#ازمشهدتاکاخصدام
#اسارت🍂
#قسمتدوم
راوی: #محمودرعیتنژاد
🍂🕊
وقتی ملاصالح قاری که مترجممان بود وارد اتاق شد و گفت: «رئیس جمهور عراق، سید رئیس وارد میشود.» واقعا متعجب شدیم و فکر نمیکردیم آن شخص مهمی که در ذهنمان تصور نمیکردیم آن شخص مهمی که در ذهنمان تصور میکردیم صدام باشد و ما را به دیدار صدام آورده باشند. همراه با معرفی ملاصالح، صدای قدم هایی میآمد. بعد از چند ثانیه در اتاق باز شد و صدام که قبلاً یکی دوبار چهرهاش را در تلویزیون دیده بودیم به همراه دخترش هلا وارد شد. شوکه شده بودم. قلبم تندتند میزد. دستهایم یخ شده بودند.
صدام روی همان صندلی بزرگ نشست و هلا هم کنارش. قبل از اینکه حرفی بزند همهمان را لبخندزنان با چشم وارسی کرد. اولین جملهای که به زبان آورد و ملاصالح قاری ترجمه کرد، ابراز تاسف از این بود که ما در شرایطی بد همدیگر را ملاقات میکنیم و گفت: «کل الاطفال العالم اطفالنا» لحظهای که صدام این جمله را با صدای بلند و خیلی باابهت ادا کرد تا خبرنگاران هم به خوبی آن را منعکس کنند، #احمدعلیحسینی بچه رفسنجان، که همیشه آرام و کمحرف بود، بلافاصله گفت: «کل اطفال اسهال یا سیدی!» صدام رو به ملاصالح کرد و پرسید: «چه گفت؟» ملاصالح ترجمه کرد و گفت: «سرورم همه بچهها مریض هستند.»
👇👇👇