『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
ای شهید شاهد شبهای شورانگیز عشق از تعلق خالی و از معرفت لبریز عشق روح دریاییّ تو در وسعت دنیا نبود
#ادامه_خاطرات_شهید_غواص_غلامرضا_خدری
خاطره"👇👇👇
در آخرین باری که می خواستند به جبهه اعزام شوند ، شب قل از اعزام با صدای صوت دلنشین قرآن از خواب بیدار شدم. وقتی خوب نگاه کردم دیدم غلامرضا در گوشه اتاق ، روبه قبله در حالی که چراغ گرد سوزی را روشن کرده بود. مشغول خواندن قرآن بود وفضای اتاق در نظرم بسیار نورانی و عطر آگین شده بود. هنوز هم صدای آن نوای دلنواز و روح بخش در گوشم طنین انداز است.
«به نقل از مادر شهيد»
شهید غلامرضا خدری همیشه سعی می کرد که زیر گلوی برادران همرزم را ببوسد. من به مزاح نمی گذاشتم ، تا اینکه یک روز به بهانه این که خاک در چشمش رفته از من خواست که فوت کنم در چشمش تا خاک بیرون بیاید وقتی من می خواستم فوت کنم ، از فرصت استفاده کرد و زیر گلوی مرا نیز بوسید.
«به نقل از همرزم شهيد»
«فعالیت های عبادی ، معنوی»
شهید غلامرضا به عنوان مربی قرآن نونهالان مسجد حضرت ابوالفضل نیز خدمت می کردند. غیر از نماز های یومیه و شرکت در نماز جمعه معمولاً نماز شب را نیز به جای می آوردند و تا حد امکان نمازها را به صورت جماعت ادا می کردند.
ایشان در مراسم های سوگواری نیز شرکت فعال داشتند. تلاوت قرآن را معمولاً داشتند. صوت زیبا و دلنشینی هم داشتند. در مراسم های روح بخش ، دعای کمیل چه در خوابگاه و چه در همدان و دعای توسل را نیز شرکت می کردند.
«فعالیت های سیاسی ، اجتماعی»
در انجمن اسلامی دبیرستان و دانشگاه رازی کرمانشاه فعالیت می کردند. در بهبوهه انقلاب در پخش اعلامیه ها و عکس های امام ، شرکت می کردند. البته در تظاهرات های دوران انقلاب و بعد از انقلاب و در تشییع جنازه شهدا هم شرکت می کردند.
«بارزترین خصوصیات اخلاقی»
متانت ، نجابت ، عجب و حیای ایشان زبانزد خاص و عام بود. همواره لبخندی شیرین بر لب داشتند که معمولاً در عکس هایی که به یادگار گذاشته اند ، این خصلت خوب و پسندیده نمایان است. انجام واجبات و ترک محرمات از مواردی بود که با تمام خصوصیات پسندیده او ، او را مورد محبوبیت قرار داده و الگو و نمونه ای برای سایر جوانان ساخته بود. پشت کار و اراده بسیار قوی و محکمی داشت طوری که دیپلم ریاضی و تجربی را همزمان گرفت و همزمان در حوزه علمیّه همدان طلبگی را نیز فرا گرفت.
«فعالیت های علمی ، فرهنگی و هنری»
شهید غلامرضا در مسجد محل تدریس قرآن داشتند ، که به بچه ها آموزش می دادند. در کلاس خوشنویسی نیز شرکت می کردند ، به نقاشی هم علاقه داشتند و با ذوق و علاقه دنبال این کار را نیز می گرفتند. غیر از موارد ذکر شده ، از بچه های فامیل که در درس ریاضیات تجدید می آوردند جهت باز آموزی چند روزی یا چند هفته ای با ایشان بودند ؛ جالب این بود که تمام این افراد که 9 ماه را در مدرسه گذرانده بودند و باز تجدید آورده بودند ، به سبب روانی بیان و ساده ایراد نمودن مطالب سخت ریاضی ، نمره های خوبی آورده و قبول می شدند.
«به نقل از خانواده شهيد»
#شهید_غواص_غلامرضا_خدری