفتند بهترین نماز عمرم را در همان روز در #ماشین خواندم.
روزنامه اطلاعات بدستور #ساواک تیتر زد که خمینی با رژیم سازش کرد!
امام ۲۱ فروردین پاسخ تندی به ادعای روزنامه اطلاعات داد:
"چه کسی با شما #سازش کرده و کنار آمده است، #خمینی غلط می کند با شما سازش کند، مگر حرف ما چیست، که بتوانیم روی آن #سازش کنیم؟
تاریخ بخوانیم
#علیرضا_زادبر
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌸 #معرفی_شهدا...🌸 🌹شهید #حاج_حسن تاجوک🌹 تاریخ ومحل تولد: 6/1/1340 ملایر تاریخ ومحل شهاد
🌸 #معرفی_شهدا..🌸
🌹سردارشهید
#حاج_حسن_تاجوک🌹
🌷 #حسن در #ملایر به دنیاآمد.
کودکی اش در محیطی آکنده ازمعنویت سپری شد.در سال 1346 جهت جهت تحصیل قدم به دبستان نهاد واین مرحله را از آغاز تا پایان باهوش و ذکاوتی که داشت به خوبی پشت سرگذاشت. حسن از همان ابتدا علاقه ای وافر نسبت به به سالارشهیدان حضرت حسین(ع) در دل داشت و در جلسات عزاداری مولایش با شور و شوق شرکت می کرد. در سال 54 وارد دبیرستان شد ودر این هنگام بود ذهن فعال او اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه را به خوبی درک می کرد. در جریانات #انقلاب فعالانه شرکت داشت به نحوی که چندین مورد به دست عوامل #ساواک شاه مورد ضرب و شتم قرارگرفـت.وقتی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید ، با عشقی عجیب به دیدار محبوب خود در #قم شتافت که درآنجا بخاطر شوق به این دیدار به زیر ماشین رفت اما با کمال تعجب صدمه ای به او نرسید. در آتشی که مزدوران ضد انقلاب در کردستان به پا کرده بودند جانانه حضوریافت وتا اوایل شروع جنگ تحمیلی در آنجا مشغول مبارزه با آنها شد. با زبانه کشیدن شعله جنگ به جبهه نبرد علیه کفار بعثی شتافت واینگونه صفحه ای دیگر از دفترمبارزات خود را ورق زد.
در فروردین ماه سال 60 جهت #ازدواج به شهر آمد اماسریع پس ازاین امربه جبهه برگشت وماهها در آنجا ماند. در سال 61 به اتفاق تعدادی از فرماندهان جهت شناسایی منطقه جدید در #سومار رفته بودند که با برخورد به کمین دشمن و درگیری ، برادران : #محمدآل_پورحجازی و #حسین_جعفری به #شهادت می رسند برادر حاج رضا مستجیری به ا#سارت درمی آید و #حاج_حسن به شدت #مجروح می شود و عراقی ها به خیال اینکه او شهید شده رهایش می کنند وبعد از یکی دو روز توسط نیروهای خودی به عقب منتقل می شود.
#سردار رشید حاج حسن تاجوک در حالی که جراحات بسیاری را در بدن داشت ، زخم ماندن در این #قفس تاب از کفش برده بود تا اینکه سرانجام پس از سالهای متمادی حضورش در جبهه ها و ایثار و فداکاریهای بی شمار در تاریخ اول #تیرماه۶۷ نماز عشق را در محراب خون سلام گفت و به دیار معبود شتافت.❣
🌸روحش شادو راهش پررهرو🌸
🌸....
@Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌺 آسایش امروز جامعه را مدیون شهدایی چون #سردارهمدانی هستیم... 🌺راوی:آزاده جانباز #سیدرضاموسوی 🌸....
🌺 #پهلوانان_نمیمیرند..
🍃نگاهی بر زندگی #مدافع_حرم
🌹 #شهیدحسین_همدانی🌹
🌷 #ژنرال_همدانی یکی ازفرماندهان نخبه #سپاه بوده وبعنوان افسرسپاه پاسداران اعلام خدمت داشته است.
همدانی یک متخصص در نحوه رزم عملیات نیروهای منظم باشبه نظامیان بود و از اعضاو #بنیانگذاران_سپاه #همدان و #کردستان بودو ازسال59 درجنگ ایران و #عراق شرکت داشت.
این شهیدبزرگوارقبل ازانقلاب ازمحضردرس شهیدمحراب #آیت_الله_مدنی بهره بسزایی برد و پس ازپیروزی انقلاب،تاسیس سپاه پاسداران همدان راآغاز وخودنیز بعنوان ارکان اصلی شورای عالی فرماندهی سپاه همدان وبا کمک همرزمان به پاکسازی عناصر طاغوت وعوامل فسادو نفاق برآمد و از آنجایی که چندین بار به دست #ساواک دستگیرشده بودعوامل طاغوت رابه خوبی میشناخت.
