『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌸🍃
🍃
💦 #ماموریت_روی_آب
قسمت اول
💧 #وقتی_دستورمخابره_شد...
🌺 راوی: #سعیدحاج_اسفندیاری
🍃💦
🌷آخرهای سال ۶۵ بود. باهم هم محلی های هم سن وسال تصمیم گرفتیم برویم جبهه.☺️
خودمان را معرفی کردیم , شدیم از نفرات سپاه حضرت رسول(ص).
لشکر پدرو مادردار بزرگی از #آب در آمده بود. خیلی ها اسم نویسی کرده بودند. توی هر شهرستانی واحد اسم نویسی سپاه حضرت محمد(ص) نیرو می گرفت. گفتند همه ی نیروهای سپاه حضرت محمد(ص) بیایند #تهران. وعده گاهمان استادیوم آزادی بود. همه از گوشه و کار کشور خودشان را رساندند.
استادیوم آزادی پر شد از بسیجی. همه پیشانی بند
" یامهدی" ،" یاحسین"،"الله اکبر"و"سپاهیان محمد" داشتند. لبخند به چهره ها نوید پیروزی می داد. این حضور خودش نمایش جالب و باشکوهی از قدرت لشکر اسلام بود.
آیت الله #خامنه_ای و آقای هاشمی رفسنجانی برایمان صحبت کردند. آخرسر هم #صادق_آهنگران نوحه خواند و ما سینه زدیم.
برای اموزش واعزام به پادگان های نظامی , تقسیم شدیم. من و دوستام و عده ی دیگری از بچه ها افتادیم پادگان #پرندک تهران.
دوره اموزشی کوتاهی را انجا گذراندیم . باید از نو تقسیم میشدیم و به گردانهای مختلف می رفتیم.
برای اینکه برویم به لشکرهای دلخواهمان , قصد کردیم انفرادی اعزام بشویم.
من و دامادمان برای یکی از لشکرهای #همدان برگه ی اعزام گرفتیم و از #لشکرانصارالحسین(ع) همدان سر در اوردیم.
برگه و فرم بسیج را پر کردیم و در یکی از گردان ها جاگرفتیم.
یک ماه قبل از عملیات #کربلای۴ در دزفول , حول وحوش #رودخانه_دز تمرین را شروع کردیم.
باید از لحاظ جسمی و روحی ساخته و پرداخته میشدیم. در این یک ماه برنامه های جورواجوری را تجربه کردیم. در کلاس های شبانه قران می خواندیم. برنامه های رزمی و تاکتیک ها را مرور میکردیم. بعضی شب ها رزم شبانه داشتیم و مهارت ها را مرور میکردیم. یک ماه قبل از عملیات اینطور گذشت...
🍃
🌷حالا دیگر جزء گردان #خط_شکن #حضرت_علی_اصغر(ع) لشکرانصار بودیم.
یک هفته به عملیات دسته مخصوصی را به اسم #گروه_ویژه_خط_شکن از میان ما انتخاب کردند. همه از نیروهای کارکشته وخبره بودند. در دوسه روز آخر میدان تیر را هم رفتیم و بالاخره همه سلاح و مهارت گرفتند و دست و پاشان را ورچیدند و سوار اتوبوس ها شدند.
رفتیم #خرمشهر و رسیدیم پای کار. کنار #اروندرود ماندیم و منتظر رمز عملیات.
عراق با رسیدن ما کوبیدن و بمباران خشکی و آب را شروع کرد . فکر کردیم شاید رفت و امد و حرکاتمان را دیده است و چشممان به کم شدن حجم آتش بود, اما ول کن نبود.
حمله را شروع کردیم . بچه ها دسته دسته سوار قایق ها می شدند تا از اروند رد شوند. خط شکن ها که زودتر حرکت کرده بودند , رفتند آنطرف اروند. خط را شکستند و رخنه کردند . بااینکه عراقی ها همه راه ها را ازقبل بسته بودند, نتوانستند در قدم اول جلوی خط شکن هامان را بگیرند , اما بقیه نیروها نتوانسته بودند برای پشتیبانی بیایند.
چندساعت بعد دستور برگشت مخابره شد. در واقع باید برمی گشتیم . نباید بیخود تلفات روی دست خودمان می گذاشتیم.بعضی ها موقع برگشت می گفتند حالا دستشان امد که هر چقدر هم آماده باشند باز هم می توانیم بتارانیمشان .
معلوم بود که منطقه و مواضع لو رفته و گرای نقاط مهم ما را داشتند و به ما #خیانت شده بود. باید برای مدتی می رفتیم عقب. همه برگشتند. در پادگان #شهیدمدنی دزفول دور هم جمع شدیم. همان لخظه همه با تمام قوا برای جبران اماده بودند.
۱۴_۱۵ روز بعد عملیات #کربلای۵ دلخوری ها را تبدیل کرد به شادی و امید.
حالا وقت وارد آوردن ضربه کاری بود....
#ادامه_دارد…
🌸…..
@Karbala_1365
👌ذکرها سه دسته هستن :
✅یه دسته پاک کننده اند
گناه و زشتی رو پاک میکنن
مثل : «استغفرالله»
✅یه دسته مدادند
برامون حسنه مینویسند
مثل : «الحمدلله»،«سبحان الله» ،«لااله الاالله»
✅و اما یه ذکری هست
که هم پاک کنه و هم مداده ،
گناهان را پاک میکنه بجاش حسنات مینویسه!!..
و آن :
صلوات بر محمد و آل محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم