eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
909 دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
2.7هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
آرامش.mp3
1.96M
🔷 روایتگری ناب از آرامش شھـــــدا #علیرضا_دلبریان🎤 پیشنھـــــاد دانلود 🍂❣
🔰 برشی از کتاب #رفیق_مثل_رسول: برای رفع خستگی و فرار از گرما، گوشه ای زیر آفتاب گیر مغازه ها نشستیم نگاهم به بچه هایی افتاد که برای آب بازی داخل حوض بزرگ وسط میدان رفته بودند از خنده های از ته دلشان معلوم بود با یک بهانه ساده مثل آب بازی گرما را می شود فراموش کرد به امین گفتم: "یک راه حل ساده برای خنک شدن پیدا کردم بریم؟" لبخند امین و بچه ها تأیید رفتن ما تا وسط آن حوض شد پنج شش نفری رفتیم داخل حوض وسط میدان نقش جهان بچه ها از دیدن ما سر ذوق آمده بودند و بیشتر مشغول آب بازی شدند چند توریستی که از کنار ما رد شدند هم شروع کردند به عکاسی دلم می خواست خوشحال بودن ما و بچه ها وسط یکی از زیباترین آثار تاریخی در قاب عکس آن ها معنی امنیت، آرامش و مهربانی را ثبت کند. #شهید_رسول_خلیلی🌷
‌ آه ... به روزهای آخر ذی حجه به کاروان عزیز ‌ترین هات، که عازمِ آن ‌"مذبح عظیم" است و به دل عزیزی که در تب و تابِ ظهر روز دهم به تلاطم افتاده ... یا الله ... یا الله ... یاالله ... ❤️
ذاکری بود برای خودش از اون پیرغلامای زلال و نورانی، شبهای محرم بود و روضه خوان اباعبدالله(ع) اما یشب گفت: امشب میخوام از امام حسن(ع) بخونم! آخه خواب خانم فاطمه الزهرا(س) رو دیدم بهم گفت:۲۹شب از حسینم چرا یشب از حسنم نخوندی؟؟؟؟💔 😭😭😭 .•°•.||یاحسین🏴||.•°•. @Karbala_1365
_کاش ضریح کهنه امام حسین(ع) رو می گذاشتند برای امام حسن(ع)😭 +نگران نباش، ضریح کهنه چرا؟؟ بذار آقامون مهدی(عج) بیاد براش ضریح نو میسازیم.. برات گنبدطلا میسازیم مث گنبد امام رضا....😭😭😭 🏴 🏴 @Karbala_1365
هر لحظه به محرم که نزدیکتر میشوم قلبم میخواهد از سینه ام بیاید بیرون بی تابم ارباب، حال عجیبی دارم، دستم را بگیر و رها نکن من تنها تورو میشناسم، من بین این آدما غریبم رهایم نکن آقاجان.....🍃 🏴 🏴 @Karbala_1365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جانم فداے رونقِ پرچم فروش ها +وَقسم به پنهان شدنِ تمامیِ لباس‌های‌رنگی‌ درونِ بقچه‌ها..؛
🌷طلبه شهید #محمدهادی_ذوالفقاری ، روز شهادت امام هادی(ع) به دنیا آمد ، اسمشو گذاشتن هادی ، به امام هادی(ع) علاقه زیادی داشت و در شهر امام هادی(ع) سامرا به شهادت رسید. یه قانون تو دنیا هست که میگه تو زندگی عاشق هر چی باشی مثل همون میشی.. حواسمون باشه تو زندگیامون به چی دلبستگی داریم!!! نگاه کنیم به زندگی شهدا ببینیم اونها عاشـق چی بودن...!؟؟؟
وداع آخرین غواصان_دلبریان.mp3
3.96M
🎧 گوش کنید #وداع_آخر 🔷 #علیرضادلبریان با نوحه سرایی جواد #مقدم 🌾 #کربلای۴
سفارش چند نکته در باب ورود به 1- مراقبت از جسم و روح قبل از محرم 2- از غیبت،تهمت و دروغ بپرهیزیم. 3- زبان را با صلوات و ذکر و دعا و استغفار معطر کنیم. 4- چشمها برای اشک ریختن آماده شوند و از نگاه های حرام دوری کنیم. 5- چشمها به نگاه به آیات قرآن و زیارت ائمه عادت کنند. 6- قبل از محرم امور کاری را سامان دهیم تا در محرم وقت عزاداری داشته باشیم. 7- رنگ مصیبت در زندگی روزانه ما مشخص باشد. 8- اوقات فراغت و تفریحات را کم کرده، به مجالس عزای سیدالشهداء علیه السلام برویم و شب نشینی ها را کمتر کنیم. 9- تهیه لباس مشکی برای خود و همسر و فرزندان 10- به عنوان یک عزادار، هر صبح و شام به مولایمان صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف که صاحب عزاست تسلیت بگوییم.
