eitaa logo
دانلود
خاحافظی بامحرم وصفر – اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان مرا ببخش نمردم پس از محرمتان لباس مشکی من یادگاری زهراست چگونه دل کنم از آن؟ چگونه از غم تان؟ بگیر امانتی ات را خودت نگه دارش که چند وقت دگر می شویم محرمتان برای سال دگر نه برای فاطمیه برای روضه مادر برای ماتمتان دلم بگیر که محکم ترش گره بزنی به لطف فاطمه بر ریشه های پرچم تان هزار شکر که از لطف پنجره فولاد میان حلقه ماتم شدیم هم دمتان بیا دوباره بخوان روضه های یابن شبیب که من دوباره بسوزم دوباره با دمتان چه شام ها که زدی سر به گریه ام اما مرا ببخش نمردم به پای مقدمتان. @asharmadahiii
بوی جدایی می رسد از گریه هایم بر داغ هجرانت حسین جان مبتلایم   در این دو ماهی که عزادار تو بودم آیا قبولم کرده ای ای مقتدایم؟   با این گناهان بزرگ و بی شمارم لایق نبودم تا کنی آقا صدایم   امّا ز لطف و مرحمت دستم گرفتی از مجلس روضه نکردی تو جدایم   رزق حلالم گریه بر داغ تو بوده آن اشک هایی که بُوَد آب بقایم   یادش به خیر در اوّلین روز محرّم سوز دل و اشک و نوا کردی عطایم   یادش به خیر هنگام هیئت بین گریه حس می نمودم زائر عرش خدایم   یادش به خیر با هر فراز یا حسین جان کرب و بلایی می شد این حال و هوایم   وقتی به تن کردم لباس مشکی ام را گفتم دگر وقف شهید سر جدایم   پیراهن احرام حج کربلا را حالا چگونه از تنم بیرون نمایم؟   دل کندن از روضه برای من چه سخت است مشکل بُوَد دوری ز هیئت ها برایم   هر ساله مزد نوکری ام را حسین جان می گیرم از دست علی موسی الرّضایم   آقا به حق مادر پهلو شکسته امضا نما دیگر برات کربلایم. @asharmadahiii  
با دست خالی آمدم با دست خالی می روم من به امید تو یا مولی الموالی می روم   روز اول کامدم تربت به کامم ریختند با چه حالی آمدم من با چه حالی می روم   من که در دنیا ندیدم چهره ارباب را سوی قبر خویش با شوق وصالی می روم   تا که من خدمتگذار روضه های زینبینم در صراط حق من از سیر کمالی می روم   من که جا ماندم ز پرواز رفیقان شهید سوی روضه تا بگیرم پرّ و بالی می روم   محضر ارباب را بهر تعالی طالبم تا بگویم اَفرط بی سوء حالی می روم   @asharmadahiii
فصل عزا و اشک دمادم تمام شد باز این چه شورش استُ چه ماتم تمام شد   پیراهن سیاه دلم گریه می کند من زنده ام به گریه بر او ،غم تمام شد   در این دو ماه چشم من ازباده خیس بود فصل عزای عالمُ آدم تمام شد   امسال هم بهار دل ما دوماه بود دیگر بهار بیرقُ پرچم تمام شد   دیشب دلم گرفت ، غرورم شکسته شد پرچم که رفت بارش نم نم تمام شد   یادش بخیر روز دهم ناله ها زدیم دیشب به بعد خاطره هایم تمام شد   یادم نمی رود دل خون سه ساله را سیلی که خورد گفت:سه سالم تمام شد   وقتی کتیبه های دلم جمع می شوند یعنی زمان عفو گناهم تمام شد   درپستوی دلم همه راجمع می کنم مشکی در آورید صفر هم تمام شد. @asharmadahiii
