بس که این زهر جفا با جگرم غوغا داشت-مطیعی.mp3
3.17M
بس كه اين زهر جفا با جگرم غوغا داشت
پاره هاى دل من ناله ى يا زهرا داشت
دل سوزان مرا جز عطشم ياد نبود
گوشه ى حجره ى در بسته دلم غوغا داشت
در غريبى بخدا دادن جان سخت تر است
روز تنهايى من غربتى از مولا داشت
لرزش زانوى من روضه ى اكبر مى خواند
سينه ام ناله اى از گل پسر ليلا داشت
سر زانوى جوادم كه سرم سنگين شد
اشك دردانه ى من عالمى از معنا داشت
نه سنانى به تنم بود، نه نيزه، نه لگد
دلم اما بخدا صحنه ى عاشورا داشت
پاره هاى بدنم زير سُم اسب نرفت
حجره ام روضه اى از بى كفن صحرا داشت
معجر خواهر من را سر نيزه نزدند
كِى حريم حرمم يورشى از اعدا داشت؟
به كنيزى كه نخواندند تو را؛ معصومه
كِى چو زينب دل تو شيون و پر غوغا داشت؟
قوم نامرد مرا با لب عطشان كشتند
لحظه ى آخر من زمزمه سقا داشت
روبروی تو نهم بلکه دل ارام شود
چه کنم هر چه کنم حل نشود مشکل من. @asharmadahiii
21.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰روز شنبه روز زیارتی
🌸 حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم
#التماس دعا 🤲
@asharmadahiii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعری که سال ها پیش حضرت امام رضا علیه السلام برای آیت الله حق شناس می خواند و ایشان برای مرحوم سیبویه نقل می کند.
شهادت امام رضا(علیه السلام) تسلیت🖤@asharmadahiii
خاحافظی بامحرم وصفر –
اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان
مرا ببخش نمردم پس از محرمتان
لباس مشکی من یادگاری زهراست
چگونه دل کنم از آن؟ چگونه از غم تان؟
بگیر امانتی ات را خودت نگه دارش
که چند وقت دگر می شویم محرمتان
برای سال دگر نه برای فاطمیه
برای روضه مادر برای ماتمتان
دلم بگیر که محکم ترش گره بزنی
به لطف فاطمه بر ریشه های پرچم تان
هزار شکر که از لطف پنجره فولاد
میان حلقه ماتم شدیم هم دمتان
بیا دوباره بخوان روضه های یابن شبیب
که من دوباره بسوزم دوباره با دمتان
چه شام ها که زدی سر به گریه ام اما
مرا ببخش نمردم به پای مقدمتان. @asharmadahiii
بوی جدایی می رسد از گریه هایم
بر داغ هجرانت حسین جان مبتلایم
در این دو ماهی که عزادار تو بودم
آیا قبولم کرده ای ای مقتدایم؟
با این گناهان بزرگ و بی شمارم
لایق نبودم تا کنی آقا صدایم
امّا ز لطف و مرحمت دستم گرفتی
از مجلس روضه نکردی تو جدایم
رزق حلالم گریه بر داغ تو بوده
آن اشک هایی که بُوَد آب بقایم
یادش به خیر در اوّلین روز محرّم
سوز دل و اشک و نوا کردی عطایم
یادش به خیر هنگام هیئت بین گریه
حس می نمودم زائر عرش خدایم
یادش به خیر با هر فراز یا حسین جان
کرب و بلایی می شد این حال و هوایم
وقتی به تن کردم لباس مشکی ام را
گفتم دگر وقف شهید سر جدایم
پیراهن احرام حج کربلا را
حالا چگونه از تنم بیرون نمایم؟
دل کندن از روضه برای من چه سخت است
مشکل بُوَد دوری ز هیئت ها برایم
هر ساله مزد نوکری ام را حسین جان
می گیرم از دست علی موسی الرّضایم
آقا به حق مادر پهلو شکسته
امضا نما دیگر برات کربلایم. @asharmadahiii
با دست خالی آمدم با دست خالی می روم
من به امید تو یا مولی الموالی می روم
روز اول کامدم تربت به کامم ریختند
با چه حالی آمدم من با چه حالی می روم
من که در دنیا ندیدم چهره ارباب را
سوی قبر خویش با شوق وصالی می روم
تا که من خدمتگذار روضه های زینبینم
در صراط حق من از سیر کمالی می روم
من که جا ماندم ز پرواز رفیقان شهید
سوی روضه تا بگیرم پرّ و بالی می روم
محضر ارباب را بهر تعالی طالبم
تا بگویم اَفرط بی سوء حالی می روم
@asharmadahiii
فصل عزا و اشک دمادم تمام شد
باز این چه شورش استُ چه ماتم تمام شد
