هدایت شده از هنرکده صبا🔸️روباندوزی
📷تصویری که توییتر "سردار سلیمانی" پس از مصاحبه با سایت رهبرانقلاب منتشر کرد
#فرمانده_سپاه_قدس 🇮🇷
@sepaheghodss
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣کمی هم ،یاد مرگ باشیم.
شایدهمین فردا، نوبت ماهم...😔
🌺کلیپ فوق العاده تکون دهنده:👌
استاد متفکر :رائفی پور😍
☘ #حتما_حتما_ببینید.🙏
🔷🔸🌸✨♦️✨🌸🔸🔷
📣اربعینی ها ! 📣
👈یادتان باشد که ستون به ستون را
مدیون قطره قطره خون شهیـــــــدانید . ..
اربعینی ها !
👈وقتی چشمتان به گنبد زیبای آقا افتاد، یاد کنید از آنانی که با حسرت پشت پیراهن هایشان می نوشتند : یا زیارت ، یا شهادت
اربعینی ها !
👈میان ِ هروله های بین الحرمین ،
یاد کنید از شهـــــــدایی که
در آرزوی زیارت ِ شش گوشه ی اربابـــ
پرپر شـــدند ...
اربعینی ها !
👈یاد کنید از شهـــدای مفقودالاثر در مرزهای
مهران ... چزابه ... #حاج_عمران ...
شلمچه ..
#اربعین
سر جدا شده ی شهیدی که پنج دقیقه یا_حسین میگفت ...
🔹درجاده بصره_خرمشهر وقتی که #شهید #علی_اکبر_دهقان به شهادت رسید ،
🔹ایشون همان طور که میدوید از پشت از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و سرش جداشد ...
🔹در همان حال که تنش داشت میدوید سرش روی زمین می غلتید ...
🔅سر این شهید بزرگوار حدود پنج دقیقه فریاد یا حسین یا حسین سر میداد ... همه داشتند گریه میکردند ...
🔹چند دقیقه بعد از توی کوله پشتی اش وصیتنامه اش رو برداشتند نوشته بود :
🔅خدایا من شنیده ام که امام حسین علیه السلام با لب تشنه شهید شده ، من هم دوست دارم این گونه شهید بشم .
خدایا شنیده ام که سر امام حسین را از پشت بریده اند ؛ من هم دوست دارم سرم از پشت بریده بشه ...
خدایا شنیده ام سر امام حسین علیه السلام بالای نیزه قرآن خونده ؛ من که مثل امام اسرار قرآن را نمی دونم ولی به امام حسین علیه السلام خیلی عشق دارم ...
🔺دوست دارم وقتی شهید میشم سر بریده ام به ذکر یا حسین یا حسین باشه .
💠 شهید_علی اڪبر دهقان
📚نقل از ڪتاب روایت مقدس، ص300
🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایتی زیبا از شان #مادر❤️
#سخنرانی بسیار شنیدنی
حجت الاسلام #حسینی_قمی
🏴هفتم صفر شهادت امام حسن مجتبی(ع)
خيليا شهادت
امام حَسَن رو
نميدونن چه روزيه
اميدوارم يادتون بمونه و به همه اعلام کنید...🌸
#امام_سجاد (ع) :
نشانه های مؤمن پنج چیز است:
۱- پرهیزگاری در خلوت
۲- صدقه در حالت نیازمندی
۳- شکیبایی هنگام مصیبت
۴- بردباری هنگام خشم
۵- و راستگویی هنگام ترس
🗒الخصال، ص ۲۴۵
✨💫✨💫✨✨💫✨💫✨💫✨
🔅 #امام_باقر_علیه_السلام :
🔸 إنَّ أشَدَّ النّاسِ حَسرَةً يَومَ القِيامَةِ عَبدٌ وَصَفَ عَدلاً ثُمَّ خالَفَهُ إلى غَيرِهِ.
🔹 حسرتمندترين مردم در روز قيامت، بنده اى است كه سخن از عدالت گويد و با ديگران خلاف آن عمل كند.
📚 بحارالأنوار: ص78، ص179
✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨
🔅 #امام_صادق_علیه_السلام :
🔸 المُؤمِنونَ يَألَفونَ ويُؤلَفونَ ويُغشى رَحلُهُم.
🔹« مؤمنان ، اهل انس و الفت اند و درِ خانه شان به روى همه باز است (ميهمان نوازند).»
📚 تاريخ اليعقوبي : ج ٢ ص ٣٨٢ .