من با تو زندگی نکنم؛ پیر می شوم بی تو من از جوانی خود سیر می شوم من در شعاع پرتو شمسُ الشُّموسی ات بی اختیار پیش تو تبخیر می شوم آیینه کاری حرم ات ذرّه پروری ست من در رواق چشم تو تکثیر می شوم در صحن کهنه سوی تو کردم نماز را اینجاست آنکه لایق تکبیر می شوم من گریه ام گرفته کمی هم به من بخند دارم به پای خویش سرازیر می شوم یک شب نشد که بی گُنَه آیم زیارتت اما دوباره پیش تو تقدیر می شوم وقتی که آه می کشم از پرده ی نیاز  بی پرده با تو صاحب تصویر می شوم بیچاره من که نیست قلمدانم از طلا هر چند با نگاه تو اکسیر می شوم نقاره خانه ات ز کجا آب می خورد کز بانگ آن چو سیل سرازیر می شوم آن نامه ام که از سر تعجیل و اضطراب بر بال کفتران تو تحریر می شوم برداشت سیلِ گریه بساط زیارتم نم نم دوباره قابل تعمیر می شوم وقتِ ورود در حرم تو، هوایی ام وقت خروج، تازه زمین گیر می شوم بادا شلوغ دور و برت کعبه ی عزیز من حاجی تو اَم که به تقصیر می شوم. @asharmadahiii
لطفاً تا آخر بخونید 👇👇👇 خاطرم را قصه ای بس جان فزاست داستانی از کرامات رضاست داستانی خوش تر از دُرِّ عَدَن خوب تر از جان شیرین در بدن داستان دو برادر در سفر او سراپا خیر و این یک بود شر آن یکی دارای تقوا و عفاف این یکی سر تا قدم غرق خلاف هر دو بودند از محبّان رضا هر دو زوّار خراسان رضا آن یکی در بین ره محو خدا این یکی مست گناه از ابتدا از قضا دست قدر در کار شد آنکه بود اهل گنه بیمار شد لحظه لحظه گشت حال او خراب قطره قطره همچو شمعی گشت آب نخل عمرش بی برو بی برگ شد روحش از پیکر برون با مرگ شد با کتابی خالی از حسن عمل عاقبت افتاد در کام اجل زائرین با محنت و رنج و فسوس رحم آوردند و بردنش به طوس در حریم خسرو گردون مطاف با دو صد امّید دادنش طواف در خراسان گشت مدفون پیکرش کس ندانستی چه آمد بر سرش با چنان جرم و گناه بی شمار بود بر حالش برادر غصّه دار کای برادر با چنین جرم عظیم چون کند با تو خداوند کریم؟ از قضا در خواب دید او را شبی صورتش همچون درخشان کوکبی عفو حقّ گردیده او را سرنوشت قبر او گردیده باغی از بهشت گفت ای جان برادر این جلال با چنان اعمال می بودمت محال آن عمل، این باغ زیبا، قصّه چیست؟ فاش برگو این کرامت لطف کیست گفت این لطف امام هشتم است آنکه جرم خلق در عفوش گم است فاش می گویم که با مقراض مرگ شد چو اعضای وجودم برگ برگ زآتش خشم اجل افروختم پای تا سر شعله گشتم سوختم آب غسل و دست غسّالم به تن گشت آتش وای بر احوال من می زدندم تازیانه دو ملک آتش از تابوت می شد بر فلک چون مرا بردند در صحن رضا غرق رحمت گشتم اندرز آن فضا شعله های خشم بر من گل شدند رعدها آوازه ی بلبل شدند تا بگردانند جسمم را همه دور قبر آن عزیز فاطمه دیدم آن مولا ستاده در حرم سوی زوّارش بود چشم کرم هاتفی گفت ای گرفتار و اسیر دامن فرزند زهرا را بگیر ور نه چون بیرون روی از این مزار باز گردی بر عذاب حقّ دچار چشم بگشودم سوی آن مقتدا اشک ریزان می زدم او را صدا کای به سویت خلاق آورده