پیراهن سیاه دلم گریه می کند
من زنده ام به گریه بر او ،غم تمام شد
در این دو ماه چشم من ازباده خیس بود
فصل عزای عالمُ آدم تمام شد
امسال هم بهار دل ما دوماه بود
دیگر بهار بیرقُ پرچم تمام شد
دیشب دلم گرفت ، غرورم شکسته شد
پرچم که رفت بارش نم نم تمام شد
یادش بخیر روز دهم ناله ها زدیم
دیشب به بعد خاطره هایم تمام شد
یادم نمی رود دل خون سه ساله را
سیلی که خورد گفت:سه سالم تمام شد
وقتی کتیبه های دلم جمع می شوند
یعنی زمان عفو گناهم تمام شد
درپستوی دلم همه راجمع می کنم
مشکی در آورید صفر هم تمام شد. @asharmadahiii
من با تو زندگی نکنم؛ پیر می شوم
بی تو من از جوانی خود سیر می شوم
من در شعاع پرتو شمسُ الشُّموسی ات
بی اختیار پیش تو تبخیر می شوم
آیینه کاری حرم ات ذرّه پروری ست
من در رواق چشم تو تکثیر می شوم
در صحن کهنه سوی تو کردم نماز را
اینجاست آنکه لایق تکبیر می شوم
من گریه ام گرفته کمی هم به من بخند
دارم به پای خویش سرازیر می شوم
یک شب نشد که بی گُنَه آیم زیارتت
اما دوباره پیش تو تقدیر می شوم
وقتی که آه می کشم از پرده ی نیاز
بی پرده با تو صاحب تصویر می شوم
بیچاره من که نیست قلمدانم از طلا
هر چند با نگاه تو اکسیر می شوم
نقاره خانه ات ز کجا آب می خورد
کز بانگ آن چو سیل سرازیر می شوم
آن نامه ام که از سر تعجیل و اضطراب
بر بال کفتران تو تحریر می شوم
برداشت سیلِ گریه بساط زیارتم
نم نم دوباره قابل تعمیر می شوم
وقتِ ورود در حرم تو، هوایی ام
وقت خروج، تازه زمین گیر می شوم
بادا شلوغ دور و برت کعبه ی عزیز
من حاجی تو اَم که به تقصیر می شوم. @asharmadahiii
لطفاً تا آخر بخونید 👇👇👇 خاطرم را قصه ای بس جان فزاست
داستانی از کرامات رضاست
داستانی خوش تر از دُرِّ عَدَن
خوب تر از جان شیرین در بدن
داستان دو برادر در سفر
او سراپا خیر و این یک بود شر
آن یکی دارای تقوا و عفاف
این یکی سر تا قدم غرق خلاف
هر دو بودند از محبّان رضا
هر دو زوّار خراسان رضا
آن یکی در بین ره محو خدا
این یکی مست گناه از ابتدا
از قضا دست قدر در کار شد
آنکه بود اهل گنه بیمار شد
لحظه لحظه گشت حال او خراب
قطره قطره همچو شمعی گشت آب
نخل عمرش بی برو بی برگ شد
روحش از پیکر برون با مرگ شد
با کتابی خالی از حسن عمل
عاقبت افتاد در کام اجل
زائرین با محنت و رنج و فسوس
رحم آوردند و بردنش به طوس
در حریم خسرو گردون مطاف
با دو صد امّید دادنش طواف
در خراسان گشت مدفون پیکرش
کس ندانستی چه آمد بر سرش
با چنان جرم و گناه بی شمار
بود بر حالش برادر غصّه دار
کای برادر با چنین جرم عظیم
چون کند با تو خداوند کریم؟
از قضا در خواب دید او را شبی
صورتش همچون درخشان کوکبی
عفو حقّ گردیده او را سرنوشت
قبر او گردیده باغی از بهشت
گفت ای جان برادر این جلال
با چنان اعمال می بودمت محال
آن عمل، این باغ زیبا، قصّه چیست؟
فاش برگو این کرامت لطف کیست
گفت این لطف امام هشتم است
آنکه جرم خلق در عفوش گم است
فاش می گویم که با مقراض مرگ
شد چو اعضای وجودم برگ برگ
زآتش خشم اجل افروختم
پای تا سر شعله گشتم سوختم
آب غسل و دست غسّالم به تن
گشت آتش وای بر احوال من
می زدندم تازیانه دو ملک
آتش از تابوت می شد بر فلک
چون مرا بردند در صحن رضا
غرق رحمت گشتم اندرز آن فضا
شعله های خشم بر من گل شدند
رعدها آوازه ی بلبل شدند
تا بگردانند جسمم را همه
دور قبر آن عزیز فاطمه
دیدم آن مولا ستاده در حرم
سوی زوّارش بود چشم کرم
هاتفی گفت ای گرفتار و اسیر
دامن فرزند زهرا را بگیر
ور نه چون بیرون روی از این مزار
باز گردی بر عذاب حقّ دچار
چشم بگشودم سوی آن مقتدا
اشک ریزان می زدم او را صدا
کای به سویت خلاق آورده پناه!
