(زیارت روز سه شنبه) السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا خُزَّانَ عِلْمِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا تَرَاجِمَةَ وَحْىِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَئِمَّةَ الْهُدَىٰ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَعْلامَ التُّقىٰ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَوْلادَ رَسُولِ اللّٰهِ، أَنَا عَارِفٌ بِحَقِّكُمْ، مُسْتَبْصِرٌ بِشَأْنِكُمْ، مُعادٍ لِأَعْدائِكُمْ، مُوَالٍ لِأَوْلِيَائِكُمْ، بِأَبِى أَنْتُمْ وَأُمِّى، صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْكُمْ . اللّٰهُمَّ إِنِّى أَتَوالىٰ آخِرَهُمْ كَمَا تَوالَيْتُ أَوَّلَهُمْ، وَأَبْرَأُ مِنْ كُلِّ وَلِيجَةٍ دُونَهُمْ، وَأَكْفُرُ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَاللَّاتِ وَالْعُزَّىٰ . صَلَوَاتُ اللّٰهِ عَلَيْكُمْ يَا مَوالِىَّ وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ . السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْعَابِدِينَ وَسُلالَةَ الْوَصِيِّينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَاقِرَ عِلْمِ النَّبِيِّينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَادِقاً مُصَدَّقاً فِى الْقَوْلِ وَالْفِعْلِ، يَا مَوالِىَّ هٰذَا يَوْمُكُمْ وَهُوَ يَوْمُ الثُّلَثَاءِ، وَأَنَا فِيهِ ضَيْفٌ لَكُمْ وَمُسْتَجِيرٌ بِكُمْ، فَأَضِيفُونِى وَأَجِيرُونِى بِمَنْزِلَةِ اللّٰهِ عِنْدَكُمْ وَآلِ بَيْتِكُمُ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ.
سلام بر شما ای خزانهداران علم خدا، سلام بر شما ای مفسران وحی خدا، سلام برشما ای پیشوایان هدایت، سلام بر شما ای نشانههای پارسایی، سلام بر شما ای فرزندان رسول خدا، من به حق شما دانا و به موقعیت شما بینایم و با دشمنانتان دشمن و با دوستانتان دوستم، پدر و مادرم فدایتان، درودهای خدا بر شما باد. خدایا! من دوست دارم آخرین اینان را چنانکه دوست داشتم اولینشان را و از هر صفبندی در برابر ایشان بیزاری میجویم و به جبت و طاغوت و لات و عُزّی [بتان روزگار جاهلیت] کفر میورزم، ای سروران من، درودهای خدا و رحمت و برکاتش بر شما باد، سلام بر تو ای سرور عابدان و زبده جانشینان، سلام بر تو ای شکافندهی دانش پیامبران، سلام بر تو ای راستگوی پذیرفته شده در گفتار و کردار، ای سروران من، امروز روز سهشنبه روز شماست و من در این روز میهمان شما و پناهنده به شمایم، پذیرای من باشید و پناهم دهید، به حق مقام خدا نزد شما و اهلبیت پاکیزه و پاکتان
🆔@Kashkulll
┗━━━━━━"🖤"━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 #شهادت_امام_حسن_مجتبی(ع)
♨️معاویه چه وعده هایی به جعده داد تا #امام_حسن(ع) را مسموم کند
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #عباسی
┏━"🖤"━━━━━━┓
🆔@Kashkulll
┗━━━━━━"🖤"━┛
8.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 #کلیپ_شهادت
▪️حرمت را، نه چراغ و نه رواق و نه در است
▪️زائر قبر تو، ماه است و نسیم سحر است
▪️قبر بی زائر تو، کعبۀ اهل نظر است
▪️لالهاش خون دل «میثم» خونینجگر است...
🏴شهادت امام حسن مجتبی(ع)تسلیٺ باد
┏━"🖤"━━━━━━┓
🆔@Kashkulll
┗━━━━━━"🖤"━┛
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى جَعَلَ اللَّيْلَ لِباساً، وَالنَّوْمَ سُباتاً، وَجَعَلَ النَّهارَ نُشُوراً، لَكَ الْحَمْدُ أَنْ بَعَثْتَنِى مِنْ مَرْقَدِى وَلَوْ شِئْتَ جَعَلْتَهُ سَرْمَداً، حَمْداً دائِماً لَايَنْقِطعُ أَبَداً، وَلَا يُحْصِى لَهُ الْخَلائِقُ عَدَداً، اللّٰهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ أَنْ خَلَقْتَ فَسَوَّيْتَ، وَقَدَّرْتَ وَقَضَيْتَ، وَ أَمَتَّ وَ أَحْيَيْتَ، وَأَمْرَضْتَ وَشَفَيْتَ، وَعافَيْتَ وَ أَبْلَيْتَ، وَعَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَيْتَ، وَعَلَى الْمُلْكِ احْتَوَيْتَ؛به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانیاش همیشگی است، ستایش خدا را که شب را پوشش و خواب را مایه آرامش و روز را زمینه تکاپو قرار داده، ستایش فقط شایسته توست که مرا از خوابگاهم برانگیختی و اگر میخواستی خوابم را جاودان میساختی، ستایش دائم که هرگز پایان نیابد و سپاس بیکران که آفریدگان از شمارش آن ناتواناند، خدایا! ستایش تنها شایسته توست که آفریدی و سامان دادی و اندازه مقرر نمودی و فرمان دادی و میراندی و زنده کردی و بیمار نمودی و درمان کردی و بهبودی عنایت فرمودی و فرسوده ساختی و بر عرش هستی استیلا یافتی و بر فرمانروایی جهان چیره گشتی؛أَدْعُوكَ دُعَاءَ مَنْ ضَعُفَتْ وَسِيلَتُهُ، وَانْقَطَعَتْ حِيلَتُهُ، وَاقْتَرَبَ أَجَلُهُ، وَتَدَانَىٰ فِى الدُّنْيَا أَمَلُهُ، واشْتَدَّتْ إِلَىٰ رَحْمَتِكَ فاقَتُهُ، وَعَظُمَتْ لِتَفْرِيطِهِ حَسْرَتُهُ، وَكَثُرَتْ زَلَّتُهُ وَعَثْرَتُهُ، وَخَلُصَتْ لِوَجْهِكَ تَوْبَتُهُ، فَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيِّينَ، وَعَلَىٰ أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، وَارْزُقْنِى شَفاعَةَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَلَا تَحْرِمْنِى صُحْبَتَهُ، إِنَّكَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ. اللّٰهُمَّ اقْضِ لِى فِى الْأَرْبَعاءِ أَرْبَعاً: اجْعَلْ قُوَّتِى فِى طَاعَتِكَ، وَنَشَاطِى فِى عِبَادَتِكَ، وَرَغْبَتِى فِى ثَوَابِكَ، وَزُهْدِى فِيَما يُوجِبُ لِى أَلِيمَ عِقَابِكَ، إِنَّكَ لَطِيفٌ لِمَا تَشَاءُ.تو را میخوانم همچون کسی که وسیلهاش ناکارا گشته و رشتهی چارهاش گسسته و مرگش نزدیک شده و آرزویش در دنیا کاستی یافته و سخت بر رحمت تو نیازمند گشته و حیرتش بر اثر کوتاهی فزونی یافته و لغزش و افتادنش فزونی یافته و بازگشتش بهسوی تو خالص شده است، پس بر محمّد خاتم پیامبران و بر خاندان پاکیزه و پاکنهاد او درود فرست و شفاعت محمّد (درود خدا بر او و خاندانش باد) را روزیام فرما و از همنشینی با او محرومم مساز، همانا تویی مهربانترین مهربانان، خدایا! در چهارشنبه چهار حاجت مرا روا ساز: نیرویم را در طاعت خود و نشاطم را در بندگی خویش و رغبتم را در پاداشت و بیرغبتیام را در آنچه موجب عذاب دردناک توست قرار ده، همانا تو به هر که بخواهی مهربانی.....@Kashkulll
مداحی_آنلاین_هوای_این_روز_های_من_نریمان_پناهی.mp3
4.01M
⏯ #شور #جاماندگان #اربعین
🍃هوای این روزهای من هوای کربلاست
🍃حرم دوا و مرحم تموم نوکراست
🎤 #نریمان_پناهی
┏━"🖤"━━━━━━┓
🆔@Kashkulll
┗━━━━━━"🖤"━┛
"ماجرای هنده زن یزید لعنت الله علیه
#داستان #واقعی
خیلی سوزناک و متأثرکننده ست
ماجرای هنده همسر یزید لعنت الله علیه
سـلمـان فـارسـی رحمة الله ، روزی از کنـار یکـی از بـاغ هـای مـدینـه
می گذشت، مردی غم زده را دید که کنار درب باغ نشسته است.
آن مرد که عبدالله بن عامر بود، به سلمان گفت:
از چهره نورانیّت معلوم است که مسلمانی.
سلمان گفت: آری.
عبدالله گفت: من از یهودیان بنی قریظه هستم و اصالتاً اهل شامم.
ما یهودی ها هر وقت گرفتاری بزرگی داشته باشیم، خداوند را به موسی علیه السلام قسم می دهیم.
ای مرد نورانی مسلمان! من ثروّت زیادی دارم، اگر دعا کنی و دخترم هنده خـوب شود (یعنی چشم های کورش شفا پیدا کند) هر چه بخواهی به تو می دهم.
سلمان گفت:
من پولکی نیستم، امّا دخترت را نزد طبیبی می برم که شفایش دهد، فقط بگو اگر دخترت خوب شد، مسلمان می شوی یا نه؟
گفت: آری، ولی نـزد طبیب های زیـادی بردم، همه گفتند: معالجه هیچ فایده ای ندارد.
سلمان گفت: این طبیب با آن ها فرق دارد، دخترت را بیاور درب خانه ی امام علی علیه السلام ، من هم به آن جا می آیم.
آمدند، به حضرت علی علیه السلام گفتند.
حضرتعلیه السلام فرمود:
اگر بنا به مسلمان شدن اوست، پس بروید حسینم را خبر کنید.
بچّه ی خردسال را آوردند. امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: ظرف آبی بیاورید و بعد به حسین علیه السلام
گفت: دستت را در آب بگذار.
من نمی دانم با این دست چه کرد؟
بعد مقداری از همان آب را به چشمان این دختر بچّه پاشید.
به اذن خداوند یک دفعه چشم دختر شفا یافت.
دختر، رو به امام حسین علیه السلام کرد و گفت: تو حسینی؟
فرمود: آری.
دختـر گفـت: مـن معطّل بابا نمـی شوم و همین الآن ایمان می آورم.
اشهد ان لا اله الاّ الله و اشهد اَنّ محمّداً رسول الله.
حضرت علی علیه السلام فرمود:
بقیّه ی آب را هم ببر، در خانه روی بدن او بریز تا علّت مرض هم از بین برود.
فردای آن روز پدر و دختر درب خانه حضرت علیه السلام آمده و پدر عـرض کرد:
یا امیر المؤمنین!
می شود یک منّتی بر من بگذاری؟ این دخترم را چند ماهی برای کنیزی قبول کنی که با بچّه های شما تربیّت اسلامی شود.
حضرت علیه السلام قبول کرد.
پدر به شام رفت، بعضی از شامیان (از اقوام و دوستان) همان جا به اسلام ایمان آورده و بعضی هم پس از آمدن به مدینه و دیدن چشم سالم دختر ایمان آوردند.
دفعه ی دوّم که پدر خواست از مدینه برود، امیر المؤمنین علیه السلام به او فرمود: او را هم با خودتان ببرید.
عرض کرد: مگر بی ادبی کرده؟
حضرت علیه السلام فرمود: خیر، خیلی هم با ادب و با ظرفیّت است.
امّا دختر تا شوهر نکرده نمی تواند دوری پدر را تحمّل کند، چون انس او وقتی با شوهرش ایجاد شد،
تحمّل فراق پدر دارد.
عرض کرد: اجازه بده از خودش بپرسم و پرسید:
آیا دوست داری به شام بیایی یا این جا بمانی؟
عرض کرد: بابا، من دلم می خواهد در مدینه بمانم و کلفتی زینب سلام الله علیه را بکنم.
حضرت علیه السلام فرمود: به دلایلی که فعلاً نمی توانم ذکر کنم، او را ببر.