🍃زمانی که جنگ شروع شدبه کمک مردم محروم کردستان رفت وبادیگردوستان درآنجانیزگروهکهای ضدانقلاب رومیشناخت ودیری نپایید که فرماندهی عملیاتهای مطلع الفجر را با پیروزی کامل تجربه کرد.
فرماندهی جبهه میانی سرپل ذهاب رانیزعهده دارشدوپس ازمدتی کوتاه به همراه حاج احمدمتوسلیان وشهیدهمت وشهیدشهبازی درتشکیل وسازماندهی #لشکر27محمدرسول_الله نقش بسزایی داشت...
🍃 #مسئولیتهای_سردارسرتیپ_حسین_همدانی در8سال دفاع مقدس:
1: #فرمانده #لشکر32انصارالحسین همدان
2:فرمانده لشکر16قدس گیلان
3:معاونت عملیات قرارگاه قدس
مسئولیتهای پس ازدفاع مقدس؛
1:فرمانده قرارگاه نجف اشرف وفرمانده لشکر4بعثت
2:رئیس ستادنیروی زمینی سپاه
3:جانشینی فرمانده نیروی مقاومت بسیج سپاه در دو دوره
4:مشاورعالی فرمانده کل سپاه
5:جانشین سازمان بسیج مستضعفان
6:فرمانده سپاه محمدرسول الله (ص)تهران
این شهیدبزرگوارمفتخربه دریافت دونشان فتح ازدست #امام_خامنه_ای شدند.
🍃سرانجام درروزجمعه17 مهرماه درحین انجام ماموریتهای #مستشاری درحومه شهرحلب #سوریه به دست تروریستهای داعشی به #شهادت رسید...🌹
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#سردارشهیدحاجحسنتاجوک تویــی.. که در سفر عشق... خطِ پایانــی.... #قیصرامینپور .............
🌸 #معرفی_شهدا..🌸
🌹سردارشهید
#حاج_حسن_تاجوک🌹
🌷 #حسن در #ملایر به دنیاآمد.
کودکی اش در محیطی آکنده ازمعنویت سپری شد.در سال 1346 جهت جهت تحصیل قدم به دبستان نهاد واین مرحله را از آغاز تا پایان باهوش و ذکاوتی که داشت به خوبی پشت سرگذاشت. حسن از همان ابتدا علاقه ای وافر نسبت به به سالارشهیدان حضرت حسین(ع) در دل داشت و در جلسات عزاداری مولایش با شور و شوق شرکت می کرد. در سال 54 وارد دبیرستان شد ودر این هنگام بود ذهن فعال او اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه را به خوبی درک می کرد. در جریانات #انقلاب فعالانه شرکت داشت به نحوی که چندین مورد به دست عوامل #ساواک شاه مورد ضرب و شتم قرارگرفـت.وقتی که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید ، با عشقی عجیب به دیدار محبوب خود در #قم شتافت که درآنجا بخاطر شوق به این دیدار به زیر ماشین رفت اما با کمال تعجب صدمه ای به او نرسید. در آتشی که مزدوران ضد انقلاب در کردستان به پا کرده بودند جانانه حضوریافت وتا اوایل شروع جنگ تحمیلی در آنجا مشغول مبارزه با آنها شد. با زبانه کشیدن شعله جنگ به جبهه نبرد علیه کفار بعثی شتافت واینگونه صفحه ای دیگر از دفترمبارزات خود را ورق زد.
در فروردین ماه سال 60 جهت #ازدواج به شهر آمد اماسریع پس ازاین امربه جبهه برگشت وماهها در آنجا ماند. در سال 61 به اتفاق تعدادی از فرماندهان جهت شناسایی منطقه جدید در #سومار رفته بودند که با برخورد به کمین دشمن و درگیری ، برادران : #محمدآل_پورحجازی و #حسین_جعفری به #شهادت می رسند برادر حاج رضا مستجیری به #اسارت درمی آید و #حاج_حسن به شدت #مجروح می شود و عراقی ها به خیال اینکه او شهید شده رهایش می کنند وبعد از یکی دو روز توسط نیروهای خودی به عقب منتقل می شود.
#سردار رشید حاج حسن تاجوک در حالی که جراحات بسیاری را در بدن داشت ، زخم ماندن در این #قفس تاب از کفش برده بود تا اینکه سرانجام پس از سالهای متمادی حضورش در جبهه ها و ایثار و فداکاریهای بی شمار در تاریخ اول #تیرماه۶۷ نماز عشق را در محراب خون سلام گفت و به دیار معبود شتافت.❣
🌸روحش شادو راهش پررهرو🌸
🌸....