روسیاهم روسیاهم روسیاه
رحم بر حال تباهم یا رضا
بی پناهم بی پناهم یا رضا
هر چه آوردم برون آه از نهاد
یوسف زهرا جوابم را نداد
هاتفم گفت ای سراپا اضطراب
گر که می خواهی تو از مولا جواب
نام زهرا را ببر در محضرش
ده قسم او را به حقّ مادرش
لاجرم آهی کشیدم از جگر
گفتم ای ریحانه ی خیر البشر!
تا نرفتم از درت دستم بگیر
جان زهرا مادرت دستم بگیر
نام زهرا را چو بردم بر زبان
اشگ مولا گشت بر صورت روان
برد سوی آسمان دست دعا
گفت ای عفو تو فوق هر خطا
بارالها بنده ات در این حرم
بر زبان آورد نام مادرم
بگذر از جرم و کناه او همه
عفو کن او را به جان فاطمه
نام زهرا عاقبت اعجاز کرد
حق در رحمت به رویم باز کرد
یا رضا عبد گنه کار توام
مجرمی در بین زوّار توام
من هم سر تا قدم جود و کرم
در حضورت نام زهرا می برم
ای همه چشم امیدم بر درت
یک نگاهم کن به جان مادرت
حیف، زهر قاتلت، بی تاب کرد
پیکرت را قطره قطره آب کرد
چشم در راه جوادت دوختی
سوختیّ و سوختیّ و سوختیّ
بر فلک می رفت آهت یا رضا
حجره ات شد قتلگاهت یا رضا
در درون حجره ی در بسته ات
حبس می شد ناله ی آهسته ات
کاش بالای سرت معصومه بود
نُقل بزمت اشگ آن مظلومه بود
دیده ها لبریز اشگ غربتت. @asharmadahiii👌👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تمام شدن ماه صفر را مژده ندهید!
📌ماجرای حدیث پایان صفر و خرافهی کوبیدن درهای مساجد
👈خبر دادن تمام شدن ماه صفر و آمدن ماه ربیع برای بهشتی شدن بدعت و خرافه است.
@asharmadahiii
4_5938346857192227162.mp3
541.2K
🔰روز یـکشنبـــه روز زیارتی
🖤حضرت علـــــے علیه السلام
🖤حضـرت زهــرا سلام الله علیها
🎤استاد_فرهمند
#التماس دعا 🤲
@asharmadahiii
در روز اول ربیع الاول، هجرت پیغمبر واقع شده است؛ از #مکه به مدینه که مبدأ تاریخ هجری مسلمانان است.
این ماه هم ربیعالمولود است، هم #ربیعالهجره است.
🔹امام خامنهای
۸۶/۱۲/۲۲
#ربيعالاول #هجرت #تاریخ_مسلمانان
@asharmadahiii
🔹#حدیث_روز 🔹
✳️#پيامبراكرم_صلياللهعليهوآلهوسلم:
إنّ العَبدَ لَيُصَلِّي الصَّلاةَ لا يُكتَبُ لَهُ سُـدسُها و لا عُشرُها و إنّما يُكتَبُ لِلعَبدِ مِن صَلاتِهِ ما عَقَلَ مِنها
✳️ [گاه] بنده نماز میخواند، اما يك ششم و يك دهم آن هم برايش نوشته نمیشود؛
تنها آن مقدار از نماز بنده به حساب مى آيد كه با #شناختوتوجّه همراه باشد.
