کانون خادمین گمنام شهدا
📷 #چهارشنبههای_شهدایی ⏰ چهارشنبه 10 اسفند ماه ۱۴۰۱ 🔷 دیدار با جانباز #دفاع_مقدس #خواهران #کانون
💫 بسم رب شهدا والصدیقین 💫
🌱جانبازان یادگاران روزهای عشق و حماسهاند.
خاطرات مجسم سالهایی کـه درهای آسمان بـه روی عاشقان باز بود و فرشتگان در آسمان زمین گرم گلچینی بودند. 🌱
این هفته ما سعادت دیدار با بزرگ مردی را داشتیم که علاوه بر جانبازی در راه اسلام و ایران، ۷ سال از بهترین سال های عمر خود را در اسارت دشمن به سر برده و حالا ما حاج محمد حسین سیاری را به عنوان یک آزاده جانباز میشناسیم.
🔸ایشان متولد ۱۳۴۲ و فرزند سوم از خانواده ای با ۶ فرزند هستند.
اصالت بیرجندی دارند و در سال ۵۷ برای گذراندن دوران دبیرستان به همراه برادر خود به مشهد می آید 🕌و ساکن میشود.
🔹 دفتر خاطراتش از روزهای ملتهب انقلاب و ایام شروع جنگی که رشادت و شجاعت و عشق و ایثار بسیاری از جوانان مومن ایران را به نمایش گذاشت، روایت میکند.
حاج محمد حسین از دوران تاریک پهلوی میگوید، از حکومت نظامی در شب، از یک شنبه خونین مشهد، جاسوسان و مهره های ساواک و در نهایت برچیده شدن بساط پر از ننگ و حقارت آن ها.
🔸سال های پایانی دبیرستان📚 برای همه دانش آموزان بسیار مهم است، چرا که به پشتوانه ۱۲ سال تحصیل خود، سرنوشت و آینده خود را با انتخاب هایشان میسازند. زمانی که جنگ شروع شد( سال ۵۹) حاج محمدحسین دقیقا در همین مرحله حساس زندگی خودش قرار داشت اما از آرزوهای خود چشم پوشی کرد و انجام تکلیف را بر هر امر دیگری مقدم دانست و راهی جبهه های حق علیه باطل شد.
🔹هفت یا هشت ماه از جنگ گذشته بود در حال مطالعه کتاب انقلاب و قیام 📔استادِ شهید مرتضی مطهری آیه ای را دید به مضمون: چرا نمیجنگید برای زن و بچه ها.
انگار آمده بود که تلنگری بشود برای حاج حسین.
🔹چند ماهی در کردستان ( عملیات آزاد سازی بوکان) مبارزه کرد و سپس به جبهه های جنوب پیوست.
ایشان ابتدا در عملیات آزاد سازی بوکان از ناحیه پا آسیب دیده اند. همچنین در عملیات هایی که در جنوب داشتند چند بار دچار اصابت ترکش بر بدنشان شده و به درجه رفیع جانبازی نائل آمدند.
در عملیات های مختلفی چون والفجر ۳، رمضان،سومار و خیبر که در این عملیات به اسارت دشمن در می آیند، شرکت داشته اند.
🔸سخت ترین بخش خاطرات حاج محمد حسین برمیگردد به سال های اسارت که از سال ۶۲ شروع شد و به مدت ۷ سال ادامه پیدا کرد.
۷ سال بسیار سخت و طاقت فرسا که به حق تنها مردان خدا و آنهایی که قلبشان با امام زمانشان پیوند خورده میتوانند آن دوران را رو سفید بگذرانند.
🔸شکنجه های وحشتناک استخبارت، روزی تنها دو وعده غذای تکراری، قحط آب و تشنگی طاقت فرسا، هوای سرد و نبود لباس گرم و پتو، شرایط بهداشتی به شدت نامناسب، پخش موسیقی ها و فیلم های حرام و... قسمت کوچکی از سختی های دوران اسارت ایشان بوده است.
بخشی از سخنان این جانباز بزرگوار از سختی های اردوگاه👇
🎙دو هزار نفر در یک سوله کوچک بودیم ، ۱۰ روز آنجا زندانی بودیم. حتی محلی برای دستشویی نبود. روز دهم از سوله ما را بیرون آوردند.تشنه یک چکه آب بودیم. بیرون در همین حال که ما تشنه بودیم ۴_ ۵ تا شیر آب باز بود اما ما جرعت نداشتیم به آن شیرهای آب نگاه کنیم.
🎙 ۲ تا تلویزیون آوردند در اردوگاه، از ساعت ۱۲ تا ۲ فقط اسرا را اجبار میکردند که برنامه های مبتذل فارسی زبان ببینند. با کابل بالای سرمان می ایستادند که باید برنامه ها را ببینید اما اسرا با صدای بلند دعای امام زمان می خوانند یا صلوات میفرستادند آنها هم کتک میزدند؛ اما باز هم ادامه داشت. تا اینکه در هر آسايشگاه یک تلویزیون گذاشتند و اجبار کردند که باید ۲۴ ساعته روشن باشد.
🔹آقای محمد حسین سیاری در سال ۶۹ با عقد قرارداد تبادل اسرا بین ایران و عراق از بند اسارت آزاد شده و به میهن اسلامی خود برمی گردند. خودشان از خاطره آزادی چنین تعریف میکنند: " سال ۶۷ که جنگ تمام شد، سال ۶۸_ ۶۹، زمان آقای ولایتی قرارداد ایران و عراق که بسته شد، بند ۳ قرارداد تبادل اسرا بود. سال ۶۹ یک روز سرباز عراقی آمد گفت خبر خوب دارم براتون، قراداد تبادل اسرا بین ایران و عراق پذیرفته شد".
🌿🌿
🔸حدود دو سال بعد از آزادی ایشان در سال ۷۱ زندگی مشترک خود را آغاز کردند و هم اکنون پدر دو فرزند هستند.
ایشان در سال های بعداز اسارت همچنان به فعالیت خود در حیطه های مختلف ادامه داده و خدمات ارزنده ای به ایران اسلامی عرضه داشته اند.
#کانون_خادمین_گمنام_شهدا
#چهارشنبههای_شهدایی
#خواهران
#جانباز_دفاع_مقدس
#محمدحسین_سیاری