ولی خوب دوباره فردا صبحش دوباره شال و کلاه کردیم و اعزام شدیم سمت کرمان
از شهر ما تا کرمان تقریبا یه 9 ساعتی راه هست.
راننده اتوبوس هم نمیدونم چش بود، یه بار ماشینش خراب بود، یه بار بچه ها سیگار میکشیدن تو اتوبوس زد بغل شروع کرد به دعوا
اصلا وضعی بود
به هر ترتیب ما صبح ساعت ده و نیم راه افتادیم، شب ساعت 11 و نیم رسیدیم
یعنی مسیر ۹ ساعته ما 13 ساعت طول کشید🤦♂️🤦♂️
.
خسته و بی رمق رسیدیم در دژبانی
.
بعد چک کردن وسایل ورودی و توجیه های قبل از خدمتی، گفتن اونایی که تحصیل کرده هستن جدا بشن.
.
ما هم جدا شدیم و گفتن برید گردان ذوالفقار بگیرید بخوابید.
.
ماهم ساعت 3 خوابیدیم و ساعت ۵ بیدار باش بود
یه صبحونه و نماز و نظافت زدیم تنگش.
.
یه خرده برنامه های توجیهی و غیره گذروندیم اخرش گفتن اونایی که دیشب رسیدن جدا شن
.
دوباره تقسیم شدیم توی گردان قدس گروهان جهاد
رفقا تا اینجاش رو علی الحساب نگه دارید ادامش رو میگم ان شاءالله
خیلی مخلصم
15.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶افزایش تمرکز سی پی یو cpu
📎وقتی نرم افزارها به خوبی اجرا نمیشن هنگ میکنن این آموزش میتونه چاره کار باشه 👌💻💯
┈┅┅━━━━━✦━━━━━┅┅┈
#icdl
https://eitaa.com/joinchat/2380267718C3b76d764ae
امروز پرینتر مرکز خراب شده بود، بدو بدو اومدیم آماد و پشتیبانی
همیشه فکر میکردم توی ماشین پلیسا، چیزای خیلی خفنیه😅
ولی دیدم خیلی عادیه مثل بقیه ماشیناست
اصلا فانتزیای بچگیم پودر شد😁
#خاطرات_سربازی
آموزش کامپیوتر| کَسبُنا🇮🇷
رفقا تا اینجاش رو علی الحساب نگه دارید ادامش رو میگم ان شاءالله خیلی مخلصم
ادامه #داستان_سربازی بنده
بعد از تقسیم شدنمون و توجیهات فرمانده رفتیم برای دریافت استحقاقی ها(کیف و لباس و کفش و پتو و...).
بعدش هم یه سری فرم ها بهمون دادن که تکمیل کنیم.
.
وقتی فرم ها رو تکمیل کردیم فرمانده اومد گفت یه آدم با جنم میخوام که گروهان رو بچرخونه و نظم و ترتیب به افراد... دنبال ارشد گروهان میگشت.
مدعیان همه بلند شدند، منم گوشه ای کز کردم که گیر نده به من.
من حوصله ی داد زدن روی آدما رو نداشتم.
.
ارشد که انتخاب شد به ترتیب مسئول آسایشگاه، مسئولای غذا، چای،انبار انتخاب شدند.
.
در انتها گفت کی دستخطش و کامپیوتر بلده؟!
من و دو نفر دیگه از دوستان دستامونو بلند کردیم.
شاید باورتون نشه، از اون گروهان تحصیل کرده، که همه از فوق دیپلم به بالا بودن، پنج نفر کامپیوتر بلد نبودن!
.
اینجا حقیقتا امتیازی بود برا اونایی که کامپیوتر بلد بودن.
.
ما بخاطر بلد بودن کامپیوتر، و یه دستخط نرمال، شدیم منشی گروهان.
.
منشی ها مزیت های زیادی دارند تو سربازی که خدمتتون عرض میکنم.
اولیش اینه از نگهبانی معافن😁✌
دومیش اینه احترامشون هم از طرف فرماندهان و هم از طرف بقیه ی سربازان بیشتره
سومیش اینه نمرات سربازا رو خودشون وارد میکنن😅😅
بعد از اتمام دوره آموزشی، بعضی از سربازان درجه دار میشن. که این درجات دقیقا طبق اون نمراتی هستش که منشی ها وارد میکنن😎
.
البته یه سری معایب هم داشت برای ما
مثلا گاها باید تا دیروقت بیدار میبودیم یا بدوبدو از سربازا مهر و امضا میگرفتیم.
.
ولی در کل برای ما مزیت بود
.
بعد از اتمام آموزشی و ماجراهایی که داشتیم، من بالاخره افتادم توی شهرمون.
.
رفتم با مسئول معاونت اجتماعی فراجا صحبت کردم و گفتم آقا من یه سری مهارت ها دارم، از کامپیوتر تا کلیپ سازی و طراحی پوستر...
.
اوناهم از خدا خواسته، خودشون سریع پیگیر شدن که ستاد استان منو تقسیم کنه توی ادارشون برای کارای تدوین
.
واقعا خدا خیرشون بده.
واقعا خدا عمر با برکتی بهشون بده.
.
و من اینطور شد که اینجا سرباز شدم، صبح ها شیفت اداری هستم
بعد از ظهر ها هم میرسیم به کسبنای عزیز.
.
کسبنا بشدت برای ما عزیزه
چون هم خیلی براش زحمت کشیدیم
و هم تجربه های تازه ای رو به ما یاد داد.
.
ان شاءالله که خدا به ما توفیق بده بیشتر به بنده هاش خدمت کنیم.
.
خیلی مخلصیم♥🙋♂️
#داستان_سربازی
#ادامه_دارد
آپدیت ورد واقعا داره نفس گیر میشه
.
🔶دارم سعی میکنم یه دوره ای آماده کنم، که بی نیاز بشین از هرچی دوره است.👌
.
سرفصل های دوره ICDL متاسفانه خیلی محدود و مقدماتیه. و آموزشگاه ها هم علیرغم این همه هزینه ای که دریافت میکنن گاها پیش میاد بعضی هاشون چیز درست و درمونی ارائه نمیکنن.
.
اینارو نمیگم که خدای نکرده آموزشگاه های بیرون رو تخریب کنم
العیاذبالله
صرفا دارم از هنرجوهام نقل میکنم،که بارها کلاس کامپیوتر رفتند ولی باز بلد نیستن با کامپیوتر کار کنن.
.
حتی خودم یادمه توی دانشگاه استادمون ۴ جلسه آموزش ورد داد و رفت!😂
بعدش بچه ها قبل از امتحان میومدن براشون رفع اشکال میکردم...
#word #icdl