eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
905 دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸 🌾 ها بوی نعنا می دهند🌾 (۴۴) 📝 ............... 🌾شانه ام هنوز از گِل جدا نشده بود وهنوز فکر می کردم بدنم باسیم خاردار یکی شده و به این سادگی جدا نمی شود.که نمی شدهم , درد نمی گذاشت. گفتم:آخ. گفتم:بس است دیگر. گفتم:اصلا نمی توانم . باشدبعد. علی گفت:کدام بعد؟ و رو چرخاند. انگار گفته باشد:مگر نمی بینی چه خبراست؟ گفتم:صبح ،به بچه ها بگو ...بیایند بابرانکار ببرندم... گفت:اگر خیلی اذیت شدی ،می خواهی بگویم یک آمبولانس سفارشی از روی اروند بیاید ببردت؟....یک وقت خجالت نکشی آ ؟ گفتم:مزه نریز !... بلند شو برو با کلت منور به خرمشهر دو منور سبز و سرخ شلیک کرد تو آسمان و من زیر همان نور سبز و سرخ نماز صبحم را زیر لب خواندم و خواندم با صدای موتور قایق ها یکی شد که از دلتای کارون آمده بودند تو اروند. گِل صورتم نمی گذاشت خوب ببینم . با پشت دستم گِل صورتم را گرفتم و خیره شدم به اروند و به آتش ضدهوایی که به جای هواپیماها می رفتند طرف قایق ها و.... چه بگویم....؟🌹😭 … 🌸..... @Karbala_1365
💕 ۴ یعنی عِشق و عِشق باعث شد که بر تَنم ، خورشیدی بجایِ میخِ دَر باشد....💕 🌹 🌹 شهادت عملیات ۴ 🌸..... @Karbala_1365
🌸جا دارد دراینجا از دو شهید بزرگوار یاد کنیم که کاری بس بزرگ انجام دادند. شهیدانی که مارا تا ابد شرمنده شجاعت و جوانمردی وایثار به اوج رسیده خود کردند🌸 🌹دوشهیدغواص: و 🌹
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
💕 #کربلای۴ یعنی عِشق و عِشق باعث شد که بر تَنم ، خورشیدی بجایِ میخِ دَر باشد....💕 🌹 #طلبه_شهیدرضاعم
🌸 شهدا...🌸 🌸✨شهیدی که آخ نگفت...✨🌸 🌹طلبه وغواص شهید رضا 🌹 🌸" شهیدرضا " اهل تفریجان. روحانی بزرگوار. جایی که به سختی می توانستیم برویم و خورشیدی داشت , سیم خاردار داشت . نسبت به جاهای دیگر که بهتر می شد رد شد , ایشان مجروح شد به هر زور و بلایی بود خودش را روی خورشیدی ها انداخت.🌸 ( خورشیدی میل گردهایی است که بهم جوش کرده اند با میل گردهای قطور که نوک آنها تیز است بخاطراینکه غواص و قایق نتواند از آنها عبور کند. ) بچه ها را قسم داد به جان حضرت زهرا س, که بیائید از رویم عبورکنید دارند بچه ها یکی یکی به شهادت می رسند . بیائید عبورکنید و بروید.🌸 بچه ها اولش امتنا کردند بعدا مجبور شدند از رویش رد شوند.🌹 حالا این میل گردها دارد در بدن رضا فرو می رود ولی 🌸رضا آخ نگفت...🌸 که نکند معامله اش عوض شود.🌹 یکی از بچه ها گفت: فلانی من شنیدم که استخوانهای " رضا " شکست ولی آخ نگفت...🌹 🌸راوی:آزاده جانباز سیدرضا 🌸 🌸روحش شادو یادش گرامی🌸 🌸..... @Karbala_1365
🍃 جانانه بودن از این عشق بازیهاست ، و چه زیبا را هم عاشق کردی....✨ دانشجوی رشته پزشکی ❣ شهادت عملیات ۴ @Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🍃 جانانه بودن از این عشق بازیهاست ، و #تو چه زیبا #عشق را هم عاشق کردی....✨ دانشجوی رشته پزشکی #غوا
