کبوترانه زند در هوای تو پرو بال
دلی که جزتو ندارد در این جهان آمال
حریم سبز تو آبی تر از هوای بهشت
بدون حسرت گندم بدون سیبی کال
مرا به صحن طلایی بخوان که پاک کنم
میان باغ بهشتت زدل غبار ملال
همیشه شوق وصال تو میکشد دل را
بسوی کعبه ی امید و اسوه های کمال
شبیه ذره دلم میکشد به جانب نور
الا که شمس شموسی و جلوه ی اِجلال
بغیر عشق تو در خاطرم خیالی نیست
همیشه مست طواف توأم به لطف خیال
دخیل پنجره فولاد میشوم از دور
بشوق اینکه رسانی مرا بکوی وصال
قنوت بسته ام و هرقیام من عشق است
بخوان به سمت خودت یا محول الاحوال
سلام میدهم از دور و میکند پرواز.
بسویتان دلی از شور عشق مالامال
بیا به خواب من ای هشتمین ستاره ی بخت
بتاب در شبم ای آیه آیه ی اقبال
تویی ضمانت بانو به روز رستاخیز
بگیر دست من عاشق پریشان حال
#اعظم_کلیابی (بانوی کاشانی)
کاشانهی شعر
اخبار و اطلاعات ادبی کاشان
@Kashane_poem
هر زمان محروم از چشم عدالت میشوم
بین این نامردمی ها بد قضاوت میشوم
میکشد آتش به جانم غصهها بی اختیار
وقتی آزردهدل از بخل جماعت میشوم
کارد وقتی همنفس با استخوانم میشود
ضرب در دلبستگی ها ، بینهایت میشوم
میکنم سجده به درگاه الهی با خشوع
مینشینم تا سحر غرق عبادت میشوم
میشود جاری به لبهایم فقط ذکر خدا
خوب میدانم که مشمول عنایت میشوم
بین موج اشک و زاری ، در سپهر آرزو
میکنم پرواز و سرشار از سعادت میشوم
تا که بانو تکیه گاهم هست درگاه خدا
خار چشم دشمنان از استقامت میشوم
#اعظم_کلیابی(بانوی کاشانی)
کاشانهی شعر
اخبار و اطلاعات ادبی کاشان
@Kashane_poem
شهریاری که شده قطعه حصیری کفنش
او حسین است که آفاق شده سینهزنش
داغ او بر جگرِ تشنهی صحرا باقیست
تا سماوات و زمینند به حزن و محنش
هفت گردون به لبش زمزمه و شور و نواست
از تب غم زدهی داغ عقیقِ دهنش
آه ای گریه سرایان! بسراید غزل
از سرِ نیزهسوار و بدن بیکفنش
بگذریم اینکه سرش تشنه بریدند ولی
اسبها از چه دواندند به روی بدنش؟!...
#اعظم_کلیابی
کاشانهی شعر
اخبار و اطلاعات ادبی کاشان
@Kashane_poem