بدن در حالت سجده بود و سر بریده رضا رو به آسمان
🌷شهید رضا حمیدی نور
رزمنده دفاع مقدس، محسن جامه بزرگ در *کتاب «غواص ها بوی نعنا می دهند»* می نویسد:
به من گفت: «محسـن! مـن تـو سجـده هایم، بــرات رهـایی گـرفته ام.»
از این به بعد بود که به سجده های طولانی، بین بچه ها مشهور شده بود و همین سجود هم بالِ پروازش شد.
دو ماه قبل از عملیات کربلای چهار، در سد گتوند؛ وقتی هواپیماهای عـراقی محل استقرار بچه ها را بمبـاران کردند، رضـا رو دیگـر ندیدم.
آمدم کنار نیزار؛ همان جایی که خلوتگاه بعداز نمازهایش بود که فقـط یک بدن بی سـر افتـاده به سجده دیدم.
آخر کار، سـرش را کنار بوته های نعنـا پیدا کردیم. نگـاهش دوختـه شده بود به آسمـان؛
گـویی داشت ندیدنی هـا را می دیـد.
🔻 شهید رضا حمیدی نور در ۴ آبان ۱۳۴۵ در همدان متولد و ۸ آبان ماه سال ۱۳۶۵ در منطقه عملیاتی گتوند شوشتر بر اثر اصابت ترکش با سری بریده به شهادت رسید و پیکر و سر بریده اش در گلزار شهدای باغ بهشت همدان به خاک سپرده شد.
برادرش مرتضی حمیدی نور نیز دو ماه بعد در منطقه عملیاتی ام الرصاص به شهادت رسید.
✍ عاشقان را سر شوريده به پيكر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است!...
تيغ بارد اگر آنجا كه بود جلوۀ دوست
تن ندادن ز وفا در دم خنجر عجب است
تشنهلب، جان به لب آب سپردن سهل است
تشنۀ وصل كند ياد ز كوثر عجب است
تنِ بىسر عجبى نيست گر افتد روى خاک
سرِ سرباز ره عشق به پيكر عجب است
#شهیدمرتضیحمیدینور