🌸 شهدا...🌸 🌸✨ ای که ، فرماندهی را در حق بچه هایش تمام کرد.✨🌸 🌹شهیدغواص 🌹 🌹یادی کنیم از : علی شمسی پوری که همیشه خاطره " رضا " رو میگفت و به بچه ها میگفت : هواستان باشد ما یک رضایی داشتیم که یک همچین کاری کرد.🌹 🌸 من میگویم:رضاهایی داشتیم که این کار را کردند. رضایی که فرمانده دسته و گروهان بود, بخاطر اینکه نمیخواست بچه هاش به شهادت برسند و نمی خواست بچه هاش خدای نکرده از بین بروند, روی سیم خاردار خوابید و قسم داد بچه هایش را , که جان حضرت زهرا(س)، بیائید از روی من عبور بکنید و بروید و وارد کانال بشوید.🌸 رضاساکی خودش را روی سیم خاردار انداخت و بچه ها از رویش عبور کردند.🌹 🌸✨یعنی فرماندهی را در حق بچه هایش تمام کرد.✨🌸 🌷هرکس هرجا میخواهد یک مثالی بزند از یک فرد نخبه و یک فردی که تمام خصوصیت ها در وجودش هست از "رضای " نام می برد و "رضای ساکی" را بعنوان الگو قرار می دهد. 🌸راوی:آزاده جانباز 🌸 🌸روحش شادو یادش گرامی🌸 🌸..... @Karbala_1365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂❣ میگفت مگه میشه یکی تو اون شرایط سخت عملیات خودشو بندازه روی سیم خاردار و خورشیدی ها!!؟؟؟ جواب داد: بله میشه! وقتی بَراتِ شهادتت رو بی بی امضا کنه و بدونی شهید میشی، سعی میکنی خیلی قشنگتر کنی... شاید بخوای یکم ها ، فقط یکم مثل خود بی بی بشی...🕊 اگر شک کردی به این موضوع یکم روی مداریت کار کن....🌱 کسی از خودش این روایتهارو نمیگه ما این قهرمانهارو داریم مواظب باش حذفشون نکنن.... 🍂❣ @Karbala_1365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴حرم خانم رقیه(س) /حتماً با وضو ببینید چون به یه زیارت خاص دعوتید /حاج محمود کریمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🏴حرم خانم رقیه(س) /حتماً با وضو ببینید چون به یه زیارت خاص دعوتید /حاج محمود کریمی
ڪنج خرابه رفته اے و باز شامیان پایت اگر چه ڪرده ورم سنگ مےزنند دیگر عروسڪ گلیت را بغل نڪن اینها به دلخوشے تو هم سنگ مے زنند
' شب بخیر ای حرمت شرح پریشانی من ......
🌸 #کربلاجاریست_تاشهادت... 🌸 🌸 راوی شهدا ازکربلای #حسین(ع)تاشهادت، #تنهاکانال_شهدای_عملیات_کربلای٤🌾 و پر از دلنوشته های ناب…❣ ✨💧✨ آی دی جهت تبادل: @goomnam_313 ~~~ @Komiel_110 °°°°°°°°°°°°°°°°°°°°° لینک عضویت👇 @Karbala_1365 ~~~ http://eitaa.com/joinchat/4252303360C232b5f1967 کانال خودتون👆 رو به دوستان و گروه هاتون معرفی کنید.. 🍃 🌸 🍃 🍃🌸🍃
🌺حضرت صاحب الزمان(عج): به شیعیان ودوستان مابگوئیدکه خدارابحق عمه ام #زینب(س)قسم دهندکه #فرج مرانزدیک گرداند💔 🌸دعای فرج هدیه بشهدا بخصوص شهدای عملیات #کربلای۴ 🌹🌾 @Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌺حضرت صاحب الزمان(عج): به شیعیان ودوستان مابگوئیدکه خدارابحق عمه ام #زینب(س)قسم دهندکه #فرج مرانزدیک
اسـت و خیـال بودنـت مـرا چہ بی تاب کرده ڪاش می دیـدمت و جشن پاییــز را با دستان گره شده تو میگرفتم ... و رقص برگ ریزان را با چشمان تو میدیدم ... ... (عج)❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️عقربه زمان، روی دستِ زمین می چرخد... و دنیا خاطرات دردناکش را یکی یکی مرور می کند. و هر چه زمان می‌گذرد، بارِ این درد روی شانه‌‌هایِ دلت، سنگین و سنگین‌تر می‌شود؛ برگرد ای صاحب زمان... برگرد ای منتقم خونِ خدا... برگرد که قرنهاست لحظه نگارِ تاریخ، روی خط انتظار مانده... 🍃❤️ @Karbala_1365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
💥 #اربعین هدف اصلی ناآرامی ها در عراق 👈هدف اصلی ناآرامی ها در #عراق چیست؟ 🔴آخرین اخبار روز #اربعین
💥معلوم می شود راهپیمایی تبدیل به پدیده بسیار ترسناکی برای و و شده که برای کمرنگ کردن آن اجیر کرده اند. ✊خواهند دید که اگر پیاده هم راه برود، باز قوی تر از هر ارتش و سرویس اطلاعاتی است که خیال می کند با فداییان می توان درافتاد.
