عاشق و معشوق
گويند: معشوقي در شب وعده وصل به عاشق داد عاشق پاسي از شب را بيدار ماند و هر چه انتظار کشيد معشوق نيامد به ناچار خوابيد معشوق وقتي رسيد که عاشق در خواب گرم و عميقي رفته او را بيدار نکرد و چند دانه گردو در جيب او گذارد و رفت چون صبح شد عاشق بيچاره به معشوق پيغام فرستاد که چرا به وعدهي خود وفا نکردي و نيامدي؟ پاسخ داد من آمدم تو در خواب بودي گواه صدق گفتارم چند دانه گردوست که در جيب تو گذاشتم و رفتم يعني ترا به عاشقي چه کار، تو طفلي، بايد با اطفال گردو بازي کني.
خزينة الجواهر ص ۳۴۱
#نماز_شب
کربلای من ...
__💔
بامت بلند باد ؛
که دل تنگیات مرااز هر چه غیرِ توست ..
بیزار کرده است :)
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیهالسّلام 💔🖤
شادم که در حریم تو افتاده کار من
آیا شود زِ لطف؛ خریدار من شوی:)؟💔:)
آقاےاباعبداللهمادوستداریـم