@Karbala_1365
🌹 #شهیدحسینعلمالهدی زیر ذرهبین ماموران #ساواک بود. در اولین دستگیری، وی را در بند نوجوانان زندانی کردند؛ پس از مدتی که خانواده حسین موفق به دیدنش میشوند، وی در پاسخ به اینکه چه چیزی لازم داری که برایت بیاوریم، گفت: «فقط یک جلد قرآن برایم بیاورید.»
🌹دانشجوی سال دوم دانشگاه مشهد در رشته تاریخ بود، با شروع جنگ تحمیلی همراه با گروهی از دانشجویان و نیروهای بسیجی، به سوی جبهههای دفاع حق علیه باطل شتافت.
🌹 #قبلازشهادت
حسین چند شب قبل از شهادتش در جواب سوال دوستش که پرسید: «تو فکری سید؟» گفت: «وقتی وارد هویزه شدم تصمیم گرفتم هر چه از قرآن و نهجالبلاغه فراگرفتهام، در عمل پیاده کنم. حالا احساس میکنم که روز پرداخت نزدیک است و بهزودی پاداش خود را دریافت خواهم کرد.»
🌹شب قبل شهادتش، یاران همیشگی دور او را گرفته بودند؛ «یونس شریقی»، «جمال دهشور»، «قاسم نیسی»، «حسن بوغدار»، «حسین احتیاطس» و... . حسین گفت: «بچهها! آب گرم داریم؟» دوستش گفت: «آب گرم میخواهی چیکار؟» گفت: «میخواهم حمام کنم».
♦️دوستش با تعجب پرسید: «تو این سرما؟» و بلافاصله اضافه کرد: «فردا عملیات است. حسابی گرد و خاک بلند میشود. خاکی میشوی.» گفت: «میدانم.» دوستش گفت: «و با این حال باز میخواهی حمام کنی؟ مگر قرار است بروی تهران؟» #حسین زد زیر خنده. از ته دل میخندید. آنقدر خندید که همه به خنده افتادند. بعد ساکت شد و گفت: «فردا به تهران نمیروم، به جای مهمتری میروم.» «کجا؟»، « #ملاقاتخدا».
#یـــٰافٰاطِمَــــةَالزَهْــــرٰا(س)🏴
@Karbala_1365🥀
●➼┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌹 #شهیدحسینعلمالهدی زیر ذرهبین ماموران #ساواک بود. در اولین دستگیری، وی را در بند نوجوانان زندانی کردند؛ پس از مدتی که خانواده حسین موفق به دیدنش میشوند، وی در پاسخ به اینکه چه چیزی لازم داری که برایت بیاوریم، گفت: «فقط یک جلد قرآن برایم بیاورید.»
🌹دانشجوی سال دوم دانشگاه مشهد در رشته تاریخ بود، با شروع جنگ تحمیلی همراه با گروهی از دانشجویان و نیروهای بسیجی، به سوی جبهههای دفاع حق علیه باطل شتافت.
🌹 #قبلازشهادت
حسین چند شب قبل از شهادتش در جواب سوال دوستش که پرسید: «تو فکری سید؟» گفت: «وقتی وارد هویزه شدم تصمیم گرفتم هر چه از قرآن و نهجالبلاغه فراگرفتهام، در عمل پیاده کنم. حالا احساس میکنم که روز پرداخت نزدیک است و بهزودی پاداش خود را دریافت خواهم کرد.»
🌹شب قبل شهادتش، یاران همیشگی دور او را گرفته بودند؛ «یونس شریقی»، «جمال دهشور»، «قاسم نیسی»، «حسن بوغدار»، «حسین احتیاطس» و... . حسین گفت: «بچهها! آب گرم داریم؟» دوستش گفت: «آب گرم میخواهی چیکار؟» گفت: «میخواهم حمام کنم».
♦️دوستش با تعجب پرسید: «تو این سرما؟» و بلافاصله اضافه کرد: «فردا عملیات است. حسابی گرد و خاک بلند میشود. خاکی میشوی.» گفت: «میدانم.» دوستش گفت: «و با این حال باز میخواهی حمام کنی؟ مگر قرار است بروی تهران؟» #حسین زد زیر خنده. از ته دل میخندید. آنقدر خندید که همه به خنده افتادند. بعد ساکت شد و گفت: «فردا به تهران نمیروم، به جای مهمتری میروم.» «کجا؟»، « ملاقاتخدا».
🇮🇷 『شُهَــدایِکـ♡ــرْبَلایِ۴🕊』