eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
1.1هزار دنبال‌کننده
19.8هزار عکس
3هزار ویدیو
53 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
📩 ملک ابراهیم زمانی ( ) و گروه و از واحد اطلاعات و ویژه ۲۵ #شهادت : ۱۳۶۶_ : . 🔖 خدایا، اعتراف می کنم با اینکه می دانم موقعیت من فقط در ذکر الله و تفکر در نظام آفرینش است لذا نمی دانم چرا این فرصت را به عقلم نمی دهم چرا؟ چرا در مورد زندگی فکر نمی کنم، نمی دانم. آیا می توانم معنای زندگی را درک کنم؟ به نظر من زندگی یعنی ، زندگی یعنی ، یعنی ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، زندگی یعنی ، ، برای ، تکه تکه شدن برای ، زندگی یعنی بقا، زندگی یعنی یاد حق، نظاره کردن به آیات حق، زندگی یعنی دادن در راه حضرت دوست.  .  ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
علقمه(عملیات کربلای۴) ، سوم ديماه سال 1365 با رمز 'يا محمد رسول الله (ص)' راس ساعت 10 شب آغاز شد و در اين عمليات رزمندگان از شهرهاي مختلف شمال، جنوب، شرق و غرب كشور شركت داشتند. آب اروند به ظاهر آرام بود اما در دل بسيار خروشان و سرد بود و حالت گردايي داشت، ولي رزمندگان كه آموزش هاي لازم را در نقاط مختلف ديده بودند و همه در خرمشهر مستقرشدند و هر روز تمرين مي كردند. مسئول يادمان شهداي با بيان اينكه يكي از محل هاي اجراي عمليات كربلاي 4 در اين محل يادمان انجام شده، گفت:در عمليات كربلاي 4 تمامي نيروهاي نظام جمهوري اسلامي اعم از سپاه و ارتش و بسيج گردهم آمدند كه سرنوشست ساز انجام دهند.
‏سجده‌ نماز معجزه‌ای برای شهادت دلاورمرد دزفولی به خاک می‌افتی امّا به آسمان می‌رسی... 🔹️شهید محمد محمدی قلعه عبدشاهی، متولد ۱۳۰۹ در شهر دزفول است و در ۴دی‌ماه ۱۳۶۵ در عملیات کربلای۴ و در جزیره سهیل به شهادت رسید. 🔹️پیکر پاک و مطهرش این شهید اردیبهشت‌ماه ۱۳۷۷ به شهر و دیارش برگشت و در گلزار شهدای اسحاق ابراهیم به خاک سپرده شد. 🔹️فرمانده‌اش نگاهی به محاسن سفیدش کرد و برای او را کنار گذاشت 🔹️مشهدی محمد جلو آمد و گفت: «فکر نکن پیر و ناتوان هستم و شب عملیات دست و پاگیرتان می شوم! نه! اصلاً اینطور نیست! من چندین عملیات قبل از این هم بوده‌ام! تجربه دارم! اصلاً تا هر کجا که گفتی می‌دَوَم!» 🔹️باز هم اصرار و اصرار و اصرار که فرمانده قبول کرد و نتیجه‌اش شد این سجده مشهدی محمد که شهادت را برایش به ارمغان داشت. شادی روحش صلوات🌹   ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
عملیات ۴ و آنچه در آن ایام گذشته بود برای مردم کمتر از کربلای ۵ شناخته شده بود. نام عملیات کربلای ۴ از در میان مردم بر سر زبان‌ها افتاد که خبر دادند قرار است در اردیبهشت ماه سال ۹۴ ۱۷۵ شهید غواص که بعد از ۲۹ سال توسط گروه کشف شده‌اند بر دستان مردم تشییع شده و به خانواده‌هایشان برگردند.
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
جامانده از غافله نورانی سال ۶۵ . کامیار غیاسوند نهاوند #غواص‌
مدیر داخلی همان آموزشگاه آبی خاکی بود وجز کادر آموزشگاه البته برادران مربی آموزشگاه بعد از اتمام آموزش با گردان‌های واحدهای عملیاتی همسفر بودن در تمام مراحل .