پناه! روسیاهم روسیاهم روسیاه رحم بر حال تباهم یا رضا بی پناهم بی پناهم یا رضا هر چه آوردم برون آه از نهاد یوسف زهرا جوابم را نداد هاتفم گفت ای سراپا اضطراب گر که می خواهی تو از مولا جواب نام زهرا را ببر در محضرش ده قسم او را به حقّ مادرش لاجرم آهی کشیدم از جگر گفتم ای ریحانه ی خیر البشر! تا نرفتم از درت دستم بگیر جان زهرا مادرت دستم بگیر نام زهرا را چو بردم بر زبان اشگ مولا گشت بر صورت روان برد سوی آسمان دست دعا گفت ای عفو تو فوق هر خطا بارالها بنده ات در این حرم بر زبان آورد نام مادرم بگذر از جرم و کناه او همه عفو کن او را به جان فاطمه نام زهرا عاقبت اعجاز کرد حق در رحمت به رویم باز کرد یا رضا عبد گنه کار توام مجرمی در بین زوّار توام من هم سر تا قدم جود و کرم در حضورت نام زهرا می برم ای همه چشم امیدم بر درت یک نگاهم کن به جان مادرت حیف، زهر قاتلت، بی تاب کرد پیکرت را قطره قطره آب کرد چشم در راه جوادت دوختی سوختیّ و سوختیّ و سوختیّ بر فلک می رفت آهت یا رضا حجره ات شد قتلگاهت یا رضا در درون حجره ی در بسته ات حبس می شد ناله ی آهسته ات کاش بالای سرت معصومه بود نُقل بزمت اشگ آن مظلومه بود دیده ها لبریز اشگ غربتت. @asharmadahiii👌👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تمام شدن ماه صفر را مژده ندهید! 📌ماجرای حدیث پایان صفر و خرافه‌ی کوبیدن درهای مساجد 👈خبر دادن تمام شدن ماه صفر و آمدن ماه ربیع برای بهشتی شدن بدعت و خرافه است. @asharmadahiii
4_5938346857192227162.mp3
541.2K
🔰روز یـکشنبـــه روز زیارتی 🖤حضرت علـــــے علیه السلام 🖤حضـرت زهــرا سلام الله علیها 🎤استاد_فرهمند دعا 🤲 @asharmadahiii
در روز اول ربیع الاول، هجرت پیغمبر واقع شده است؛ از به مدینه که مبدأ تاریخ هجری مسلمانان است. این ماه هم ربیع‌المولود است، هم است. 🔹امام خامنه‌ای ۸۶/۱۲/۲۲ @asharmadahiii
4_484897422556790953.mp3
1.72M
دوشنبه روز زیارتی 🌸امام حسن علیه السلام 🌸امام حسین علیه السلام دعا🤲@asharmadahiii
🔹 🔹 ✳️: إنّ العَبدَ لَيُصَلِّي الصَّلاةَ لا يُكتَبُ لَهُ سُـدسُها و لا عُشرُها و إنّما يُكتَبُ لِلعَبدِ مِن صَلاتِهِ ما عَقَلَ مِنها ✳️ [گاه] بنده نماز می‌خواند، اما يك ششم و يك دهم آن هم برايش نوشته نمی‌شود؛ تنها آن مقدار از نماز بنده به حساب مى آيد كه با همراه باشد. 📚 بحار الأنوار، ۸۴/۲۴۹/۴۱ ➖➖➖➖➖➖➖➖ @asharmadahiii
ترسم تو بیایی و من آن روز نباشم ای کاش که من خاک سر کوی تو باشم دلدار منی یابن الزهرا تو یارمنی یابن الزهرا هرکس به کسی نازد و من هم به تو نازم ای کاش جان بر سر کوی تو ببازم می خانه دگر جای من بی سو پا نیست روزی من خسته چرا کرب وبلا نیست تو دین منی یابن الزهرا آیین منی یابن الزهرا ای خسرو خوبان نظری سوی گدا کن رهمی به من سوخته ی بی سرو پا کن آخر سحری دامن لطف تو بگیرم یک بوسه زنم بر لب تو گاه بمیرم ای تاج سرم یابن الزهرا من منتظرم یابن الزهرا. @asharmadahiii