عرض کرد: چشم
ـ عزیزان تا حرف خداحافظی شد یک انقلابی به پا شد، هنده آمد خودش را انـداخـت روی پـاهـای فاطمـه ی زهـرا سلام الله علیه و عـرض ادب کرد، روزگار می خواهد بین من و شما جدایی بیندازد.
با همه خداحافظی کرد. به امام حسین علیه السلام عرض کرد:
آقا! چشم نداشتم، شفایم دادی و...
امیدوارم یک روز شما را زیارت کنم.
به زینب سلام الله علیه هم عرض کرد: چه دوران قشنگی بود، امیدوارم یک بار دیگر تو را ببینم و...
ـ خلاصه، دختر به شام رفت، وضع زندگیشان چنان اوج گرفت، که معاویه آمد و برای یزید از هنده خواستگاری کرد و بالاخره هنده، همسر یزید شد . (1)
ـ مرحوم آیت الله آقا سیّد محمّد جواد ذهنی تهرانی، در کتاب از مدینه تا مدینه می گوید . (2):
هنده در قصر یزید بود، شبی در عالم خواب دید که درهای آسمان باز شد، ملائکه صف به صف به زیر می آیند و به اتاقـی وارد می شوند، که سر بریده ی امام حسین علیه السلام در آن مکان است و به آن سر سلام می کنند.
........................................
1- بحار الانوار، ج45 ص 196، کتاب مجموعه سخنرانی های واعظ شهر، مرحوم آقای کافی، ص65، نفس المهموم، مرحوم حاج شیخ عبّاس قمی.
2- نفس المهموم ص 455، بحار الانوار، ج 45، ص196 و سحاب رحمت، ص740، از مدینه تا مدینه، ص 974.
........................................
السَّلام علیک یا ابا عبدالله!
ابر سفیدی از آسمان به زیر آمد. در میان آن ابر، بزرگوارانی گریان بودند، بزرگ آن جمع جلو آمد و لب به لب آن سر بریده گذاشت و اشک ریخت و فرمود:
من جدّت پیامبرم، او پدرت علی است، او برادرت حسن است، او جعفر و آن عقیل و دیگری حمزه و دیگری عبّاس عمویم می باشد و بعد فرمود:
یا ولدی! قَتَلُوکَ اَتراهُم مَا عَرَفُوکَ وَ مِن
شرب الماءِ مَ
نَعُوکَ.
تورا کشتند ولی نشناختند و از آب هم مضایقه کردند.
هنده از خواب بیدار شد، یزید را ندید، به دنبالش رفت دید، در اتاقی نشسته و گریه می کند
چه اتّفاقی افتـاده کـه یزید لعنة الله علیه ایـن گـونـه گریـه و احساس پشیمانی می کند و هی می گوید:
وَ مالِی و لِلْحُسَینِ؟
مرا با حسین چه کار؟
طبق نقلی:
هنده درخواست کرد، لااقل بگذار اسرایی که متعلّق به حسین علیه السلام هستند به داخـل حـرم بیـاورم، یـزیـد از طـرفی عاشـق هنـده بـود و حـرفـش را می پذیرفت و از طرفی می خواست (به قول مرحوم صدر قزوینی، در کتاب حدائق) باز اسرای اهل بیت علیهم السّلام را تحقیر کند و با آمدن آن ها به قصر، عظمت خودش و کاخش را به آن ها نشان دهد، لذا اجازه داد هنده آن ها را به داخل کاخ بیاورد.
یزید گفت: اجازه داری بروی، امّا به صورت رسمی.
لذا تعداد زیادی کنیز و غلام جلوتر رفتند و با مشعل خرابه را روشن کردند.
چه خبر است؟
هنده به دیدن شما می آید . (1)
طبق نقل دیگر ( 2) :
هنده از جریان شهادت امام حسین علیه السلام خبر نداشت. (با سانسور خبری که در شهر شام خصوصاً در قصر یزید بود).
بعضی کنیزهایش به او گفتند: به دیدن اسرا و خارجیان برویم و او قبول کرد.
لباس فاخر پوشید، با جمع زیادی از خدمه به تماشای اسرا رفت.