خیلی شوخ بود . در محیط کار با بچه ها شوخی می کرد و اصطلاحا همکارانش را سر کار می گذاشت. ولی نسبت به من یک احترام خاصی می گذاشت . هیچ وقت با من شوخی نکرد. حتی این اواخر وقتی با هم معانقه می کردیم شونه ام را می بوسید. این کارش خیلی خجالت زدم می کرد. بارها شده بود که ازش پول قرض گرفته بودم و محمود رضا هم هرطور شده بود ، حتی با قرض گرفتن از دیگران بهم پول را می رساند و دیگه به رویم نمی آورد . این اواخر یک بار بهم گفت پول لازم دارم و سریع بر می گردونم . گفتم : لازم نیست برگردانی ، من به تو بدهکارم اول باید بدهیم را صاف کنم . گفت : صافیم. یادم می آید نوجوان که بودیم . تقریبا به حد رکوع خم می شد دست پدر و مادر را می بوسید. طوری که پدرم گفت دیگه این کار را نکن #شهید_مدافع_حرم محمودرضا بیضاییِ🌺🍃
📎فرازی از وصیتنامه شهید : 💠جنازه مرا بر روی مین ها بیاندازید، تا منافقین فکر نکنند، ما در راه خدا از جنازه مان دریغ داریم، به دامادیِِ دو ماهه من نگریید، دامادیِ بزرگی در پیش داریم. 💠خدا کند که حکومت سرنگون گردد، اما منحرف نگردد، چون انحراف، خیانت به خون شهداست. بگذارید بگویند حکومت دیگری هم به جز حکومت علی (ع) بود به نام خمینی که با هیچ ناحقی نساخت تا سرنگون شد، ما از سرنگونی نمی هراسیم بلکه از انحراف می ترسیم. 💠مسئولیت ما مسئولیت تاریخ است. من در این راهی که انتخاب کرده ام، سختی بسیار کشیده ام؛ خیلی محرومیت ها لمس نموده ام. 💠همهٔ هدفم این است که زحماتم از بین نرود. از خدا می خواهم که حتماً این کارها را از من قبول کند و اجرم را بدهد. اجر من تنها با شهادت ادا می شود و اگر در این راه شهید نشوم، همه زحماتم هدر رفته است. #شهید_غلامعلی_پیچڪ🌷 #سالروز_ولادت
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
بسم الله الرحمن الرحیم: وقتی حضرت رقیه در خرابه در کنار حضرت زینب(س) نشسته بود. جمعی از کودکان شامی را دید که در رفت و آمد هستند. پرسید: عمه جان! اینان کجا می روند؟ حضرت زینب(س)فرمود: عزیزم این ها به خانه هایشان می روند. پرسید: عمه! مگر ما خانه نداریم؟ فرمودند: چرا عزیزم، خانه ما در مدینه است. تا نام مدینه را شنید، خاطرات زیبای همراهی با پدر در ذهن او آمد. بلافاصله پرسید: عمه! پدرم کجاست؟ فرمود: به سفر رفته. طفل دیگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته زانوی غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت. پاسی از شب گذشت. ظاهراً در عالم رؤیا پدر را دید. سراسیمه از خواب بیدار شد، مجدداً سراغ پدر را از عمه گرفت و بهانه جویی نمود، به گونه ای که با صدای ناله و گریه او تمام اهل خرابه به شیون و ناله پرداختند. خبر را به یزید رساندند، دستور داد سر بریده پدرش را برایش ببرند. رأس مطهر سید الشهدا را در میان طَبَق جای داده، وارد خرابه کردند و مقابل این دختر قرار دادند. سرپوش طبق را کنار زد، سر مطهر سید الشهدا را دید، سر را برداشت و د رآغوش کشید. بر پیشانی و لبهای پدر بوسه زد و آه و ناله اش بلند تر شد، گفت: پدر جان چه کسی صورت شما را به خونت رنگین کرد؟ پدر جان چه کسی رگهای گردنت را بریده؟ پدر جان «مَن ذَالَّذی أَیتَمَنی علی صِغَرِ سِنِّیِ» چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ پدر جان یتیم به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ بشود؟ پدر جان کاش خاک را بالش زیر سرم قرار می دادم، ولی محاسنت را خضاب شده به خونت نمی دیدم. دختر خردسال حسین(ع) آن قدر شیرین زبانی کرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد. همه خیال کردند به خواب رفته. وقتی به سراغ او آمدند، از دنیا رفته بود. شبانه غساله آوردند، او را غسل دادند و در همان خرابه مدفون نمودند. 📚منابع: شرح شمع: صفحه۳۱۰ نفس المهموم۴۵۶ الدمع الساکبه۱۴۱ 🏴 🏴