دلم از خرابه دیگه خونه امشب
مزاحم شدم من برا عمه زینب
دعا کن بمیرم برم از خرابه
که موندن عذابه
دوری تو طاقتمو برده
دیر برسی دختر تو مرده💔
آه بابا.......🏴
شهادت حضرت رقیه(س) تسلیت باد🏴
@Karbala_1365
چه کرده این سه ساله با دلها که خودش به تنهایی یک حسین است.....❤️🍂
مداحی آنلاین - بابا از درد و غم تو می نالم - نریمان پناهی.mp3
4.35M
🏴 #شهادت_حضرت_رقیه (س)
بابا از درد و غم تو می نالم
ببین که سوخته پر و بالم
#نریمان_پناهی
#شور روضه ای
@Karbala_1365
روزها درد کمر دارم ولی شب بیشتر
ما کتک خوردیم بابا، عمه زینب بیشتر
خنجر و سرنیزه و سنگ و سنان و چکمه ها
عطر تو دارند اینها، نعل مرکب بیشتر...
#یا_ابتاه_من_الذی_ایتمنی💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 روضه تصویری جانسوز در مسیر پیاده روی اربعین....
یا رقیه(س)... 😭
#حدیث_دل🍁
YEKNET.IR - shoor - 2 safar 1441 - abozar biuokafi.mp3
5.64M
🏴 #شور احساسی
سینه زنا دوباره جمع شدن
صدای ناله غریب میاد
#ابوذر_بیوکافی
🍂🏴
@Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌸🌸🌸 🌾#غواص ها بوی نعنا می دهند🌾 #قسمت (۴۱) 📝 ................ نارنجکی آماده کردم و همان طور خوابیده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸
🌾#غواص ها بوی نعنا می دهند🌾
#قسمت (۴۲) 📝
..............
کلاش را گرفتم طرفش و شلیک کردم و چندجای بدنم گُر گرفت و سوخت و سنگین شدم و باصورت افتادم روی باتلاق.
آمدم دست راستم را ستون تنم کنم و بلند شوم که یک نارنجک آمد افتا کنار زانوی چپم ، توی گِل.
فقط توانستم صورتم را برگردانم و صدای انفجار را بشنوم و آن گر گرفتگی باز بیاید.
حالا از مچ پا تا کتف را ترکش شکافته بود.
آسمان و زمین و خط سرخ تیرها و آتش ، دور سرم می چرخیدند ومن به خودم می گفتم چیزی نیست و صلوات می فرستادم و بو می کشیدم , تا باز بوی 🍃#نعنا🍃 بیاید.
که آن هم آمد و من فکر کردم نکند همه چیز دارد تمام میشود و خیلی آنی و حتی بلند گفتم:نه.
گفتم:نمی گذارم...
تیر می آمد میخورد به گِل های دور و برم و می پاشیدشان به صورتم و من به بچه ها، به آنها که لای سیم خاردار تیر می خوردند می گفتم:بیایید بیرون. بیایید این طرف....
تیربار عراقی هنوز آتش می ریخت و من بی اختیار و معلوم نبود به کی ، فریاد می زدم:خاموشش کن!
شاید اغراق باشد و نشود باور کرد. اما تیربار درست همان لحظه خاموش شد و من درست در همان لحظه , زیر نور منور چندتا از بچه ها را دیدم وخندیدم , آن هم با همه زخم و درد و تیر و بوی 🍃نعنایی🍃 که داشت دیوانه ام می کرد.🌹
گفتم به خودم:این هم از خط اول.
وحس کردم حالا درد کشیدن راحت تر است...🌸
🌸.....
@Karbala_1365
🌸🌸🌸
🌾#غواص ها بوی نعنا می دهند🌾
#قسمت (۴۳) 📝
..............
💦گفتم:چیکار میکنی؟
ندیدم کیست. چشم باز کردم دیدم صورت بی نورش به علی #منطقی می زند.
برای همین بود که سعی کردم هشدار بدهم بگویم:علی!
گفت:جان بخواه !
انتظار داشتم که بگوید:کیه که بدهد. 😅
اما دست انداخت زیر بغلم که بلندم کند.
گفتم:آ...ی. آ...ی ، مدی. چیکار میکنی پسر؟
گفت:خیلی پنچری؟
گفتم:کم نه . فقط دستم ...همین دست راستم سالم مانده.
گفت:یعنی بلند هم نمی توانی بشوی؟
گفتم:اگر مواظب باشی.....
علی بند کلاشش را انداخت دور گردنش و دست های سردش را برد زیر کتفم و محکم کشیدم بالا.
گفت:حاجی! تو هم که خیلی ورزشکاری. زورم بت نمی رسد. چیکار کنم؟
وبیشتر زور آورد و گفت:غلط نکنم یک تانکر آب اروند را زده ای تو رگ.💧
میخواستم نبازم , حتی به قیمت گفتن حرفی که ممکن بود همین پنج دقیقه پیش خونم را به جوش بیاورد.
گفتم:هوف ف ف.
گفتم:کم بلبلی کن, بگو ببینم از بچه ها چه خبر؟
گفت:همه سلام دارند خدمتتان . قرار است نامه هم براتان بنویسند. تلفن که ...می بینید...نمیشود..ولی خب...☺️
اخمم را لابد در نور منور دید که گفت:خب بابا. بچه که زدن ندارد.
همه شان افتاده اند تو کانال ها و دارند برای عراقی ها پپسی باز میکنند...
🌸.....
@Karbala_1365