....#ميزبانى_گلوله_تانك
🌷نیمه شب بود. احساس کردم کف پایم خیس شد! نشستم. دیدم حسین است. کف پایم را میبوسید. گفتم: مادر چکار میکنی! اشکش جاری شد. گفت: مادر دعا کن مثل امام حسین بدنم تکه تکه بشه و چیزیش برنگرده! اشکم در آمد. بار آخرى بود که میدیدمش. گلوله تانک نشست به سینه اش، فقط تکه ای از استخوان پایش برگشت!
🌹خاطره اى به ياد #شهیدحسینایرلو
🌷🕊