『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🔹چند ماهی از رفتن #علی گذشت که درد بر بانو مستولی شد و گویا نوید آمدن #فاطمه را می داد😍 آمبولانس🚑 بر
#عملیات << #بازی_دراز>> بود. صبح عملیات، #حاج_علی برای بیدار كردن بچهها، به سمت یكی از #چادرها رفت، غافل از اینكه شب قبل عراقیها پاتك زده، چند تا از چادرها را گرفته بودند. هنگامیكه #حاجی وارد چادر شد، سربازان #عراقی او را به رگبار بستند، خیلی سریع پشت یكی از صخرهها #سنگر گرفت، اما لغزش پا روی ریگها باعث #سقوط او شد و در اثر اصابت سر به تخته سنگی، برای مدتی بیهوش شد. پس از به هوش آمدن، یكی از عراقیها #نارنجكی را به سمت او پرتاب كرد. حاجی كه قصد داشت نارنجك را به سمت #دشمن بازگرداند، آن را در دست گرفت اما نارنجك منفجر شد و دست حاج علی را از #مچ قطع كرد. در همین حین ما با شنیدن صدای تیر و انفجار متوجه جریان شدیم و به سمت چادرها رفتیم و پس از به #عقب راندن عراقیها حاج علیرضا موحد دانش را یافتیم. فكر میكنم همه بچهها با دیدن آن صحنه به یاد #كربلا و علقمه و عملدار لشگر امام حسین (ع) افتادند.
حاج علی بعد از #جانبازی باز هم راهی جبههها شد، آخر هیچ چیز نمیتوانست‼️ حضور او را در صحنه جهاد #كمرنگ كند...
✨فرماندهٔ تیپ ۱۰ سیدالشهدا(؏)
#سردارشهید_علیرضا_موحددانش🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۳۷ تهران
شهادت : ۱۳۶۲/۵/۱۳ عملیات والفجر ۲ ، حاج عمران
😂 #لـبـخـنـدهـاےخـاڪـے😍
🔸القُم❗️ القُم ❗️بپرّ بالا
#شلمچه بودیم! آتشِ دشمن سنگین بود و همه جا تاریکِ تاریک. بچهها، همه کُپ کرده بودند به سینه ی خاکریز. دورِ #شیخ_اکبر نشسته بودیم و میگفتیم و میخندیدیم که یه دفعه دو نفر اسلحه به دست از خاکریز اومدند پایین و داد زدند:« الایرانی! الایرانی!» و بعد هر چه تیر داشتند ریختند تو آسمون. نگاشون میکردیم که اومدند نزدیکتر و داد زدند:« القُم! القُم، بپرّ بالا». صالح گفت:« #ایرانیند! بازی درآوردهاند!»
عراقی با قنداق تفنگ زد به شانهاش و گفت: « اَلخَفه شُو! اَلیَد بالا!». نفَس تو گلوهامون گیر کرد. شیخ اکبر گفت:« نه! مثل اینکه راستی راستی عراقیند». #خلیلیان گفت:« صداشون ایرانیه».
یه نفرشون، چند تیر شلیک کرد و گفت: « رُوح !رُوح!« دیگری گفت:« اُقتُلوا کُلُّهُم جَمیعاً». خلیلیان گفت: « بچهها میخوان #شهیدمون کنند» و بعد شهادتین و خوند.
دستامون بالا بود که شروع کردند با قنداق تفنگ، ما رو زدن و هُلِمان دادن که ببرندمون طرف عراقیا. همه گیج و منگ شده بودیم و نمیدونستیم چیکار کنیم که یه دفعه صدای حاجی اومد که داد زد: «آقای #شهسواری! #حجتی! کدوم گوری رفتین؟!»
هنوز حرفش تموم نشده بود که یکی از عراقیا، کُلاشو برداشت . رو به حاجی کرد و داد زد: بله #حاجی! بله! ما اینجاییم! حاجی گفت: « اونجا چیکار می کنید؟»گفت:« چند تا #عراقیِ مزدُورو دستگیر کردیم» و زدند زیر خنده و پا به فرار گذاشتن. القُم! القُم! بپّر بالا😂😄
🍂اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🍂
حاج قاسم میگفت؛
حتیاگه یـه درصد احتمـالبِـدیکه
یـه نفر یه روزیبرگـرده و توبہکنـه...
حـقنداریراجبشقضاوتڪنۍ!
قضاوتفقطڪار خداست!🚶🏻♂
#حاجی
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص👣
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