eitaa logo
کانون خادمین گمنام شهدا
1.5هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
116 ویدیو
5 فایل
کانون خادمین گمنام شهدا: کانونی مستقل ومردمی کانونی بدون وابستگی به نهاد یا ارگانی کانونی که وابسته به #شهداست وبس کانونی که #گمنامی را پرورش میدهد خدایا اخلاصی ازجنس #شهدا عنایت کن با #ما همراه باشید مکان:مشهدخیابان امام رضا ادمین: @Khgshohada_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 رونمایی از پرچم (علیه السلام) همراه با در محوطه بیمارستان های کرونایی مشهد بیمارستان امام رضا علیه السلام بیمارستان قائم بیمارستان دکتر شریعتی بیمارستان کودک اکبر 🌹و قدردانی از 🆔 @KhGShohada_ir
🔰 رونمایی از پرچم (علیه السلام) همراه با در محوطه بیمارستان های کرونایی مشهد بیمارستان امام رضا علیه السلام بیمارستان قائم بیمارستان دکتر شریعتی بیمارستان کودک اکبر 🌹و قدردانی از 🆔 @KhGShohada_ir
🏴 اعمال روز عاشورا به دنبال کسب و کار نباشید و بدون نیت روزه تا عصر چیزی میل نکنید، نهایتا کمی آب بنوشید. 🍃التماس دعا🍃 @rasaam_com
💢اطلاعیه💢 اولین دیدار سال ۱۳۹۹ 🌹دیدار با خانواده معظم شهید 🌹 🔔 زمان:چهارشنبه ۱۹ شهریور ⏰ ساعت : ۱۷:۳۰ 👌 محدوده منزل: طلاب(بلوار میرزاکوچک خان) 🚺 ❌ این برنامه با رعایت شیوه نامه های بهداشتی و در محیط باز برگزار میشود ❌ ثبت نام از طریق زیر👇👇 🔴 @Khgshohada_admin ❌مهلت ثبت نام: تا فردا چهارشنبه ساعت۱۲ 🆔 @KhGShohada_ir
📷 ⏰ چهارشنبه ۱۹ شهریور ماه ۱۳۹۹ 🔷 دیدار با خانواده شهید 🌹 😷 با رعایت پروتکل های بهداشتی و فاصله اجتماعی 😷 🆔 @KhGShohada_ir
🌷 شهید سیدمحمد حسین‌زاده 🌷 ✍🏻 نشست رو به رویم آرام، متین، موقر گفت: من همینم! نه خانه دارم, نه ماشین. شغلم هم تنها کفاف یک زندگی ساده را می دهد, نه بیشتر... به خاطر همین هم هرجا رفتم شنیدم ... جواب شما چیست؟! گفتم مهم ست! اخلاق و تقوای آسیدمحمد می ارزید به هزار جور خانه و ماشین... و زندگی ساده ما حوالی سال ۷۷ شروع شد. ✍🏻 زهرا سادات شد دختر اول مان... بعد او سیدحسین و آخر هم سیدعلی... ✍🏻 زیادی با بچه ها مهربان و خوش اخلاق بود. همیشه میگفت:خانم... نکند وقتی خانه نیستم خدانکرده تندی کنید با بچه ها ! خانه که بود کم نمیگذاشت در محبت و مهربانی... ظرف ها را میشست... غذا درست میکرد... ✍🏻 گه گاه بین حرفهایش ذکر سوریه رفتن را پیش می کشید. مخالف رفتنش بودم. تا دلخوری و ناراحتی ام را می دید حرف را عوض میکرد، میخندید و میگفت شوخی کردم... نمیرم! خیالت راحت! ✍🏻 نقاش ساختمان بود. گفت: میخواهد برود کربلا برای کار یک کاغذ گذاشت پیش رویم و گفت امضای شما برای رفتنم لازم است. از شوق کارکردنش در کربلا کاغذ را نخوانده امضا کردم. ✍🏻 موقع رفتنش که شد سرانداخت پایین و گفت شرمندتم اما من میروم سوریه نه کربلا... دلم رضا نبود به رفتنش اما دیگر چیزی نگفتم بعد از مدتی برگشت اما نمیخواست بماند.. آمده بود که برود! از همه حلالیت گرفت و من را هم راضی کرد و دوباره راهی شد. ✍🏻 زیاد تماس میگرفت احوال مرا میپرسید و بچه ها... و من هم هربار پشت گوشی التماسش میکردم که برگردد. ✍🏻 آن وقتها سید علی را باردار بودم. بار آخری که زنگ زد گفت اگر برنگشتم حلالم کن... خیلی برای شما در زندگی کم گذاشتم. گفتم انشاءالله که برمیگردی! بچه که به دنیا آمد با دلخوری به خواهرم گفتم قرار بود آسیدمحمد خودش را برساند اما نیامد. خواهرم چیزی نگفت و از اتاق بیرون رفت. وقتی برگشت چشم هایش سرخ شده بود. ✍🏻 حوالی ۴۰ روزگی سیدعلی بود که برادر همسرم گفت ایشان مفقود شده اند، اما خبر نداریم که شهید شدند یا نه! این حرف را محض آرامش خاطر من زد وگرنه همه خبر داشتند از شهادتش. مدتی گذشت یادواره ای برگزار شده بود برای شهدای‌فاطمیون. ما نیز دعوت شده بودیم. آخر مراسم قرار بود از خانواده شهدا تقدیر شود. به دخترم گفتم بابا که شهید نشده مفقود شده بهتر است برویم! اما زهراسادات اصرار کرد که بمانیم چون خبر داشت از شهادت پدرش... بین اسامی ناگهان نام همسرم را صدا زدند: دنیا آوار شد سرم ... تازه آن موقع بود که خبر را فهمیدم ..یعنی حوالی سه ماه بعد از شهادت ایشان ... ✍🏻 سال ۹۳ شهید شدند و پیکرش بعد از سه سال برگشت حوالی سال ۹۶ حالا حداقل سنگ قبری هست که مرهم زخم دلتنگی هایمان باشد. اما سیدعلی هنوز گه گاه بهانه میگیرد. میگوید من بابای شهید نمیخوام... بابای واقعی میخوام! زیاد میبینمش... در خواب، حتی گه گاه در بیداری... یکبار در آینه دیدمش... لبخند میزد، تا سرچرخاندم نبود... 🆔 @KhGShohada_ir
💢اطلاعیه💢 🌹دیدار با خانواده معظم شهید 🌹 🔔 زمان:چهارشنبه ۲ مهر ⏰ ساعت : ۱۶:۰۰ 👌 محدوده منزل: بلوار امامت ❌مهلت ثبت نام: تا چهارشنبه ساعت ۱۲ 🚺 ❌ این برنامه با رعایت شیوه نامه های بهداشتی برگزار میشود ❌ ثبت نام از طریق زیر👇👇 🔴 @Khgshohada_admin 🆔 @KhGShohada_ir
💢اطلاعیه💢 🌹دیدار با خانواده معظم شهید 🌹 🔔 زمان: فردا چهارشنبه ۹ مهر ⏰ ساعت : ۱۷:۳۰ 👌 محدوده منزل: بلوار مطهری جنوبی ❌مهلت ثبت نام: تا چهارشنبه ساعت۱۲ 🚹 ❌ این برنامه با رعایت شیوه نامه های بهداشتی برگزار میشود ❌ ثبت نام از طریق زیر👇👇 🔴 @Khgshohada_admin 🆔 @KhGShohada_ir
📷 ⏰ چهارشنبه ۲۶ شهریور ماه ۱۳۹۹ 🔷 دیدار با خانواده شهید 🌹 😷 با رعایت پروتکل های بهداشتی و فاصله اجتماعی 😷 🆔 @KhGShohada_ir
