هدایت شده از محفل شهدا🌹
🔸دوتا رفیق بودن ، دوتا دوست.مجید و سید علیرضا...بچه ی یه شهر و دیار ( قائم شهر) ، جنگ که شد رفتن جبهه ، تو یه گردان ( حمزه سیدالشهدا لشکر ویژه ۲۵ کربلا) ، تو چندتا عملیات باهم بودن و جنگیدن ، زخمی میشدن ، و دوباره برمیگشتن هفت تپه ؛ تا اینکه زمستان ۱۳۶۶ عملیات والفجر ده ، تو بحبوحه ی درگیری مجید وقتی خشابش خالی شد ، رفت به سمت پیکر شهدا که از مهمات سلاح اونها استفاده کنه ، میرسه به یک جنازه بی سر ، که به پشت افتاده بود ؛ میگفت: پشت و روش کردم، همون لحظه گفتم این سید علیرضاست ، چون عاشق امام حسین بود ، میدونستم شهادتشم شبیه مولاشه...تو اون بارون تیر و ترکش خم شدم و بوسیدمش و کنارش نشستم و زیر لب فقط گفتم : امان از دل زینب...
.
(📌 راوی جانباز و آزاده گرانقدر حاج مجید بابایی _ 📸 عکس : هفت تپه سال ۱۳۶۵ _ جانباز و آزاده گرانقدر بابایی_شهید سید علیرضا موسوی ) #هفت_تپه_ی_گمنام
🌹به یاد شهدا هستیم🌹
👈حداقل برای یک نفر ارسال میکنم🙏
لینک دعوت:
https://eitaa.com/joinchat/3239838011Ca2a43def3b