🖋 وقتی انسان برای خدا کار کند، هر چند کارش کوچک باشد، چنان نمــود دارد ڪہ خودش هم باور نمی‌ڪند ، فقـط برای خـــدا ڪار کنیـد ... 🌹 🌹
🌸🍃 ✍ #خاطره اولین باری که دیدمش موقع اعزام بود. همه توی اتوبوس سوار شده بودیم. حال و هوای معنوی عجیبی بین بچه ها بود و هرکس زیرلب چیزی زمزمه میکرد که یهو یکی پرید وسط اتوبوس و شروع کرد به لطیفه گفتن و #شوخی با بچه ها.... یه #بمب_انرژی بود. از این طرف میرفت به اون طرف و با گوشی از بچه ها فیلم میگرفت و میگفت یه دهن بخون وقتی #شهید شدی یه چیزی ازت داشته باشیم حالا با یاد اون خاطره ها چشمامون از دوریش، گریون میشه اما لبخند به روی لبامون میاد... #جواد خیلی با بقیه فرق داشت.... #شهید_جواد_محمدی 🌷 #شھید_رمضان
تا که پرسیدم ز قلبم عشــ❤️ـق چیست ؟ در جوابم این چنین گفت و گریست لیلی و مجنون فقط افسانه اند عشــ❤️ــق در دست حسین بن علی ست... 🌷السلام علیک یااباعبدالله الحسین شب جمعه شب زیارتی ارباب
. ما‌را‌ڪه‌یا‌مُجیر و‌اَجِرنا‌عوض‌نکرد‌‌‌...‌ دݪتنگِ‌گریه‌هاۍ‌مُحرم‌شده‌دݪم.... 🍂
❤️ #سلام_امام_زمانم❤️ 💚 #سلام_آقای_من💚 💝 #سلام_پدر_مهربانم💝 کشتی نساز ای نوح طوفان نخواهدآمد برشور زاردلها باران نخواهد آمد رفتی کلاس اول این جمله راعوض کن آن مردتانیاید،باران نخواهدآمد!! ❤️اللهم عجل لولیک الفرج ❤️ 🌹تعجیل درفرج #پنج صلوات🌹
☘ وداع تلخ است و شیرین! 🍁 تلخ برای او ڪه می ماند و با غم #فراق سر میکند... ❣و شیرین برا او که به #شوق وصال می رود سوی دلــدار..... 🍂💔
بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے... چیزی بگو و مرا از این تنهایی بیرون بیاور😔🍂 شهادت:۶۵/۱۰/۴ عملیات ۴ 🌾🍂 @Karbala_1365
🕊 فرق است بین مـا و #شہــیدان ای عزیـــز من ... او سمت #آب رفته ولی ما #ســراب را ... 💖🍃 شبتون شهدایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨🌾✨ 🌸 🌸 ✨ راوی شهدا ازکربلای (ع) تا شهادت و تنها کانال ٤🌾 ✨✨✨ را به گروه ها و دوستان خود ❤️👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4252303360C232b5f1967
Alimirza: سلول انفرادی از سال سوم، کتک و اذیت و آزارای عمومی تا حد زیادی کم شده بود ولی در عوضش به بهونه‌های مختلف هر چند وقت یه بار افرادی رو روانه انفرادی می‌کردن. حداقل زمان سلول انفرادی سه روز بود و گاهی تا سه ماه ادامه داشت. چهار تا اتاق تنگ و کاملا تاریک با دیوارهای خیلی قطور و با ابعاد یه متر در یه متر و بیست سانت رو با دستای خودمون ساختیم. تیم ساخت و ساز مرحوم مهندس خالدی، رحیم قمیشی و بقیه وقتی اتاقک ها رو می ساختن نمی دونستن که یه روزی میشه سلول انفرادی خودمون.! رحیم میگه اگه می دونستیم قراره مهمانای این دخمه های ظلمانی خودمون باشیم لااقل یه کم بزرگتر می ساختیم. وقتی آدمو مینداختن اون تو و درِ آهنی ضخیمش رو می بستن لااقل تا نیم ساعت چشم هیچ جا رو نمی دید. تا سرتو بلند می کردی محکم می خورد سقف سفت اونو آه از نهاد آدم در میومد. نه نمیشد سر پا وایساد و نه دراز کشید. حالت ایستاده مون مثل رکوع بود و دراز کشیدنمون مثل تشهد یا حداکثر در حالتِ نشسته