👈 منزل مدافع حرم شهید مهدی جودی ثانی 👨🏼‍🦳 پدرشهید: ✍🏻 شهید متولد سال۶۲ بود و در شُرُف عقد بود که به شهادت رسید.🥀 سال۹۴ در خواست اعزام به سوریه کرده بود که با کسب رضایت از پدر و در نهایت رضایت مادر، شاد وخوشحال راهی سوریه می شود. مادرش میگفت رضایت را به خاطر اینکه فردای قیامت نزد حضرت زینب (س) شرمنده نباشد داده است.❣️ ✍🏻 همزمان با شهادت شهید در مشهد بنا بر قول پدر، آسمان در آن لحظه طوفانی🌫 بود که پس از باران شدیدی رنگین کمان🌈 زیبایی پدید می آید که نشان از شهادت پسرش میدهد و پس از شنیدن ساعات شهادت پدر یادش می آید همان لحظه این رنگین کمان پدید آمده بود.🥺😍 ✍🏻 فردای همان روز بنا بر صحبت مادر شهید, سید مهدی تماسی نگرفته بود که همان روز از ارتش تماس گرفتند و خبر شهادت را میدهند.😓 سیدمهدی با نوای آهنگران خو گرفته بود که همین، جرقه ای شده بود برای اعزام ایشان... 📝 درابتدای اعزام، ابتدا در تدارکات مشغول شد ولی با اصرارهای فراوان به خط مقدم رفته و در توپخانه بکار گرفته می شود. ✍🏻 پدر سیدمهدی میگوید او به نیت امام رضا(ع) با نام مستعار رضا میرود وهشتمین شهید ارتش بود. طبق وصیتش در وصینامه خود میخواهد مانند اربابش اربا اربا شود و همینطور هم میشود که در حلقه دشمن محاصره شده و با برخورد خمپاره در کنارش بدنش تکه تکه میشود...💔💔 پدر و مادر در هنگام شنیدن خبر شهادت شکر گزاری کرده و سپاس خدا بر لب داشته اند و میگویند هرگز گله و شکایتی نداشته اند چرا؟ چون "با خدا معامله کرده اند".☝️ ✍🏻سرانجام، در تاریخ ۹۹/۳/۱۵ ابتدا به تهران اعزام شده بود و پس از ۳روز به سوریه که بعد از ۳۵روز در منطقه سین در استان تدمر به شهادت رسید. ✍🏻 حالا مادر وقت دلتنگی با سیدمهدی حرف میزند و با وی درد و دل می کند و شبهای جمعه و شبهای مقدس مثل شب قدر کنار عکس پسرش به دعا و مناجات میپردازد. 🚦خصوصیات اخلاقی ●قبل از رسیدن به سن تکلیف واجباتش را مثل روزه و نماز انجام میداد. ●حرف وعمل شهید یکی بود و حرفهای خوب را در عمل نشان میداد؛ مثل کمک و یاری به دیگران. ●اهل مسجد و کمک به دیگران بود؛ طوری که گاهی مبلغی از حقوق خود را معین کرده و در پاکت گذاشته و به نیت امام رضا(ع) به سربازان نیازمند میداد و خیلی خوش برخورد و خوش رو بود. ●بسیار منظم وشجاع بود. ●قاری قرآن بود و با قرآن مانوس بود. ●کتب دینی و مذهبی را زیاد مطالعه می کرد. ●دوستانی از جنس خودش و مذهبی داشت که حتی بعضی اوقات آنها را ارشاد می کرد. ●اهل ورزش بود و گاهی با پدر تمرین کشتی می کرد. ●صندوق خیریه ای در منزل داشت که مبالغ جمع شده را برای دوستان خود در اهواز میفرستاد. ●بسیار مانوس با شهدا بود و کتابها و تصاویر شهدا زینت بخش اتاقش بود. ●در ایام محرم و صفر خود را وقف ابا عبدالله میکرد و در شهر درگز فعالیت زیادی در هیات داشت. 🌸 خواب پدر از سیدمهدی ایشان گفتند: شبی خانمی را در خواب دیدم که به من گفتند چشمان پسرتان نزد ما امانت است (که اشاره به چشم پاکی و حیای سید مهدی داشته) 🆔 @KhGShohada_ir