حضرت زینب سلام الله علیه تا او را دید شناخت، به خواهرش، امّ کلثوم گفت: این زن را می شناسی؟
گفت: نه.
گفت: او هنده، دختر عبدالله بن عامر است، هر دوتایی سر را به زیر انداختند که هنده آن ها را نبیند و یا نشناسد.
هنده جلو آمد و گفت:
خانم چرا سرت را به زیر انداختی؟
حضرت زینب سلام الله علیه جوابی نداد.
.....................................
1- طبق نقل از مدینه تا مدینه، ص978
2- سوگنامه آل محمّد صلی الله علیه و آله 486 و معالی السّبطین، ج 2، ص 173
پرسید:
مِن اَیِّ البِلادِ انتم؟
از کدام شهرید؟
فرمود:
مِنَ المدینة.
از شهر مدینه.
تا نام مدینه را شنید از صندلی پایین آمد و گفت:
بهترین سلام ها بر ساکنان مدینه.
زینب سلام الله علیه پرسید: چرا از صندلی پایین آمدی؟
به احترام ساکنان مدینه.
هنده پرسید: سؤالی دارم.
خانم فرمود: بپرس.
عرض کرد: شما خاندان علی علیه السلام را در مدینه می شناسید؟ آخه من زمانی کنیز آن ها بودم.
زینب سلام الله علیه فرمود: آری، از حال کدام یک از آن ها می خواهی، بدانی؟
عرض کرد: از حال حسین علیه السلام و بقیه فرزندان علی علیه السلام ؛ آخه من شفا یافته ی حسینم، کنیز زینبم.
زینب سلام الله علیه گریه زیادی کرد و فرمود:
وَ اِن سَئَلتِ عَنِ الحٌسَینِ فَهذا رأسهُ بَینَ یَدَی یزیدٍ... (1)
.................................
1- از مدینه تا مدینه، ص 978
اگر از حسین علیه السلام می پرسی، این سر بریده ی اوست که در برابر یزید است.
اگر از عبّاس علیه السلام و سایر فرزندان می پرسی، آن سرهای بالای نیزه متعلّق به آن هاست و بدن هایشان در کربلاست.
اگـر از زین العابدین علیه السلام می پرسی، از شدّت درد قادر به حرکت نیست.
و اِن سَئَلت عَنِ زَینَبٍ، فَاَنَا زَیَنَبُ بنت عَلّیٍ وَ هذِی اُمُّ کُلثُومٍ وَ هؤُلاءِ بَقیةُ مُخَدّرات فاطِمَة الزّهراءِ سلام الله علیه.
اگر از زینب می پرسی من زینبم، این خواهرم، امّ کلثوم است و بقیّه ی این زن ها منسوب به مادرم فاطمه زهرا سلام الله علیه هستند
وقتی هنده شنید، فریاد زد و می گفت:
وا اِماماهُ، وا سیّداه، وا حُسیناه! لَیتَنی کُنتُ قَبلَ هذا الیوم عَمیاء وَلا اَنظُرُ بناتَ فاطمة الزّهراء سلام الله علیه علی هذِهِ الحالَةِ.
ای کاش کور شده بودم و این حالت را نمی دیدم.
سنگی به سر خودش زد و خون جاری شد، بی هوش شد و وقتی به هوش آمد، حضرت زینب سلام الله علیه فرمود:
به خانه ات برو، می ترسم شوهرت به تو آسیبی برساند.
گفت: به خدا قسم نمی روم، مگر این که شما را به خانه ببرم.
لباسش را پاره کرد، با سر برهنه وارد مجلس یزید شد، فریاد زد:
تو فرمان دادی که سر حسین علیه السلام را ببرند و بالای نیزه کنند؟
یزید بلند شد و سر او را پوشانید و گفت:
وَ مالِی و لِلْحُسَینِ؟
مرا با حسین چه کار؟
خدا ابن زیاد را لعنت کند، در کشتن او عجله نمود.
هنده گفت: وای بر تو، درباره ی من غیرت نشان می دهی، امّا فرزندان زهرای اطهر را بدون پوشیه در خرابه جای دادی؟ (1)
بگذار از آن ها را به داخل حرم بیاورم.