📚 بحار الأنوار، ۸۴/۲۴۹/۴۱
➖➖➖➖➖➖➖➖
@asharmadahiii
ترسم تو بیایی و من آن روز نباشم
ای کاش که من خاک سر کوی تو باشم
دلدار منی یابن الزهرا
تو یارمنی یابن الزهرا
هرکس به کسی نازد و من هم به تو نازم
ای کاش جان بر سر کوی تو ببازم
می خانه دگر جای من بی سو پا نیست
روزی من خسته چرا کرب وبلا نیست
تو دین منی یابن الزهرا
آیین منی یابن الزهرا
ای خسرو خوبان نظری سوی گدا کن
رهمی به من سوخته ی بی سرو پا کن
آخر سحری دامن لطف تو بگیرم
یک بوسه زنم بر لب تو گاه بمیرم
ای تاج سرم یابن الزهرا
من منتظرم یابن الزهرا. @asharmadahiii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کیم که با تو کنـم گفتگو، عزیز دلم!
عنایت تو بـه من داده رو، عزیز دلم
سیـاه رو تر و بی آبروتر از من نیست
مگـر دهـی تـو بـه مـن آبرو عزیز دلم
بسوز و آب کن و شعله زن که بر تو کنم
چو شمع، گریه بی های هو عزیز دلم
اگر عزیز دل خود نگویمت، چه کنم؟
کجا روم؟ به که گویم؟ بگو، عزیز دلم
اگر که با تو نگویم سخن، ببخش مرا
که گریه عقده شده در گلو، عزیز دلم
کنار قبر علی، یا کنار قبر حسین
بگـو کجات کنم جستجو عزیز دلم؟
ز خجلت تـو و شـرم گنـاه، آب شـوم
اگر که با تو شوم رو بـه رو عزیـز دلم
هنـوز یـاد لـب تشنگـان کـرب و بـلا
نگاه تـوست بـه دست عمـو عزیـز دلم
به یاد حنجر خشکی که نهر خون گردید
دو دیـده ام شـده از اشک، جو عزیز دلم
به جستجوی تو «میثم» روا بود که چو باد
تمـام عمـر رود کـو بـه کـو عزیـز دلم
@asharmadahiii👌👌🙏
1020.mp3
521.5K
🔰روز چهارشنبه روززیارتی
🌸 امام کاظم علیه السلام
🌸 امام رضا علیه السلام
🌸 امام جوادعلیه السلام
🌸 امام هادی علیه السلام
#التماس دعا 🤲. @asharmadahiii
1_405608913.mp3
3.83M
⏯ #مناجات با #امام_زمان(عج)
🍃محیط بر همگان اضطراب گشته بیا
🍃نفس بدون تو همچون عذاب گشته بیا
نگاه کن به مدینه به بارگاه بقیع
حرم به دست حرامی خراب گشته بیا
👌بسیار دلنشین
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج. @asharmadahiii
1_65739497.mp3
308.6K
🔰روز پنجشنبه روز زیارتی
🌸امام حسن عسکری علیه السلام
#التماس دعا 🤲
@asharmadahiii
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مناجات کودک با امام زمان🙏@asharmadahiii
تو کیستی؟ چراغ بهشت مدینه ای
آیینه دار حُسن حسینی، سکینه ای
باید به رتبه زینب ثانی بخوانمت
چون عمه ات به صبر نداری قرینه ای
در آسمان صبر فروزنده کوکبی
بین تمامی اُسرار رکن زینبی
دشمن ذلیل عزّو وقار سکینه است
فریاد کربلای حسینی به سینه است
در مکتب مجاهدت و صبر و ابتلا
ایثار و استقامت و ایمان گزینه است
هر چند درد و رنج اسارت کشیده ای
تو خصم را به بند حقارت کشیده ای
روی تو آفتاب تماشای باب بود
آئینه تمام نمای رباب بود
در منطق تو معجزه نطق مرتضی
پیغام تو حیا و عفاف و حجاب بود
از سنگ و تازیانه که در شکوه نیستی
در قتلگه ز بردن چادر گریستی
در مجلس یزید که قلبت کباب بود
دیدی میان طشت طلا آفتاب بود
نامحرمت به دور و غمت بی حساب بود
بر چهره آستین و دو دستت حجاب بود
فریاد و آه و اشک و غم از گریه تو سوخت
حتی دل یزید هم از گریه تو سوخت
گاهی صدای گریه اصغر شنیده ای
گه ناله در شهادت اکبر کشیده ای
گاهی به روی خار مغیلان دویده ای
گه حنجر بریده به گودال دیده ای
در هر بلیّه حمد الاهیت بر لب است
الحق تو را مقاومت و صبر زینب است
ای یادگار فاطمه ای دختر حسین
همگام زینبینی و هم سنگر حسین
در راه شام راهنمایت سر پدر
منزل به منزلی تو پیامآور حسین
هر خانه ای که هست رباب و سکینه اش
باشد صفای روضه شهر مدینه اش
تو مصحف حسین و بهشت است دامنت
بر صفحه جمال فروزنده احسنَت
پامال حرمتت شده از جور دشمنان
با تازیانه آیه نوشتند بر تنت
تو راز ناشنیده ز بابا شنیده ای
تو قاصد پیام گلوی بریده ای
ای پاکی و عفاف و حیا شرمسار تو
دشمن حقیر منزلت و اقتدار تو
@asharmadahiii
حضرت سکینه (س)، روز پنجم ربیع الاول سال 117 هجری قمری پس از 20 سال از شهادت امام سجاد(ع) وفات نمود.
حضرت سکینه(س) هنگام وفات در مدینه سکونت داشتند، روایتهای بسیاری در خصوص محل دفن آن حضرت(س) وجود دارد.
در این بخش از گزارش به روایات محل دفن حضرت سکینه ( س) اشاره می کنیم.
حضرت سکینه روز پنجم ربیع الاول سال 117 هجری قمری در سن بین 67 تا 70 سالگی در مدینه وفات نمود.
حاکم معاصر حضرت سکینه (س) پس از وفات ایشان اجازه برگزاری مراسم تشییع پیکر مبارک ایشان را ندادند.
بر اساس روایات مختلف پیکر مبارک حضرت سکینه(س) در مدینه به خام سپرده شده است.
بعضی بر این باورند که حرم حضرت سکینه (س) در شهر شام(دمشق) و سوریه است.
مرحوم سید محسن امین بر این باور است که حرم سکینه (س) که در دمشق سوریه واقع است هیچ ارتباطی به حضرت سکینه(س) ندارد بلکه فقط تشابه اسمی وجود دارد.
این حرم مربوط به سکینه دختر یکی از ملوک شام است زیرا بر صندوقی که بر قبر نهادهاند به خط کوفی مشجر عنوان سکینه لقب الملک نوشته شده است.
مرحوم حاج شیخ عباس قمی نیز نظر مرحوم سید محسن امینی را تصدیق نموده است.
بنابر این آن گونه که همه مورخان نوشتهاند حضرت سکینه(س) در مدینه مقیم بوده و در آنجا رحلت نموده است.
*حضرت سکینه(س) شاعرهی اهل بیت(ع)
حضرت سکینه(س) واقعه کربلا را با سرودن اشعاری به دیگران روایت کرده است.
آن حضرت (س) دارای توانمندی بسیار در عرصه ادبیات، سرودن اشعار به عنوان ادیب توانا و داور منصف در میان شاعران دوران خود بوده است.
بر اساس روایتهای بسیار شاعران معاصر حضرت سکینه(س) برای ارزش گذاری اشعار خود نزد آن حضرت (س) میآمدند و ایشان را به عنوان ادیبی توانا و داوری منصف میشناختند.
شاعران توانمند و مشهور معاصر حضرت سکینه(س) برای ملاقات آن حضرت( س) چند روز در مدینه توقف کردند تا به آنها اجازه ورود داده شود.
حضرت سکینه (س) در محلی دور از چشم آنها برای ملاقات و صحبت با آنها مینشستند و درباره اشعار گفتگو میکردند.
حضرت سکینه(س) ، با سرودن اشعار واقعه عاشورا،احادیث امامان معصوم(ع)، پیامبر اکرم(ص)، ائمه اطهار(ع) و مسائل مذهبی را به دیگران بیان میکردند.
حضرت سکینه(س) نقش بسیار مهمی در پیامرسانی واقعه عاشورا و اهداف قیام امام حسین(ع) داشتند.
آن حضرت (س) با پسر عموی گرامیشان حضرت عبدالله بن حسن(ع) ازدواج کردند.
حضرت عبدالله بن حسن(ع) در روز عاشورا به شهادت رسیدند.
پدر بزرگوار حضرت سکینه(س) امام حسین(ع) و مادر گرامیشان حضرت رباب (س) دختر امری القیس است.
حضرت سکینه(س) در روز پنجم ربیع الاول سال 117 هجری قمری پس از گذشت سالها از رویداد عاشورا در سن بین 67 تا 70 سالگی در شهر مدینه وفات نمودند. @asharmadahiii
نقش جلیله دخترِ ارباب سرجدا
بعد از شهادت پدرش، بعد نینوا...
کمتر نبود از هنرِ عمه های خود
با شعر، خطبه، نوحه، تباکی، بکا، دعا
یعنی پس از شهادت شاه شهیدمان
مرهون نوحه های سکینه ست کربلا
آن بانویی که عابدۀ اهلبیت بود
با سوز خویش داده چنین درسِ دین بما
راه حسین، راه قیام است و راه خون
باید همیشه زنده نگه داشت راه را
تیغ زبان گشود، به فریادِ فاطمی
گفت از هزار داغ، یکی را برای ما
وقت غروب بود و أذانی نمی رسید
إلاّ صدای هلهلۀ لشگر دَغا
دیدم به چشم خویش در اطراف خیمه گاه
در لابلای شیون و غوغای ماجرا
یک دسته نیزه، رأسِ بریده کنند حمل
یک فوج نیزه، معجرِ زنهای با حیا
دست خودم نبود که فریاد میزدم
معجر مگیر از سرِ ما، پَستِ بی حیا
دیدم ز پای خواهر من زیوری ربود
یک نابکار، با طمع و حرص، بی هوا
در بینِ دود و آتشِ خیمه، بدست خصم
دیدم چکید خون، ز همه گوشواره ها
دیدم فرارِ خواهر دیگر در آن میان
با دامنِ به شعله نِشسته ،سوی کجا؟
میگفت با تمام نواهای زخمی اش
اینجاست موجِ خونِ خدا، موج کربلا
این موجِ کربلا همه را غرق می کند
مستغرق خدا چو سکینه، نه در بلا. @asharmadahiii
🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ الْحُسَیْنِ(ع) الشَّهیدِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ(س) سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمينَ》🔶🔸
✅وقتی امام حسین(ع) قصد وداع کرد، و با اهل حرم خداحافظی نمود، حضرت سکینه(س) به امام(ع) عرض کرد :
《یَا اَبَتَاهُ! رُدَّنَا إلَی حَرَمِ جَدِّنِا》
♦️پدر جان! ما را به مدینه برگردان!
امام(ع) فرمودند :
《لَو تُرِکَ القَطَا لَنَامَ》
♦️اگر مرغ قطا را آزاد می گذاشتند می خوابید.(این مردم مرا رها نمی کنند، من دیگر نمی توانم شما را برگردانم. دخترم از من خواسته ای داشتی، برای من امکان نداشت برآورده کنم.)(۱)
حضرت سکینه(ع) شروع به گریه کردن نمود و امام حسین(ع) در این حین به دخترش فرمود :
دخترم!
《لَاتُحْرِقِى قَلْبِى بِدَمْعِکِ حَسْرَةً،
مَادَامَ مِنِّى الرُّوحُ فِى جُثْمَانِى!》
♦️این قَدر در برابر من اشک نریز، گریه ی تو دل مرا آتش می زند.(۲)
پدر راهی میدان نبرد شد و دل دختر نازدانه اش نیز همراه بابا به میدان رفت؛ او با ناله هاى جانسوز و قطرات اشک، پدر را بدرقه کرد.
بعد ازَابَةِ فَقَالُوا مَا يُبْكِيكُمَا يَا ابْنَيْ رَسُولِ اللَّهِ لَا أَبْكَى اللَّهُ أَعْيُنَكُمَا لَعَلَّكُمَا نَظَرْتُمَا إِلَى مَوْقِفِ جَدِّكُمَا فَبَكَيْتُمَا شَوْقاً إِلَيْهِ فَقَالا لَا أَوَ لَيْسَ قَدْ مَاتَتْ أُمُّنَا فَاطِمَةُ(س) صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهَا قَالَ فَوَقَعَ عَلِيٌّ(ع) عَلَى وَجْهِهِ يَقُولُ :
بِمَنِ الْعَزَاءُ يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ(ص) كُنْتُ بِكِ أَتَعَزَّى فَفِيمَ الْعَزَاءُ مِنْ بَعْدِك؟》
♦️حضرت فاطمه(س) به هنگام رحلت، به اسماء فرمود :
در زمان فوت پدرم جبرئیل کافور بهشتی آورد.
پدرم آن را سه قسمت کرد. یک قسمت برای خودش، یک قسمت برای علی(ع) و یک قسمت هم برای من.
آنگاه به اسماء فرمود :
باقیمانده حنوط پدرم را که در فلان موضع است بیاور و نزد سرم بگذار. اسماء میگوید :
وقتی من امر آن بانو را اجرا نمودم لباس خود را روی خویشتن کشید و به من فرمود :
پس از چند لحظه مرا صدا بزن، اگر جواب تو را گفتم که هیچ و الا بدان که نزد پدر بزرگوارم رفتهام.
اسماء بعد از چند لحظهای آن بانوی مظلومه را صدا زد، ولی جوابی نشنید، دوباره صدا زد :
ای دختر محمد مصطفی(ص)، ای دختر بهترین کسی که مادرش وی را حمل کرد، ای دختر بهترین کسی که بر روی سنگریزهها پا نهاد، ای دختر آنکسی که مقامش به قاب قوسین او ادنی رسید!
اما جوابی نگرفت.
وقتی اسماء لباس آن حضرت(س) را از روی بدنش برداشت، دید از دنیا رفته است.
اسماء بدن آن بانو را حرکت میداد و میگفت :
ای فاطمه(س)! زمانی که نزد پدر بزرگوارت رفتی سلام اسماء بنت عمیس را به آن حضرت(ص) برسان!
در همان حینی که اسماء این سخن را میگفت حسنین(علیهماالسلام) از راه رسیدند و گفتند :
اسماء! مادر ما در چنین ساعتی به خواب نمیرفت؟!
گفت : مادر شما خواب نرفته، بلکه از دنیا رفته است.
امام حسن(ع) روی بدن مادر افتاد و پیکر مقدّس او را حرکت میداد و میفرمود : مادر جان! قبل از اینکه روح از بدن من مفارقت کند با من تکلم کن!
آنگاه امام حسین(ع) آمد و پاهای مبارک مادر را حرکت میداد و میبوسید و میفرمود :
مادر جان! من فرزند تو حسینم.
قبل از اینکه هلاک شوم و بمیرم با من صحبت کن! اسماء به ایشان گفت :
ای فرزندان پیامبر(ص) نزد پدرتان علی(ع) بروید و آن حضرت(ع) را از فوت مادرتان آگاه نمایید.
حسنین(علیهماالسلام) از خانه خارج و به سوی مسجد روانه شدند، هنگامیکه نزدیک مسجد رسیدند صدا به گریه بلند کردند.
گروهی از صحابه به حضور ایشان آمدند و گفتند : برای چه گریانید؟!
خدا چشم شما را نگریاند!
شاید نظر شما به جای جدتان رسول خدا(ص) افتاد و از کثرت علاقهای که به او دارید گریان شدید؟
فرمودند : نه مادر ما از دنیا رحلت کرده است.
حضرت اميرالمومنین(ع) پس از شنيدن اين خبر جانگداز با صورت به زمین درافتاد و فرمود :
اى دختر حضرت محمّد(ص)!
من غم و اندوه خود را بعد از تو به كه بگويم؟
من درد دلهاى خود را براى تو مى گفتم، اكنون براى چه كسى درد دل كنم؟(۱)
📝شعر :
ای خوش آن روزی که ما، در خانه مادر داشتیم
دیده از دیدار رخشارش، منور داشتیم
هر کسی جسم عزیزش روز بر دارد، ولی
ما که جسم مادر خود را به شب برداشتیم!
کاش آن روزی که مادر گفت: پهلویم شکست!
ما دم در، حق حفظ جان مادر داشتیم
کاش آن روزی که تنها مادر ما را زدند
ما یکی را در میان کوچه، یاور داشتیم!
کاش محسن را نمیکشتند، تا ما غنچه یی
یادگار از آن گل رعنای پرپر داشتیم!
کاش آن ساعت که دانستیم بی مادر شدیم
جای آغوشش به خاک تیره، بستر داشتیم!
این در و دیوار میگرید به حال ما، که ما
مادری بشکسته پهلو پشت این در داشتیم!
مادر ما، رفت از دنیا در آن حالی که ما
گریه بر حالش سر قبر پیمبر داشتیم! @asharmadahiii
مداحی آنلاین - میخواستم آخه قبل از این که بمیرم - سید رضا نریمانی.mp3
5.25M
🔳 #وفات_حضرت_سکینه(س). تو رفتی و من موندم و یه حرم
موند و بونهی من
تو رفتی و من موندم و یه علم
موند رو شونهی من
منو دلِ خونم من و پَرِ خستم
یه پیرهن خونی که مونده رو دستم
هنوز تو حرم چشم به راه تو هستم
نگاه کن حسینم چهجوری شکستم
پناه خیمه
خودم شدم بعد از تو تکیهگاه خیمه
وقتی که دیدم
به روی نی رأسی که قرص ماه خیمه
ای ماه خیمه
پناه خیمه
مونده هنوز خیره به من نگاه خیمه
زینب زمین خورد
چقدر تو راه قتلگاه و راه خیمه
پناه خیمه
“ایوای حسینم ، ایوای حسینم
تورفتی و من موندم و تا بیای
باز به خونهی من
تو رفتی و من موندم و
نم بارون رو گونهی من
خدایی هوای ربابتو داشتم
میبینی که تنهاش یه لحظه نذاشتم
همش زیر آفتاب لالایی میخونه
همش میگه جاش خالیه توی خونهم
بچهشو میخواد
امروز چشاش به بچهی همسایه افتاد
بمیرم ایوای
یه شب میگفت که توی خواب علی رو شیر داد
بچهشو میخواد
دلم کبابه
میخوام بیام ولی دلم پیش ربابه
کنار من بود
از روضههای پشت خیمه تا خرابه
دلم کبابه
“ایوای حسینم ، ایوای حسینم”
تو رفتی و من موندم و
دل پر از بهونهی من
تو رفتی و من موندم و
غم آه شبونهی من
بازم دلم امشب هوای تو کرده
ببین ته قلبم همش پر درده
میخواستم آخه قبل از این که بمیرم
برای سَکینهت عروسی بگیرم
ایوای سکینه
از این بهبعد الهی روز خوش ببینه
که بعد از اون روز
یه درد سنگین داره دخترت توسینه
ایوای سکینه
یکسال و نیم پیش
بزم شراب خیلی دلم رو زدن آتیش
همه نامحرم
نفرین به هرکسی که شد باعث و بانیش
گرفتم آتیش
@asharmadahiii
✅شرط آسايش دائم
✍ پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) : «مردم پيوسته در آسايش به سر مىبرند، تا وقتى كه امر به معروف و نهى از منكر كنند و يكديگر را بر نيكى و تقوا ياور باشند. هرگاه چنين نباشند، بركتها از آنان گرفته مىشود و برخى بر برخى چيره مىشوند. آنگاه نه در زمين و نه در آسمان، ياورى نخواهند داشت» .
📚 تهذيب الأحكام ، ج ٦ ، ص ١٨١ .
@asharmadahiii
مداحی آنلاین - دین و دلم برده ای ماه سکینه - محمود کریمی.mp3
5.54M
🔳 #وفات_حضرت_سکینه(س)
🌴دین و دلم برده ای ماه سکینه
🌴بی تو چگونه روم سوی مدینه
🎤 #محمودکریمی. دین و دلم برده ای، ماه سکینه
بی تو چگونه روم سوی مدینه
تشنه بی دست ای علمدار
کشته سرمست ای علمدار
ای پسر سوم زهرا علمدار…
سر به روی دامن فاطمه داری
روی لبت از چه رو زمزمه داری
فرق تو پاره ای عملدار
سینه شراره ای عملدار
کعبه ای در علقمه داری علمدار…
رفتن تو می شود اوج غم من
جسم تو افتاده دور از علم من
چشم تو بسته ای عملدار
خسته خسته ای عملدار
پای عدو و حرم من علمدار. @asharmadahiii
19.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مناجات با خدا(دقایقی رو با خدا خلوت کن)👌👌👌👌🙏🙏(لطفاً در تنهایی نگاه کنید). @asharmadahiii
هِی من گناه کردم ، پشت هم و به اصرار
یٰا غافرَ الخطایا ... هِی تو ندیدی انگار
من عبدِ روسیاهم، امّا تو مثل هر بار
دست مرا بگیر و در دستِ خود نگهدار
با صد هزار امّید، من آمدم چو مسکین
یارب ،تفضّلی کن ... یا راحمَ المــَساکین
ای مهربان عالم قطعاً خودت گواهی
هستم گدای کویَت ... در عین رو سیاهی
بد جور ناامیــدم از غیرِ تو خدایا
از غیرِ خود رها کن مارا در این بلایا
هر چند من زِ قهرت بدجور می هراسم
انگار برده شیطان گاهی دل و حواسم
هم توبه کردم و هم توبه شکسته ام من
وَلله از خودم هم دلگیر و خسته ام من
هر بار چشم،پوشی کردی و داده مهلت
بد جوربنده ات را دادی به بخشش،عادت
چشمان خیسم امشب یارب، پر از تمناست
هر کس که بی تو مانده قطعاً همیشه تنهاست
بیرون کن از وجودم اندیشه های دون را
لیلا ی بی نشانم یادم بده جنون را
امشب که ذکر قلبم بی وقفه یا حسین است
بی شک حساب کارم از ریشه باحسین است. @asharmadahiii