『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
به یاد #سرداربی_سر
#شهیدحجت_اللّه_صنعتکار🌹
فرمانده گروهان
شهادت= اسفند ۶۳، #عملیات_بدر
مزار:گلزار شهدای #قزوین
#نحوه_شهادت:
همرزمانش تعریف می کنند، سه روز قبل از شهادت، به او اطلاع دادند، صاحب فرزند شده ای. وقتی خبر را شنید حال دیگری داشت، عملیات هم شروع شده بود و دوست نداشت که در کنار بچه ها نباشد، اما با اسرار فرمانده اش(شهید احمد اللّهیاری) تصمیم گرفت برود و سری به پسرش بزند
یک روزه رفت و پسرش را دید و وقتی برگشت چند کیلو شیرینی خریده بود و شیرینی را بین بچه های گردان پخش کرد
آماده شد تا برای پاتکی که در راه بود حرکت کند. قبل از رفتنش می گفت: این عملیات یک چیز دیگری است و نمی شود به این راحتی ها از خیرش گذشت و انگار از همه چیز مطلع بود
دیدم که دارد به سمت دشمن می رود و سخت با آنها درگیر است، در همین حین گلولهٔ توپی از سوی دشمن شلیک شد که مستقیم به سر حجت خورد
سر حجت به هوا پرتاب شد و خون بود که از رگ های گلویش فوران می کرد و به آسمان می پاشید
پیکر بی سر حجت همینطور چند قدم جلو رفت و در مقابل چشمان بهت زدهٔ ما به زمین افتاد
همانند ارباب بی سرش حسین{ع}
بی سر به شهادت رسید...
🍂💔