میشد پا ها رو دراز کرد که زانوها قفل نکن. یه روز درِ آسایشگاه یک باز شد و شجاع نگهبان خوش اخلاقِ همراه افسرِ همیشه غضبناک و بداخلاق اردوگاه وارد شدن و شجاع اسم چهار نفر رو خوند. خیلی عصبانی و بداخلاق شده بود. قرعه به نام منو رحیم قمیشی، سید قاسم موسوی بچه بوشهر و نادر دشتی پور که توی اسارت بهش می گفتیم صادق افتاده بود. نادر فرمانده گردان بود و رحیم هم معاون گردان. البته فقط ما این چیزا رو می دونستیم، اگه بعثیا می فهمیدن،شاید اونا رو زنده نمی ذاشتن و زنده موندنشون بعید بود. سید قاسم موسوی هم جرمش اذان گفتن بود. البته نوحه خون هم بود و نوحه های زیادی خصوصا بوشهری از بر بود و گاهی مخفیانه برامون می خوند و از صداش لذت می بردیم. نادر دشتی پورکه مدتی با انتخاب خود بچه‌ها مسئول آسایشگاه بود و از افراد بسیار فعال و محبوب بین بچه ها محسوب می‌شد، بجرم فعالیت فرهنگی، رحیم قمیشی به جرم سخنرانی سیاسی و من به جرم سخنرانی مذهبی. ‌‌‌ سلول انفرادی (۲) از اونجایی پرویز ماهیتا با بچه‌ها فرق داشت و هوادار منافقین بود، پنهانی داشت جذب نیرو برای منافقین می‌کرد و تلاش می‌کرد طوری نامحسوس که پای خودشون گیر نباشه جلو برنامه‌ها رو بگیره،لذا ما چهار نفر رو به بعثیا معرفی کرده بود و جزو اولین افرادی بودیم که روانه انفرادی شدیم و اگه اشتباه نکنم سلولای انفرادی با ما افتتاح شد و این در حالی بود که اونا (تیم نفاق) بظاهر با ما همکاری می‌کردن و این از خصوصیات نفاق است که وقتی در جمع مؤمنین قرار می گیرن میگن: ألم نکن معکم؟/نساء،141 آیا ما با شما نبودیم ؟ و وقتی که با دوستان شیطان صفتشان خلوت می‌کنن میگن: انما نحن مستهزؤن "ما مومنین را سرکار گذاشته و مسخره می‌کنیم. افسر اردوگاه شفاها کیفرخواست ما چهار نفر رو خوند و ما رو بعنوان منشاء همه‌ مشکلات معرفی کرد و دستور زندانی کردنمون در سلول صادر شد. چشمامون رو بستن و با پس گردنی و کابل و کتک تا دمِ درِ سلول ها مشایعت شدیم.‌‌ چشمامون رو که باز کردن روبروی سلولا قرار داشتیم. نادر به سلول اول،رحیم سلول دوم،سید قاسم سلول سوم و من هم به آخرین سلول انداخته شدیم و درها رو به هم کوبیدن و قفل کردن و رفتن. چیزی که برامون خیلی آزار دهنده بود و مات و مبهوتمون کرده بود، شدت عمل نشون دادن شجاع بود که همه اونو قبول داشتیم و بنوعی از خودمون می دونستیم. چرا عوض شده، چرا او همراه افسر اومد و اسم ما رو خوند. در بین راه مثل بقیه نگهبانا می زد یا نه نمی دونم، ولی شجاع اون روز با همیشه خیلی فرق کرده بود و خبری از اون چهره مهربان و خوش اخلاقی های همیشگی نبود.بچه هایی که بیمارستان رفته بودن همه از خوبی و دل رحمی و خوشرفتاریش با بچه ها می گفتن. بچه ها بهش اعتماد کرده بودن و دوستش داشتن. حالا چرا خشن شده بود، نمی دونم. 🌺راوی: آزاده وجانباز @Karbala_1365
🌺حضرت صاحب الزمان(عج): به شیعیان ودوستان مابگوئیدکه خدارابحق عمه ام #زینب(س)قسم دهندکه #فرج مرانزدیک گرداند💔 🌸دعای فرج هدیه بشهدا بخصوص شهدای عملیات #کربلای۴ 🌹🌾 @Karbala_1365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا