eitaa logo
دانلود
حضرت امیرالمومنین علی (ع) نام مبارک : علی (ع) لقب معروف : امیرالمومنین کنیه شریف : ابولحسن نام پدر : ابوطالب بن عبدالمطلب نام مادر :فاطمه بنت اسد محل ولادت : کعبه تاریخ ولادت :جمعه ، سیزدهم رجب سی سال پس از عام الفیل محل شهادت : مسجد کوفه تاریخ شهادت :شب جمعه ، بیست و یکم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجری نام قاتل :عبد الرحمن بن ملجم مرادی «لعنة الله علیه » حرم مطهر : نجف اشرف مدت امامت : سی سال که بیست و پنج سال آن در ایام غصب خلافت گذشت مدت عمر :شصت و سه سال و دو ماه و هفت روز همسران آن حضرت 1 – حضرت فاطمه زهرا 2 – امامه دختر ابو اعاص 3 – خوله دختر جعفر بن قیس که او را حنفیه گویند 4 – حضرت ام البنین 5 – اسماء بنت عمیس 6 – لیلی دختر مسعود دارمیة 7 – ام سعد ، دختر عروة بن مسعود ثقفی 8 – مجناة ، دختر امر ء القیس 9 – صهبا ء دختر عبا ء بن ربیعه 10 – ام حبیب دختر ربیعه چهار نفر از همسران حضرت بعد از شهادت ایشان زنده بودند به نامهای : امامه ،حضرت ام البنین ، لیلی ، اسما بنت عمیس (ع) لازم به توضیح است که ازدواج حضرت با این زنها بعد از شهادت حضرت زهرا (ع) بوده است فرزندان آن حضرت حضرت علی در طول زندگی دارای 28 فرزند بود که عبارت است از 5-1 حسن ، حسین ، زینب ، ام کلثوم ،محسن ، فرزندان حضرت فاطمه زهرا (ع) بودند . 6 – محمد حنفیخ ، فرزند خوله 7 و 8 – عمر اطرف و رقیه کبری 12-9 - عباس ، جعفر ، عثمان ، و عبدالله 13و 14 – محمد اصغر ، و عبید الله 15 – یحیی 16 و 17 ام الحسن و رمله 18 تا 28 نفیسه ، زینب صغری ، رقیه صغری ، ام هانی ، ام الکرام ، جمانه ، امامه ، ام سلمه ، میمونه ، خدیجه و فاطمه @asharmadahiii
سرچشمه جود و برکات است علی اسطوره عصر غزوات است علی از نفسک نفسی نبی فهمیدم مصداق صریح صلوات است علی. @asharmadahiii
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله وسلم فرمودند: خداوند تبارک و تعالی برای برادرم، علی بن ابی طالب آن قدر فضیلت قرار داده که شمارش آن را فقط خدا می داند. هرکس فضیلتی از فضائل او را بازگو کند و به آن اعتراف نماید ، خداوند گناهان گذشته و اینده اش را بیامرزد ، هرچند به اندازه جن و انس گناه کرده باشد. و هرکس فضیلتی از فضائل علی علیه السلام را بنویسد ، تا آن نوشته باقی است فرشتگان برای او طلب آمرزش می کنند. و هر که به فضیلتی از فضائل علی علیه السلام گوش دهد ، خداوند گناهانی را که به وسیله ی گوش انجام داده می آمرزد. و هرکس به نوشته ای از فضائل علی علیه السلام نگاه کند، خداوند گناهانی را که با چشم انجام داده می آمرزد. امالی صدوق، مجلس 28، حدیث 10. @asharmadahiii
دیوانه ی آنم که وفایی دارد آن یار که چشم دلربایی دارد این ذکر مرا همیشه دیوانه کند ایوان نجف عجب صفایی دارد هر قلب به سینه قبله گاهی دارد هر قبله برای خود خدایی دارد اما زدرون کعبه فرمود خدا ایوان نجف عجب صفایی دارد حاجی به حرم حال و هوایی دارد در وقت طواف ربّنایی دارد بر گرد حرم مهدی زهرا گوید ایوان نجف عجب صفایی دارد ای کعبه به خود مبال از روی شرف جایت بنشین که هرکه جایی دارد الحق که ملائکه چنین می گویند ایوان نجف عجب صفایی دارد عشق من و تو چه ماجرایی دارد این قصّه چه شاهی چه گدایی دارد من بین صفا و مروه هم می گویم ایوان نجف عجب صفایی دارد. @asharmadahiii
ناد علیا مظهر العجائب* تجده عونا لک فی النّوائب * کلّ غمٍّ و هَمٍّ سَینجَلی *بِوَلایَتِکَ یا علیّ یا علی یا علی” است که در جلد 20 بحار الانوار ص 73 از قول میبدی، یکی از شارحان اهل سنت دیوان امیرالمؤمنین (ع) نقل شده است که متن روایت چنین است: و گفته شده است که به پیامبر در روز ا حد ندا شد: “ناد علیا مظهر العجائب * تجده عونا لک فی النّوائب کلّ غمٍّ و هَمٍّ سَینجَلی* بِوَلایَتِکَ یا علیّ یا علی یا علی.”.@asharmadahiii
جانم علی جانم علی، ای جان جانانم علی جانم علی روحم علی، سرّم علی کویم علی این دل به قربان علی، ای لا فتی الاّ علی نورم علی، سورم علی، شمع شب تارم علی فکرم علی، ذکرم علی، دارم به لب نامش جَلی عشقم علی، شورم علی، مهرم علی، جودم علی لفظم علی، حرفم علی، نور دوچشمانم علی ای ماه تابانم علی، ای عشق سوزانم علی ای شمع بستانم علی، ای نور چشمانم علی ای مه تو در نزد علی، نتوانی از خود دم زنی زیرا ز انوار علی گشته وجودت مُنجلی ای دل بیاموز از علی، رسم وفاداری، ولی نتوان شدن چون او، یَلی در روزگاران دَنی نی در نیستانی علی، گل در گلستانی علی می در میستانی علی، شمع شبستانی علی نجوای نخلستان علی، غوغای دشتستان علی آوای مظلومان علی، ماه غریبستان علی پیمان علی، میزان علی، نور علی، ایمان علی داماد پیغمبر علی، آن ساقی کوثر علی لیلی، تو از عشق علی داری به لب ذکر علی ای نورََُ عینی یا علی، نفسی فداک یا علی@asharmmmmmm
دردم مداوا می شود با گفتن یک یا علی عقده ز دل وا می شود با گفتن یک یا علی سرتاسر روی زمین بهتر ز فردوس برین از لطف زهرا می شود با گفتن یک یا علی گفتا خلیل کبریا این آتش از امر خدا "بردا سلاما" می شود با گفتن یک یا علی هر مرده را عیسی چو دید گفتا و بر رویش دمید این مرده احیا می شود با گفتن یک یا علی زهرا دعایت می کند غرق عطایت می کند وقتی لبت وا می شود با گفتن یک یا علی هر دل که شیدای علیست غرق تولای علیست اهل تبری می شود با گفتن یک یا علی ای گل اگر زیباستی از رحمت مولاستی شهدت گوارا می شود با گفتن یک یا علی صدها گره وا می شود با گفتن یا فاطمه یک قطره دریا می شود با گفتن یک یا علی علی علی علی علی مولا امیرالمؤمنین. @asharmmmmmm
نفس نفیس مصطفی یا علی کعبه گرفت از تو صفا یا علی یا علی و یا علی و یا علی تو در زمین و آسمان رهبری عقده گشای دل پیغمبری تو شهر علم نبوی را دری پشت نبی روی خدا یا علی یا علی و یا علی و یا علی یاد تو ذکر لب خاموش من مدح تو هنگام سخن نوش من لحمک لحمی است دُر گوش من از لب ختم الانبیا یا علی یا علی و یا علی و یا علی وجه خداوند تعالی تویی غیر نبی بر همه اولا تویی شیر خدا علی اعلا تویی یار نبی در همه جا یا علی یا علی و یا علی و یا علی ای حرم از مقدم تو محترم مادر تو زاده تو را در حرم مکه ز میلاد تو رشگ ارم جان جهانت به فدا یا علی یا علی و یا علی و یا علی ما زترابیم و تویی بو تراب ما همگان ذره و تو آفتاب آیه ی مدح تو بود در کتاب نص صریح انما یا علی یا علی و یا علی و یا علی بعد نبی حضرت خیرالانام فاطمه را کیست بجز تو امام ای بتو از قادر منان سلام تویی تویی تو مقتدا یا علی یا علی و یا علی و یا علی گاه سخن نوش محمد تویی یار و هم آغوش محمد تویی بت شکن دوش محمد تویی به بیت ذات کبریا یا علی یا علی و یا علی و یا علی با که نبی همدم و همراز بود؟ بیت که بر بیت خدا باز بود؟ دین زنبرد که سر افراز بود؟ نبی که را گفته ثنا یا علی؟ یا علی و یا علی و یا علی کی به احد جان نبی را خرید؟ کی به احد جز تو نود زخم دید؟ بدر به شمشیر که فتح آفرید؟ جز تو که بد شیر خدا یا علی؟ یا علی و یا علی و یا علی جز تو خدا را که ید و عین بود؟ مهر که غیر از تو بما دین بود؟ بازوی کی، بازوی ثقلین بود؟ در صف پیکار و غزا یا علی؟ یا علی و یا علی و یا علی ای که خرد گشته بوصف تو گم آیه اکملت لکم دینکم مدح چه کس بوده به صحرای خم؟ از تو نمی شوم جدا یا علی @asharmmmmmm یا علی و یا علی و یا علی مست تولاى توام یا على خاک کف پاى توام یا على اى لب لعل تو مسیحاى من وى سخنت باعث احیاى من روشنى دیده بیناى من نیست کسى غیر تو مولاى من دیده به خورشید رخت دوختم با نگهى سوختن آموختم سوختن آموختم و سوختم سوختم و نور بر افروختم شور دو عالم ز نمکدان تو شهد وجود از لب خندان تو سینه ی من آتش سوزان تو خاک ره قنبر و سلمان تو مست تولای توام یا علی خاک کف پای توام یا علی @asharmmmmmm
🔷پویش سراسری : 🔖برپایی بزرگترین جشن ولادت آقا امیرالمومنین (علیه السلام ) در زمان مبارزه با ویروس 🔸هر خانه یک هیئت🔸 🔶به فرموده ستاد ملی مبارزه با کرونا خانه امن ترین جا هست ♦️همه با هم بیاییم در خانه های خود شب میلاد امیرالمومنین علی علیه السلام را جشن بگیریم 📕برکات نام و ذکر اهل بیت و امیرالمومنین علی علیه السلام در خانه 👇 1⃣👈امام صادق علیه السلام : 🔸خداوند فرشتگانی دارد که بر گرد زمین می چرخند، هرگاه می گذرند بر جماعتی که یاد محمّد و آل محمّد صلی الله علیه وآله وسلم می کنند، به یکدیگر می گویند: بایستید که مطلب خود را یافتیم. پس می نشینند و با ایشان شریک می شوند در آن امر، پس چون ایشان برخیزند، اگر بیمار شوند به عیادت ایشان می روند و اگر بمیرند به جنازه ایشان حاضر می شوند و اگر غایب شوند جستجوی ایشان می کنند. (✍کتاب حلیه المتقین /پایگاه علامه مجلسی ره) 2⃣👈امام صادق علیه السلام : 🔸ملائکه ای که در آسمان هایند نظر می کنند به سوی یک و دو و سه از شیعیان که فضیلت آل محمّدصلی الله علیه وآله وسلم را ذکر می کنند، پس به یکدیگر می گویند که نمی بینید این جماعت را، با کمی ایشان و بسیاری دشمنان ایشان، فضیلت آل محمّدصلی الله علیه وآله وسلم را ذکر می کنند. پس طایفه دیگر از ملائکه در جواب ایشان می گویند که، این فضل خدا است به هرکه می خواهد می دهد و خدا صاحب فضل بزرگ است. (✍کتاب حلیه المتقین /پایگاه علامه مجلسی ره) 3⃣👈امام باقر علیه السلام: 🔸جمع نمی شوند سه نفر از مؤمنان یا زیاده، مگر آن که از ملائکه مثل ایشان جمع می شوند و اگر چیزی از خدا می طلبند، ملائکه آمین می گویند و اگر پناه به خدا می برند از شرّی، دعا می کنند ملائکه که خدا آن بد را از ایشان دور گرداند و اگر حاجتی می طلبند، ملائکه از خدا سؤال می کنند که حاجت ایشان را برآورد...... (✍کتاب حلیه المتقین /پایگاه علامه مجلسی ره) 4⃣👈پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم 🔸زینت دهید مجالس خود را به ذکر فضایل علی بن ابی طالب علیه السلام که در او هفتاد خصلت از خصلت های پیغمبران هست. 🔻در حدیث دیگر فرمود: حق تعالی برای برادرم علی بن ابی طالب علیه السلام فضیلتی چند قرار داده است که از بسیاری، احصای آن نمی توان کرد. پس 1⃣هرکس یک فضیلت از فضایل او را ذکر کند از روی اقرار و اذعان، گناهان گذشته و آینده اش آمرزیده شود، هر چند در قیامت با گناه جن و اِنس بیاید. 2⃣و هرکس یک فضیلت از فضایل او را بنویسد تا علامتی از آن کتاب باقی باشد ملائکه از برای او استغفار کنند. 3⃣و هرکه گوش دهد به فضیلتی از فضایل آن حضرت، خدا بیامرزد گناهانی را که به گوش دادن کرده باشد. 4⃣و هرکه نظر کند به نوشته ای که فضیلتی از فضایل آن حضرت در آن نوشته باشد خدا بیامرزد از او گناهانی را که به چشم کرده باشد. (✍کتاب حلیه المتقین /پایگاه علامه مجلسی ره) 🌷💐 در شب ولادت مولا و مقتدامون آقا امیر المومنین علی (علیه السلام) همه وسایل جشن از قبیل کیک و شیرینی را در خانه خود فراهم کنیم و همراه خانواده خود جشن ولادت امیرالمومنین (ع) را بگیریم ...👏👏 و هیات خانگی را فراهم کنیم ... میتوانیم کارهای ذیل را انجام دهیم : ➕مدح خوانی امیرالمومنین (ع) ➕قرائت زیارت امین الله ➕هدیه به خانواده مخصوصا بچه ها ➕قرائت یک صفحه قرآن و هدیه به آقا ➕خواندن فضایل امیرالمومنین ➕بیان داستان های از مولا امیرالمومنین پس همه جشن ولادت آقامون را برپا می کنیم در منزلهایمان ... و حرف آخر با شادی و توسل به آقا انشالله به مدد الهی کرونا را شکست می دهیم ... شب آرزوها ... به امید یک نگاه آقاجانمون علی علیه السلام که شاعر گفت : ◽️ به ذره گر نظر لطف بوتراب کند ◽️ ◽️ به آسمان رود و کار آفتاب کند ◽️ برپایی بزرگترین جشن عالم 🔸لطفا منتشر کنید ... فقط به عشق علی الامام علیه السلام. @asharmadahiii
ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر؟ [595] «ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر رَبُّهُ فیه تجلّی و ظَهَر» بود در محفل ارباب نظر نقل شیرینتری از نقل و شکر می شمردند یکایک چو گهر مدحت صاحب شمشیر دوسر که بشر می شود اینگونه مگر؟ «ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر رَبُّهَ فیه تجلّی و ظهَر» چه بشر؟ مظهر اوصاف خدا چه بشر؟ مطلع انوار هُدی چه بشر؟ پادشه ارض و سما چه بشر؟ صاحب دستور و قضا چه بشر؟ حاکم و فرمان قدر «ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر هُوَ وَالواجِبُ نورٌ و قَمَر» چه بشر؟ مرشد جبریل امین چه بشر؟ آینه ی خالق بین چه بشر؟ نور إلاهش به جبین چه بشر؟ ناطق قرآن مبین چه بشر؟ قاسم فردوس و سقر «ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر یا لَهُ صاحِبَ سَمْعٌ وبَصَر» چه بشر؟ باعث ایجاد جهان چه بشر؟ علّت تکوین مکان چه بشر؟ مبدأ اوقات و زمان چه بشر؟ واقف اسرار نهان آگه از هر چه به بحر است و به بَر «ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر صَدَفٌ فی صَدَفٍ فیه دُرَرْ» بشری کو به إلاه است ولی حاکم مطلق حکم ازلی داور محکمه ی لم یزلی به خداوند، علی هست علی مدح وی آن که نگنجد به شُمَر «ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر ماغَزَی غزْوَةً اِلاّ وَظَفَر» علی آری نَبْوَد جز بشری بشری، خود به بشر چون پدری درگهش ملجاء هر در بدری مادر دهر نزاید پسری اَبَدالدّهر چو وی بار دگر «ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر حَمَدَاللّه و اَثنی و شَکرْ» [596] ای که خواهی که شوی پیرو او اوّل از وی ره مقصود بجو وانگی خویش ببین موی به مو بعد با معرفت و عقل بگو خواه باشی به سفر یا به حضر: «ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر خَصَّهُ اللّه بآی وَسُوَر» آن که لوح دلش از لوث گناه قیرگون است و همه نامه سیاه ننهاده قدمی راست به راه چون بگوید به چنان وضع تباه که منم پیرو او، او رهبر؟ «ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر فیه طومارُ عَظاتٌ وَعِبَرْ» پیرو او نکند میل به شر خیر مردم بُوَد او را به نظر به کس او را نرسد رنج و ضرر حامی غمزدگان شام و سحر بر یتیمان همه باشد چو پدر «ها عَلی بَشرٌ کیفَ بَشَر @asharmadahiii وَسُلیلٌ کشُبَیرٍ وشَبَرْ»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روی حسین، مهر دل‌آرای زینب است موی حسین، لیله ی اسرای زینب است زیباترین مطاع به بازار روز حشر در نزد اهل‌بیت، تولای زینب است دارالزیاره و حرم قدس کبریاست هر سینه ای که طور تجلای زینب است هر لحظه ای که بگذرد از گردش زمان در چشم ما قیامت کبرای زینب است فریاد خون پاک شهیدان کربلا تا روز حشر، خطبه ی غرای زینب است مکتب نرفته عالمه ی عالم وجود ایثار و صبر، درس الفبای زینب است دوزخ تنم بسوزد اگر غیر از این بوَد نقش بهشت، جای کف پای زینب است مگذار تا به خاک فتد اشک دیده ات این اشک نیست، گوهر دریای زینب است نامی که می‌برد همه جا دل ز پنج‌تن باور کنید، نام دل‌آرای زینب است در روز حشر، آینه ی نور می‌شود پرونده ای که پای وی امضای زینب است گر در خرابه خُفت، نکاهد مقام او چون سینه ی رسولِ خدا جای زینب است جبرانِ جای خالی، زهرا کند علی او را نظاره تا که به سیمای زینب است بگشوده دست، بهر قنوت نماز شب نام حسین بر روی لب‌های زینب است خون حسین یافت بقا از خطابه اش دین سرفرازِ همت والای زینب است سیل بلا جمیل بوَد در نگاه او دریای خون، بهشت تماشای زینب است شب‌های بی‌حسین که ذکرش بوَد حسین شب‌های قدر و لیله ی احیای زینب است رأس حسین: طور تجلا به نوک نی بازار کوفه: سینه ی سینای زینب است افتاده اند زنگ شترها هم از صدا این معجز اشاره و ایمای زینب است بالله بقا دهنده ی قرآن و اهل‌بیت خون حسین و منطقِ گویای زینب است یک بوسه مثل بوسه ی پرمهر فاطمه بر حنجر بریده، تمنای زینب است چون جای تازیانه بر اندام مادرش آثار کعب نیزه به اعضای زینب است وقتی کنار طشت طلا ایستاده است چشم حسین بر قد و بالای زینب است دشنام و خنده و کف و خاشاک و خاک و سنگ در شام و کوفه بهر تسلای زینب است «میثم» برای دخت علی اشک چشم تو دُرّی گران بوَد که ز دریای زینب است @asharmadahiii
وقتی به دنیا آمد پیغمبر اکرم مدینه نبودند . تا سه روز این نوزاد بدون نام بود . حالا چه سرّی داره نمی‌دانیم . تنها مولودیست که تا سه روز بدون اسمه . چون پیغمبر اکرم فرمودند بچه که به دنیا آمد تا هفت روز او را به نام من صدا بزنید و اگه دختر بود به نام دخترم زهرا ... بعد از هفت روز عقیقه کنید و سر او را بتراشید و صدقه بدید و بعد نام اصلیشو صدا کنید . در گوش راست اذان ، در گوش چپ اقامه ...اما این تنها مولوده ایست که سه روز بدون نام بود . حالا شاید من اینجوری استفاده میکنم از همین جا یه وجه اشتراکی با اون بدنی که سه روز رو خاک گرم کربلا بی نام و نشان موند ارتباط داشته باشه ... نمیدانم! پیغمبر تشریف آوردند ... اولین کسی که به پیغمبر بشارت داد أبی عبدالله بود ... تا بشارت ولادت خواهرو داد پیغمبر گریه کرد . چه راز و رمزی توی این گریه هاست! میدونید سالها پای روضه و منبر بزرگ شدین ... بماند! وارد منزل شدند . اول و خاتمه هر سفری پیغمبر عزم دیدار حرمخانه ی زهرا میکرد ... وارد خانه فاطمه شد . قنداقه رو امیرالمؤمنین دادن ، تا قنداقه رو گرفت فرمود علی جان! نامشو چی گذاشتی؟ ادب امیرالمؤمنین رو ببینید ... عرضه داشت : نامگذاری بچه های زهرا باشماست ... ما بر شما پیشی نمی گیریم ... پیغمبر هم فرمود نامگذاری بچه های زهرا با خداست نه بامن ... تنها امامزاده ای که نامش از طرف جدا جَعل شده نام زینب کبراست ... حتی اباالفضل العباس این ویژگی رو نداره ... چون نام عباس رو امیرالمؤمنین گذاشت ... اما نام زینب رو خوده خدا گذاشت ... فَنَزَلَ جَبرئیل ... همون تشریفاتی که برای أبی عبدالله پیاده شد برای نامگذاری زینب پیاده شد ... جبرئیل نازل شد ... یارسول الله ! سَمَّ هذه الْمولودَه «زِیْنَب» ... نام این مولوده رو زینب بذار ... قنداقه رو تحویل گرفت ... روشهای برات نمیخونم . اصلا ولادت او ولادت گریه س ... گریه ی من و تو هم نه گریه ذوق و شوقه ... عمل به سیرهٔ پیغمبر و فاطمس ... هر کی میخواد عمل به سیرهٔ پیغمبر و زهرا کنه بسم اللّه ... صورت زینب رو آورد مقابل لبها ... فاطمه و علی دارم میبیند ... فَوَضَعَ فَمَهُ الشَریف عَلیٰ خَدِّهَ المُنیف ... این لبارو گذاشت رو دوگونه ی زینب ... فَبَکیٰ بُکاٰئاً عاٰلیاٰ ... شما می‌دونید ... هرجایی رو از هر کسی رو که پیغمبر توی خمسه طیبه بوسه زده چه بلایی بر سرش آوردن ؟!؟ ... من دیگه اشاره نمیکنم ... تا گریه کرد ، فاطمه گریه کرد. چتونه مردم !؟ روز ولادته ... الان حرمش زائر نداره . الان حرمش ناامنه ... چقدر رفیقامون کشته شدند ... پیکرهاشون هنوز نیومده ... یاد همشون امشب مهمان سفره ی زینبی باشند ... طاقت نداشت . تا دید پیغمبر گریه کرد، فاطمه هم گریه کرد . پرسید بابا چرا گریه میکنی؟ فرمود: أَخْبَرَنی جبرئیل أنَّ هذه البِنت سَتُبلیٰ بِبَلایاٰ مِن أوَلِ عُمرِها إلیٰ آخِرِها ...حسین ....دل میدی یا نه ... زن و مرد ... همینجا بلافاصله مادرش زهرا برامون یه سفره پهن کرد ... اسم تک تک مارو نوشت ... پرسید : بابا ! ... فَماٰ ثَوابُ مَن بَکیٰ عَلَیهاٰ؟ ... ثواب کسی که بر زینب گریه کنه چیه ؟! آماده ای یا نه ؟! فرمود ثواب گریه کن زینب اینه ... برابری میکنه با ثواب گریه بر حسن و حسین ... اینو اشاره کنم ... تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل ... سلمان میگه منم بودم . یه نگاه به جمعمون کرد . فرمود حاضرین به غائبین اطلاع بدن... احترام این دختر بر همه واجبه...حسین ....چه احترامی کردند ... تاریخ نوشته قبل کربلا هیچ چشمی قد و قامتشو ندیده بود ... اما بعد کربلا ، چشمی نبود قد و قامتشو ندیده باشه ...حسین ...
دم دروازه ساعات خدا رحم کند 2 به دل عمه سادات خدا رحم کند محمل ام پرده ندارد،مددی یا ستار حاجتم وقت مناجات،خدا رحم کند *چشم من تار شده،یا تو به هم ریخته ای؟* با همان خنجر کندی که تو را زجرت داد می کند شمر مباهات خدا رحم کند سرت از نیزه زمین خورد،دلم ریخت حسین زیر پایی و به لب هات خدا رحم کند نیزه نیزه شده از بس که گلوی پاره پر شدی تو ز جراحات ...... *واقعا همین بوده،من که میگم اصلا سر پایین نیومده،اما اگر نگاه به مقاتل کنی میگه هر شب این سر ها رو می آوردن پایین تو صندوقچه میزاشتن، دوباره صبح به نیزه میزدن ... وای وای ...... حسین ....... چانه میزد سر گهواره یکی پیش رباب *میگفت چند میخری یکی میگفت چند میفروشی* بمیرم براتون ، بچه ها پشت دروازه ایستادن یکی سوال کرد چرا این اسرا رو داخل نمیبرید دیگری گفت هنوز زینت دادن و چراغونی شهر تموم نشده" وقتی دروازه وا شد،همه رو خبر کرده بودن . از مسیر بازار یهودی ها آوردنشون، سرکرده یهودی ها (استغفرالله) گردنبدشو، اون سینه ریزی که می اندازند به عنوان احترام، اون و در آورد به صاحب نیزه داد،گفت نیزه رو بیار جلوتر "" نگاه که کرد گفت خوب میشناسمت بابای این بود خیبر مارو ریخت به هم، نانجیب خم شد سنگ برداشت ...." به تبع،مریداش همه سنگ برداشتند ...." چه خبر بود روز اول صفر خدا رحم کند حسین ......
"السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ السلام علیک یا اخیک الشهید ابوالفضل العباس " نام زینب در شئون زندگی گل می کند در دل عشاق ایجاد تحول می کند مهدی زهرا که خود رمز توسل با خداست در مقام ذکر با زینب توسل می کند بالا نرفت آنکه به پای تو پا نشد آقا نشد هرآنکه گدای شما نشد مقصود از تکلم طور از تو گفتن است موسی نشد هر آنکه کلیم شما نشد روز ازل برای گلوی تو هیچ کس غیر از خدای عز و جل خونبها نشد در خلقتش زمین و مکانهای محترم بسیار آفرید ولی کربلا نشد .... ما گندم رسیده ی شهر ری توایم شکر خدا که نان تو از من جدا نشد یک گوشه می رویم و فقط گریه می کنیم حالا که کربلای تو روزی ما نشد *داداش* داغ تو اعظم است تحمل نمی شود در حیرتم چگونه قد نیزه تا نشد شاعر:علی اکبر لطیفیان ایام شهادت ابی عبدالله و شهدای کربلا ، روضه،روضه ی عمه ی سادات حضرت زینب یااباعبدالله؛ وارد کوفه شدن کنیز ام حبیبه اومد گفت خانم یه مشته زن و بچه اومدن،لباسا همه پاره،پای برهنه،خیلی گرسنه اند، ام حبیبه یه زنبیل پر از نان و خرما کرد گفت ببر،کنیزه اومد تو کاروان خرماها رو دادن،بچه ها همه گرسنه" خانم کلثوم اومد نون و خرماها رو از دست بچه ها گرفت انداخت تو زنبیل گفت صدقه بر ما حرامه ...." برگشت، (قدیمیا وقتی کارد به استخوانشون میرسید به دو نفر توسل میکردن بعد از عاشورا،یکی حضرت صغری،یکی هم روضه ام حبیبه)گفت نون و خرماها رو برگردون،ام حبیبه تعجب کرد گفت مکه تو نگفتی اینا گرسنه ان،چند روزه غذا نخوردن؟گفت خانوم،تا نون و خرماها رو دادم دست بچه ها یه خانمی اومد گرفت انداخت تو زنبیل گفت صدقه بر ما حرامه" بلند شد از جا گفت صدقه فقط به یه خانواده حرامه"اونم بنی هاشمیان ...." اومد خود ام حبیبه با گریه زنبیلای نان و خرما رو آوردن از بچه ها سوال کرد بزرگ شما کیه؟همه یه خانم قد خمیده رو نشدن دادن؛همه زینب و نشون دادن ..." اومد ام حبیبه،گفت چرا این نان و خرماها رو نزاشتید بچه ها بخورن؟گفت صدقه بر ما حرامه" گفت خانم جان صدقه نیست نذره ...."گفت ام حبیبه نذرت چیه؟گفت نذر من اینه هر کاروانی اومد تو این شهر نان و خرما نذر می کنم،نذرم اینه یه دفعه دیگه خانمم زینبو ببینم ..." یه موقع زینب صدا زد ام حبیبه" نذرت قبول شد ... من زینبم ...." گفت اگه تو زینبی چرا قدت خمیده؟چرا موهات سپید شده؟باورم نمیشه تو زینبی ،اون زینبی که من میشناسم"هیچ موقع از حسین جدا نمیشد ..." یه موقع عقیله ی بنی هاشم حضرت زینب صدا زد ام حبیبه اون سری که بالا نیزه ست سر حسینه ...." حسین ....... لذا چند روز اهل بیت ابی عبدالله رد تو یه خرابه ای نگه داشتن،نه بامی نه در " ده هزار نفر نوشته مرحوم اشتهاردی شهر رو محاصره کرده بودن گفتن الان جیگر بچه های حسین رو میسوزونیم"چی کار کردن؟شروع کردن غذا پختن ...." بچه ها زینب و میگرفتن،عمه ما گرسنمونه ...." زخانه ها بوی طعام می آید ..... اینم برا شهدا،شهدای مدافع حرم زینبی؛ دارن حرکت می کنن،یه موقع زینب دید شمر و زجر ابن قیس و سنان و دیگر نانجیبا دارن به رباب میخندن ...." آخ آخ ..... یه نگاهی کرد حضرت زینب دید رباب دستاشو داره تکون میده ،اما خوابه ...."گفت خانم جان،رباب،همسر برادر بیدار شو ببین این نانجیبا دارن بهت میخندن ....." گفت خانم جان خوابم برد ؛ خواب علی اصغر و دیدم..... خواب دیدم علی اصغر تو بغلمه،دارم براش لالایی می گم ..... دستمو تکون میدادم ........." حسین .......... غم عشقت بیابون پرورم کرد ....... هوای وصل بی بال و پرم کرد ...... ای دل .....ای دل ..... به ما گفتی صبوری کن صبوری صبوری، طرفه خاکی بر سرم کرد ...... دلم را هر چه میخواهی بسوزان تنم را هرچه میخواهی بلرزان ولی در کوچه های کوفه و شام .... به پیش چشم نامحرم مگردان ... حسین .........
ستم ندیده کسی در جهان، مقابل زینب نسوخت هیچ دلی در جهان، چنان دل زینب نگشت شاد، دلش از غم زمانه، زمانی ز آب غم بسرشتند، گوییا گِل زینب فغان وآه از آن دم، که خصم دون به لب شط برید سر زقفای حسین، مقابل زینب فتاده دید چو در خاک، سرو قامت اکبر قرار و صبر و تحمل، برون شد از دل زینب میان لشگر اعدا به راه شام نبودی به غیر معجر نیلی، به چهره، حایل زینب به گرد ناقه او، کوفیان به عشرت و اما سر حسین بسنان، پیش محمل زینب نه آب بود و نه نانی، نه شمعی و نه چراغی چو گشت کنج خرابه مقام و منزل زینب چگونه شرح غمش را رقم کند، ید «جودی» که جز خدا نه کس آگه زد درد و مشکل زینب
یا این دل شکسته ی ما را صبور کن یا لااقل به خاطر زینب ظهور کن آقام آقام،آقام آقام،آقام آقام دیگر بتاب از افق مکه ماه من این جاده های شب زده را غرق نور کن امشب بیا تو روضه بخوانی برای ما امشب بساط گریه مار ا تو جور کن یا چند صفحه مقتل کرببلا بخوان یا خاطرات عمه خود را مرور کن هم از وفای ساقی لب تشنگان بگو هم یادی از مصیبت سرخ تنور کن آقام آقام،آقام آقام،آقام آقام امشب خیلی حواست باشه،گریه کن،خیلی مشهوره توی روضه ی عموجانش قمر بنی هاشم علیه السلام میاد، اما من اعتقاد خودم و میگم،توی روضه ی عمه جانش زینب خیلی احتمال بیشتر داره،چرا؟ دلیل می گیم.می گیم:وقتی از آقا سئوال کردن برا کدوم روضه فرمودید:یا جدا اگه اشک چشمم تموم بشه خون گریه میکنم،روضه ی عموتون عباس بود؟فرمود:نه،اگه عموم هم بود خون گریه میکرد،روضه ی جد غریبتون بود؟فرمود:اگه جد غریبم بود خون گریه می کرد.کدوم روضه؟ روضه ی علی اکبر؟نه.اگه علی اکبر و قاسم همه برادر های قمربنی هاشم هم بودند،همه با من خون گریه می کردند،آقا کدوم روضه است؟فرمود: من برا اون روضه ای خون گریه میکنم، که عمه جان من زینب و سه روز و سه شب ،پشت دروازه های ساعات نگه داشتن،ای وای ای وای.. رقاص های شهر شام رو خبر کردند،امان امان... با کوله بار غربت و اندوه خود بیا از کوچه های سینه زنیمان عبور کن یا لااقل به خاطر زینب ظهور کن
وقتی کاروان برگشت مدینه، عجب جلوه ای است، از این طرف کربلائی ها با محوریت حضرت زینب (سلام الله علیها) دارند می آیند، از طرفی دیگر مدینه ای ها با ام البنین دارند می آیند، همه منتظر بودند ببینند این دو تا خانم به هم می رسند، چه کار می کنند؟ وقتی رسیدند از راه دور، این دو بانوی رشیده دو تا زانوهاشون سست شد، همدیگر را بغل کردند ... . ام البنین فرمود: زینب جان ! تو روضه بخوون، من گریه کنم. بی بی جان ! خیلی سخته، باشه بگو، من می خوام تو  روضه بخونی من گریه کنم ... . ام البنین خوب شد نیومدی، یه جای بلندی بود، اومدم بالای بلندی، دیدم دور حسین (علیه السّلام) حلقه زدند، نیزه دار با نیزه می زنه، شمشیر دار با شمشیر می زد
در چرخ ولایت است کوکب، زینب علّامه نارفته به مکتب، زینب گفتم به خرد: یگانه دوران کیست؟ بی پرده دوبار گفت: زینب، زینب زینب که از خدا صلوات مکررش زینب که بعد فاطمه خوانند کوثرش آن شیردخت شیر الهی که گفته اند در خاندان شیرخدا شیر دیگرش این است آن سلاله زهرا که انبیا گلبوسه می نهند به قبر مطهرش شب نیمه ماه رجب امشب شب زیارتی ایاعبدالله الحسین، خیلی دلت آماده است امشب،برا زینب بلند بلند گریه کنید،منم امشب همراه دل تو میام تا تل زینبیه، زهرای دومی که نشد در تمام عمر عباس بی اجازه نشیند برابرش از مدینه تا مکه و تا کربلا هروقت میخواست پیاده بشه، آقا قمر بنی هاشم خودش نزدیک میومد. به جوانهای بنی هاشم میگفت کوچه باز کنید زینب میخواد پیاده شه، قد و بالای دختر علی رو کسی نباید ببینه. زهرای دومی که نشد ... علامه ی معلمه نادیده ای که بود تیغ سخن به خطبه چو شمشیر حیدرش کجا زینب درس خونده؟ در کدام مکتبی زینب این همه معارف و این همه بیان فراگرفته؟ کلاس زینب محضر علی بوده، این بیان رو از بیان مادرش فاطمه فراگرفته. هفتاد داغ بر جگرش بود، باز هم لرزید کوفه از کلمات چو تندرش از اول صبح عاشورا تا بعد از ظهر پا به پای ابی عبدالله هی رفت میدان و کشته بغل کرد تو خیمه ها، اگر کنار بدن علی اکبر خودش رو نمیرسوند، همون جا حسین جان میداد عبدالله جعفر سوال کرد، بی بی شنیدم وقتی عزیزانتو از میدان آوردن از خیمه بیرون نیومدی. فرمود: عبدالله! نمیخواستم تو اون لحظه چشمم به چشم حسین بیفته. ببینم امشب چقدر ارادت داری خدمت عمه سادات؟  امشب می تونی صداتو آزاد کنی برا زینب بلند بلند گریه کنی،این احتمال رو بدید صاحب عزا دم در مهدیه ایستاده،خودش فرمود،مجلس عمه جان منو گرم کنید،دوستان من برا زینب بلند بلند گریه کنند، لزرید کوفه از کلمات چو تندرش جانم زینب راس حسین خطبه او را چو می شنید میکرد افتخار که اینست خواهرش از خشت مسجد کوفه ندا رسید این شیرزن علیست به بالای منبرش کرب و بلا، کوفه، شهر دمشق، نه گردید کل عالم هستی مسخرش اراده کرد دم دروازه کوفه، تا موقعیت رو آماده دید برای سخنرانی فرمود: اسکتوا! نقسها در سینه ها ماند. زنگها از صدا افتاد. چه کسی میخواد حرف بزنه؟ مردم کوفه با بیان علی آشنا بودند. با سخن علی انس داشتن. بعضی ها گفتند نکنه علی زنده شده داره حرف میزنه نزدیک خیمه اومدند دیدند نه! دختر علی نشسته. آن شب که در خرابه نماز نشسته خواند ... امام سجاد فرمود: ندیده بودم نافله شبت رو نشسته بخونی. آن شب که در خرابه نماز نشسته خواند آن شب که ریخت خون دل از دیده ترش آن شب که دفن کرد یتیم سه ساله را (حسین).... بی خود نبود وقتی اربعین وقتی اومد کربلا گفت حسینم، همه مصیبتها یک طرف، عزیز دلم داغ رقیه ات زینبت رو کشت. خادمه اشون گفت دیدم امروز حال بی بی مساعد نیست، فرمود از میان حجره، بسترم رو توی حیاط بینداز گفتم بی بی جان! آفتابه! هوا گرمه فرمود: میدونم، اما این دقیقه های آخر من که یادم نمیره، خودم دیدم بدن حسینم، خودم دیدم حسینم برهنه و عریان میان گودی قتلگاه وصال مادر و دختر بود امشب تماشایی دو مظلومه کتک خورده، وای وای ... مادرش رو تو کوچه های مدینه زدند، مادرش بین در و دیوار، اما زینب رو کنار گودال قتلگاه ... وصال مادر و دختر بود امشب تماشایی دو مظلومه کتک خورده، کنند از هم پذیرایی پس از قتل حسین دگر تنهای تنها بود کلام آخر او هم حسینم وا حسینا بود خودش فرمود شما نبودید ببینید، بدن حسینم رو زیر سم اسبها بردند. شما نبوید ببینید سر حسینم رو چهل منزل بالای نی
شبی هنده داخل کاخ با شوهرش، یزید نشسته بود. یک وقت دید صدای گریه از خرابه می آید. صدا زد: یزید! چه خبر است؟ یزید گفت: یک عده خارجی بر ما خروج کردند، مردهایشان را کشتیم. حالا هم زن و بچه هایشان در خرابه هستند. صدا زد: یزید! اجازه می دهی بروم اینها را تماشا بکنم؟ گفت: برو اما به طور رسمی برو! سی چهل تا از این کلفتها و کنیزها جلوی هنده چراغ به دست گرفتند، دارند می روند تا اسرا را تماشا کنند. در خرابه چراغ نبود. زن و بچه امام حسین(ع) در خرابه، فرش نداشتند. زنها دور هم نشسته بودند. یک وقت دیدند یک عده چراغ به دست دارند می آیند. بی بی زینب (س) فرمود: چه خبر است؟ گفتند: خانم! هنده که یک روز کلفت شما بود و حالا عیال یزید شده، می خواهد به تماشای اسرا بیاید. ای خدا! هیچ عزیزی را گرفتار نکن! خیلی سخت است.خانم زینب (س) خودش را میان بچه ها مخفی کرد. هنده میان خرابه آمد. گفت: بزرگتر این زنها چه کسی است؟ زینب (س) رانشان دادند. آمد جلو دید بی بی روی خاکها نشسته است. هنده با همان پیراهن قیمتی روی خاکها نشست. صدا زد: بی بی جان! شما اهل کجایید؟ وای! وای! فرمود: ما اهل مدینه ایم. گفت: بی بی جان! کدام مدینه؟ فرمود: مدینه رسوا الله، مدینه پیغمبر(ص) صدا زد: بی بی جان! نگاه به حالایم نکنید، من مدتی در شهر پیغمبر(ص) در یکی از محله های آنجا کلفت بودم. الان هم به آن کلفتی افتخار می کنم. بی بی جان! شما که می گویید اهل مدینه پیغمبرم اگر راست می گویی، اهل کدام محله هستید؟ فرمود: ما اهل محله بنی هاشم هستیم. صدا زد: بی بی جان! من در آن محله چند آشنا دارم، آیا شما آنها را می شناسی؟ آماده اید بگویم؟ صدا زد: بی بی جان! شما که از محله بنی هاشم هستید بگو ببینم آیا آقایم حسین(ع) را می شناسی؟ همه بگویید: حسین! حسین! حسین!... یک دفعه صدا زد: بی بی جان! شما که از محله بنی هاشم هستید بگو بدانم آیا خانمم زینب(س) را می شناسی؟ یک وقت بی بی بنا کرد های های گریه کردن، صدا زد: بی بی جان! آیا خدایی نکرده طوری شده است؟ من سراغ زینبم را می گیرم شما گریه می کنید؟یک وقت سرش را بلند کرد صدا زد: آی هنده آخه من زینبم. اگر تو زینبی پس کو حسینم                          ضیاء چشم زهرا نور عینم یک وقت صدا زد: آی هنده! حسینم را کشتند. آی حسین! حسین!
تمام گشته قرارم خدا کند که بیایی         کس به جز تو ندارم خدا کند که بیایی خزان عمر من آمد به سر نیامده هجرت     گل همیشه بهارم خدا کند که بیایی چه می شود گل زهرا به صبح آدینه         ببینمت به کنارم خدا کند که بیایی اگر چه غرق گناهم تو مهربانی کن       گلی به پای تو خارم خدا کند که بیایی ز بس که جمعه شمردم به انتظار تو ای ماه     برون شد ز شمارم خدا کند که بیایی فدای مقدم تو ای مسافر زهرا              تمام ایل و تبارم خدا کند که بیایی بگو آقا امروز دست خالی نیامدم ، عمّه جانت زینب را واسطه قرار دادم ، دم دروازه کوفه گرم خطبه خواندن بود ، شنید صدای آشنائی به گوش می آید ، همین که سر از محمل بیرون کرد ببیند سر بریده حسین بالای نی است ، سرت به خانه دل دهم ولی چکنم         که پای نیزه بلند است و دست من کوتاه
کیست این بانو که خلقی واله و شیدای اوست گرمی بازار عشق از گرمی سودای اوست کیست این بانو که دین مُسَخّر کرده است کشور قرآن مصون از همت والای اوست فاش گویم زینب است این پاره قلب بتول زینب است این آسمانها فرش زیر پای اوست زینبی را در فصاحت آن که هنگام سخن عالمی سوزان همه از نطق آتشین زای اوست شام را ویرانه گر بینی و در هم ریخته این ز تأثیر فغان و ناله و غوغای اوست روز وفات بی بی دو عالم زینب کبری است ، صاحب عزا امام زمان است ، امروز زهرا عزادار است ، امیرالمؤمنین عزادار است ، حسن عزادار است ، حسین عزادار است ، اما مثل چنین روزی فراق حسین و زینب پایان پذیرفت ، لحظه های آخر عمرش بود به شوهرش عبدالله بن جعفر فرمود : عبدالله دستور بده بستر مرا ببرند در صحن خانه ، بسترم را زیر آفتاب بگذارند . عبدالله عرض کرد خانم شما مریضه اید آفتاب برای شما ضرر دارد تا این را گفت، صدای گریه زینب بلند شد . فرمود : عبدالله نبودی کربلا ، ببینی بدن حسینم سه روز روی خاک کربلا بود ، کسی نبود این بدن را بردارد ، همه صدا بزنید حسین .
ای بتول علی نما ، زینب                   دومین عصمت خدا زینب علی دیگر و حسین دگر                           آفرید از تو کبریا زینب حقّ اُخت الحسین بودن را                     خوب آورده به جا زینب کعبه نهضت حسینی را                     مروه عباس و تو صفا زینب کودکان در مسیر کوفه وشام                   به تو دارند التجا زینب زیر زنجیر و تازیانه بود      ذکرشان یا حسین و یا زینب یک زن و اینهمه جوانمردی                مرحبا بر تو مرحبا زینب 1 امروز دلها را ببریم حرم زینب ، انشاء الله یک روزی کنار حرمش اشک بریزید . امروز از چشمانت بخواه برای زینب گریه کند ، زینب اُم المصائب است ، پیغمبر بشارت داده برای آن چشمی که برای زینب گریه کند . فرمود : پاداش او همچون کسی است که برای حسن و حسین گریه می کند .2 هر وقت دلش می گرفت سر از محمل بیرون می آورد ، می شنید از بالای نیزه یک آقایی دارد قرآن می خواند هی صدا می زند : «وَسَیَعلَمُ اَلَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ»3 گاهی هم صدا می زند : «أَم حَسِبتَ أَنَّ أَصحابَ الکَهفِ وَ الرَّقیمِ کانُوا مِن آیاتِنا عَجَباً»4 قربان قرآن خواندنت برادر ، برادر با قرآن خواندنت رفع تهمت از ما کر دی ، آخر به ما خارجی می گفتند . آی گریه کنندگان امام حسین ، دلها بسوزد یک وقت هم سر از محمل بیرون آورد دید یک نا نجیبی با سنگ پیشانی برادرش را می زند همه صدا بزنید یاحسین @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@
دید زینب چو برادر تنهاست                بهر یاری برادر برخاست دو جگر گوشة خود را طلبید               به موی هر دو پسر شانه کشید روی بر حجت داور آورد                   هر دو را نزد برادر آورد از تو سر در ره حق باختن است سهم من سوختن و ساختن است دو جگر گوشه من منتظرند                                خبر از ما سوی مادر ببرند ای برادر تو دوای دردم                    با چه رویی به حرم برگردم این دو گل هست به دوران ثمرم           هدیه بفرست به سوی پدرم گفت ای خواهر غم پرور من               بس بود داغ علی اکبر من گفت ای نور دو چشمان من                                ای که هستی سرو سامان من قافله ابی عبدالله از مدینه به سوی مکه حرکت کرد ، چند منزل نگذشته بود یک وقت دید دو سوار دارند می آیند ، ابی عبدالله فرمود : عباسم برو ببین دو سوار که می باشند دید بچه های زینب اند ، آورد خدمت امام حسین ، زینب هم آمد ، خوشحال شد ، روز عاشورا هم بچه ها را آورد نزد برادر ، برادر اجازه بده محمد و عون هم به میدان بروند ، همین جا که اجازه داد زینب خوشحال شد ، بچه ها را بدرقه کرد اما وقتی عزیزانش (محمد و عون )شهید شدند زینب از خیمه ها بیرون نیامد مبادا چشمش به صورت برادر بیفتد برادر خجالت بکشد . همه صدا بزنید حسین . ای به یک روز مادر دو شهید             وی فدای دو نازنین پسرت ای که در طول کمتر از یک روز           ماند هفتاد و دو داغ بر جگرت
بمیرم برای آن لحظه ای که زینب آمد بالای بلندی ، دید یک عده دارند با شمشیر حسینش را می زنند یک عده دارند با نیزه می زنند ، کماندار با تیر می زند ، آنهایی که حربه ای ندارند دامن هایشان را پر از سنگ کردند بر عزیز فاطمه می زنند . زینب دستهایش را روی سر گذاشت صدا زد : وامحمدا ، واعلیا، وااُماه ، واحسینا ، از تلِّ زینبیه ، زینب صدا می زد حسین                                 با قامتی خمیده زینب صدا می زد حسین هر جا به هر بهانه ، زینب صدا می زد حسین          در زیر تازیانه ، زینب صدا می زد حسین
مداحی آنلاین - گل زخم های پیکر صد پاره حسین - میرداماد.mp3
5.94M
🔳 (س) 🌴روضه حضرت زینب(س) 🌴گل زخمهای پیکر صد پاره ی حسین 🎤 @asharmadahiii 👌بسیار دلنشین