یزید از طرفی عاشق هنده بود و حرفش را پذیرفت. ولی مرحوم صدر قزوینی در کتاب حدائق می نویسد:
می خواست کاخ زیبا و یا قدرت و عظمت خود را نشان دهد، لذا اجازه داد"
┏━"🖤"━━━━━━┓
🆔@Kashkulll
┗━━━━━━"🖤"━┛
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِىَّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ وَخَالِصَتَهُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا إِمَامَ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَارِثَ الْمُرْسَلِينَ، وَحُجَّةَ رَبِّ الْعَالَمِينَ، صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ وَعَلَىٰ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، يَا مَوْلاىَ يَا أَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ، أَنَا مَوْلىً لَكَ وَلِآلِ بَيْتِكَ، وَهٰذَا يَوْمُكَ وَهُوَ يَوْمُ الْخَمِيسِ، وَأَنَا ضَيْفُكَ فِيهِ وَمُسْتَجِيرٌ بِكَ فِيهِ، فَأَحْسِنْ ضِيافَتِى وَإِجارَتِى بِحَقِّ آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَاهِرِينَ.
سلام بر تو ای ولی خدا، سلام بر تو ای حجّت حق و بندهی پاک خدا، سلام بر تو ای پیشوای مؤمنان و وارث پیامبران و برهان محکم پروردگار جهانیان، درود خدا بر تو و اهلبیت پاکیزه و پاکت باد، ای سرور من، ای ابا محمّد حسن بن علی، من دلبسته تو و اهلبیت توأم، این روز، روز پنجشنبه و روز توست و من در آن میهمان و پناهنده به توأم، پس به نیکی پذیرایم باش و پناهم ده، به حق خاندان پاکیزه و پاکت
🆔@Kashkulll
┗━━━━━━"🖤"━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به نام خدا
از حسین به عاشقای کربلا
این نامه برسه به جامونده ها
امتحان تون دوریه شرط عشق صبوریه
عیبی نداره یه سالم اینجوریه
صدای دلای شکستتونو شنیدم
من آه تو سینه خستونو شنیدم
به زودی زود مینوسیم اسمتونو تو زائرا
به زودی زود با خانوداه دعوتید کربلا
به زودی زود
امید اول اخرم حسین
مهربون تر از مادرم حسین
🆔@Kashkulll
┗━━━━━━"🖤"━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرهَم ، واسه چِشم تَرم میخوام!! ♪||♫
حال دلم بده ، حَرم میخوام
حال دلم خیلی بده ، جاموندم از قافِله بازم♪||♫
کرب و بلای تو شُده تو این روزا همه نیازم
چاره ندارم ؛ میدونم باید بسوزَم و بسازم♪||♫
جانم حسین
رحمی بکن به چشم های زارم ، خیلی بَدم امّا دوست دارم♪||♫
تاکی تحمل بکنم تلخی و درد روزگار رو؟؟!؟
بهم بگو که تا به کی باید نبینم کَربلا رو♪||♫
دانلود مداحی مرهم واسه چشم ترم میخوام حال دلم بده حرم میخوام نریمان پناهی
آخر میمیرم از غَمت ؛ کی میشه دَعوت کنی مارو؟!؟
جانم حسین♪||♫
معلومه کاری نداری بامن ، وقتی همه اومَدن الا من!!
همه شُدن زائر تو به غیر من که رو سیاهَم♪||♫
از دوری حَرم ببین ، لَبریز اشک و سوز و آهم
آقا جان رقیه بِطلب ؛ عُمریه آقا چشم به راهَم♪||♫
جانم حسین!!!
🆔@Kashkulll
┗━━━━━━"🖤"━┛
شب جمعه شب زیارتی امام حسین علیه السلام
7.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
امام جمعه نجف: از دولت عراق تقاضا میکنم مرزهای زمینی را باز کنید! ما آماده پذیرایی از زوار میلیونی هستیم!
🔹شما تجربهی محرّم را دیدید. هیچگونه همهگیری بیماری پیش نیامد. پس نگرانی از چیست؟!
🔹اگر دولت نمیتواند، ما مردم عراق با کمال خرسندی و آغوش باز میتوانیم از زوار پذیرایی کنیم.@Kashkulll