💌 سید مصطفی هاشمی رمی ؛ از واحد و ویژه ۲۵ #شهادت ۱۳۶۷ : . 📝 یا مقلب القلوب! عشقت مرا چون مجنونی در بیابانهای غرب و جنوب سرگردان کرده و آن وجودت قلبم را شیدایی تو کرده. ای محول الاحوال! در وجودم غوغا به پا کرده ای سینه ام را از عشق خود آتش زدی روحم را در طلب لقایت خود به پرواز کشانده ای و اینک هر لحظه به صد خیال و صد مسیر به جستجویت برمی خیزم تا به شوق وصالت وجودم را به پای عشقت بسوزانم و به آذرخش افکنم تا به سویت پرواز کنم. . خداوندا! نمی دانم چرا از اینکه همه آرامش می خواهند و من آتش عشقت را می طلبم همه عقل می طلبند و من دیوانگی وصالت را همه دوا می خواهند و من آرزوی درد و غمت را دارم همه جان می خواهند و من دوست دارم بدنم از دست کین قطعه قطعه شود همه آب گوارا خواهند و من شراب عشقت را همه کاه خواهند و من کوه را همه راه صفا خواهند من چاه بلایت را. آری، آری بر سر کوی دوست خویش دیوانه گشتم و دوست دارم که بر بلندای کوی دوست بمانم تا جان سپارم و در منای دوست حقیقت عشق را مرسوم نمایم. آری این جمله دعای افتتاح شرح احوال من است که می فرماید: 🌴«الهی انک تدعونی فاوی عنک تتحبب الی فاتبغض الیک»🌴
آخرش روزی بهار خنده ‌هامان می رسد. پس بیا با عشق فصل بغضمان را رد کنیم. . 📷 #بوفلفل_ ۱۳۶۵_قبل از ۴_ ویژه ۲۵ از جلو ردیف اول:رزمنده آقامیر قاسمی ردیف دوم از راست: حمید رضا اسفندیار،مرحوم علی حیدر قلی نژاد، رحیم یزدانخواه،رزمنده قاسم داور_ردیف سوم از راست:رزمنده خان آقا شیرگاهی،رزمنده هادی بصیر، مهران شکاریان،رزمنده فیض الله امینی تبار،رزمنده مسعود مصباح و حسنعلی باقرصفت واونیکه لباس زرد داره و چهره اش پیدا نیست هم مسلم رسولی . .   ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
📞حیف ... گِرا هایمان عوض شده صدای بیسیم هایتان مفهوم نیست ... . 📷 ماه ۱۳۶۵_ ۵_ ویژه ۲۵ #عکاس : علی فریدونی .   ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
💌 غواص شهید مهدی مهربان جهرمی که در زمان شهادت فقط ۱۴ ساله بود 🌷 قبل از عملیات ۴ و در تمرینات غواصی، او را از گردان خط شکن غواصان خط زدند و گفتند که جثه‌ات کوچک و قدت کوتاه است و هیچ لباس به اندازه تو وجود ندارد و بدون لباس مخصوص هم کسی نمی‌تواند در عملیات شرکت کند. 🌷 اما نه، این مانعی برای پیوستن او به کاروان عاشورا و سفره حضرت (ع) نبود. همان روز از جبهه‌های نبرد حق علیه باطل به پدر خود که در فسا معلم بود تماس می‌گیرد و می‌گوید که مقداری پول برایم ارسال کن و پدر هم برایش پول می‌فرستد و او پول را به شخصی می‌دهد تا برایش لباس مناسبی تهیه کند. 🌷 سرانجام در سوم دی ماه سال ۱۳۶۵ در ساعت ۲۲:۳۰ شب با رمز یا محمد رسول الله کربلای ۴ آغاز شد و او یازهرا گویان و در دل سرمای زمستان به اروند زد و پس از رشادت های فراوان شهید شد و به مدت ۹ سال نیز مفقود بود تا به ما درس عشق، و شجاعت بدهد.   ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🔆شروع هر روز در کنار شما باعث می شود که احساس زنده بودن کنیم و همه چیز حس بهتری دارد برایمان...🇮🇷 . 📷 #میمک_ گرگنی ۱۳۶۳ در این از بمب های استفاده کرد.حبیب ثنایی در حال اصلاح خود برای استفاده از هست.وی سال بعد در هشت رسید. .  ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🔸ماجرای یک رویای صادقه و یک امدادغیبی در عملیات 🌼 |شب عملیات، یکی از رزمندگان اعزامی از سپاه شهرستان خمین، امام‌خمینی رو توی خواب دید که به شونه‌هاش میزنن و می‌فرمایند: چرا معطلید؟ حرکت کنید! حضرت مهدی(عج) با شماست! صبح بچه‌ها با شنیدنِ این رویا حالت عجیبی بهشون دست داد. 🌼 |عملیات از ساعت ۹شب با تعداد بسیارکمی نیرو شروع شد؛ و به خواست خدا تا ساعت ده صبح فردا، تمامی ارتفاعات موردنظر رو فتح کردیم. توی عملیات بچه‌ها، با ندایِ الله‌اکبر چنان وحشتی توی دل دشمن ایجاد کردند که نزدیک به ۲۰۰نفر از نظامیان ارتش بعث، یکجا اسیر شدند. 🌼 |اونجا شهید همّت از یه افسربعثی پرسید: فکر می‌کنید ما با چه تعداد نیرو به شما حمله کردیم؟ او گفت: دو گردان! شهیدهمّت گفت: نه! خیلی کمتر بود... خلاصه وقتی شهیدهمت تعداد واقعیِ نیروهامون رو گفت؛ افسربعثی باور نکرد و گفت: منو مسخره می‌کنید؟! آخر سر هم وقتی باورش شد تعداد نیروهای ما چقدر کم بوده؛ به گریه افتاد و گفت: ما اگه می‌دونستیم تعدادِ شما اینقدر کمه، به راحتی می‌تونستیم همه‌تون رو دستگیر کنیم؛ اما وقتی حمله کردید، انگار همه‌ی این کوه‌ها داشتند الله‌اکبر می‌گفتند و ما تصورمون این بود شماها خیلی زیادید. اینجا بود که حکمت خواب دیشب رزمنده‌ی شهرستان خمین رو فهمیدیم و امدادغیبی خداوند برا همه‌مون به اثبات رسید. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