🔰 💠توزیع بسته مواد غذایی و بهداشتی بین نیازمندان در روز (هر سهم ۳۰۰ هزار تومان) 💢 به نیابت از 💢 شماره کارت جهت مشارکت: 6037 9975 3753 0249 به نام: کانون خادمین گمنام شهدا 🔻 کسب اطلاعات بیشتر: 🗣 0930 455 4003 🆔 @KhGShohada_admin ❌ با پست و کردن سهیم باشیم ❌ 🔰 🆔 @KhGShohada_ir
🔰 دیدار و تقدیر از پانزده خانواده شهدای دفاع مقدس 💠به مناسبت 💠و به همت کانون خادمین گمنام شهدا 🆔 @KhGShohada_ir
🔰 دیدار و تقدیر از پانزده خانواده شهدای دفاع مقدس 💠به مناسبت 💠و به همت کانون خادمین گمنام شهدا 🆔 @KhGShohada_ir
💢 جلسه هفتگی 🔰 هیئت خادمین گمنام شهدا 🌹یادشهدا هشت سال دفاع مقدس🌹 🔻یادبود خادم الشهدا بسیجی هنرمند 🔰شادروان 🔰 🗣 سخنران: حجت الاسلام 🎤 مداح: سیداحمد 🗓 زمان: سه شنبه ۱۵ مهرماه ⏰ با نماز مغرب و عشاء 📍 مکان: میدان جمهوری اسلامی(تلویزیون) - شهید منتظری ۱۱ - فرهنگسرا شهید حاج قاسم سلیمانی برادران 🚹 و خواهران 🚺 🆔 @KhGShohada_ir
💢اطلاعیه💢 🌹دیدار با خانواده معظم 🌹 🔔 زمان: فردا چهارشنبه ۱۶ مهر ⏰ ساعت : ۱۶:۱۵ 👌 محدوده منزل: طلاب ❌مهلت ثبت نام: تا چهارشنبه ساعت۱۲ ❌ این برنامه با رعایت شیوه نامه های بهداشتی و در محیط باز برگزار میشود ❌ ثبت نام از طریق زیر👇👇 🔴 @Khgshohada_admin 🆔 @KhGShohada_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
+ مراقبم باش . . . وَفي نَفْسي وَديني فَاحْرُسْني و در نفسم و دينم از من نگهبانی فرما... و نائب ما در روز اربعین پیش ابی عبدالله باشین... 🆔 @KhGShohada_ir
📷 ⏰ چهارشنبه ۲ مهر ماه ۱۳۹۹ 🌷انتشار به مناسب سالگرد شهید 🔷 دیدار با خانواده شهید 🌹 😷 با رعایت پروتکل های بهداشتی و فاصله اجتماعی 😷 🆔 @KhGShohada_ir
🌷انتشار به مناسبت سالگرد شهادت شهید من شنیدم سرعشاق به زانوی شماست...🌹 و از آن روز سرم میل بریدن دارد... ⁦☘️⁩نجیب و سر به زیر بود . در اولین باری که او را دیدم ، مجذوب و ادبش شدم . ظاهر و باطنش یکی بود و اهل تظاهر نبود . ⁦☘️⁩یک سال و نیم اورا می شناختم. با هم همکار بودیم . من مزون لباس عروس داشتم و او خیاط بود . به خاطر رابطه کاری که با او داشتم خصوصیات خوب و بدش را شناخته بودم اما خصوصیات مثبتش بارز تر بود . سال ۸۸ ازدواج کردیم . و او سبب ازدواج مان شد .⁦ ⁦☘️⁩ زمانی که خواست به سوریه برود ، به هیچ کس نگفت حتی به من . به اسم یک مهاجر که قبلاً اعزام شده بود ، با پاسپورت او رفت . شباهت بسیار زیادی با اون مهاجر داشت . ⁦☘️⁩۹۵٫۷٫۱۰بود . هیچ وقت تاریخ آخرین روز ، یادم نمی رود . خداحافظی کرد و گفت می خواهد برای مسابقات ورزشی به یکی از ورزشگاه های تهران برود که گوشی در آنجا آنتن نمی دهد . ⁦☘️⁩در راه رفتن باید برای پسر خاله اش ، لباسش را آماده می‌کرد ، در راه مغازه اش ، دختر خاله اش را دید . به او گفت :«من می خواهم بروم ‍شت ...» دختر خاله اش هم خندید . ⁦☘️⁩۹۵٫۷٫۲۰ به شهادت رسید . پس از دوماه و نیم پیکرش مفقود بود که در یک گور دسته جمعی در مکان شیخ سعید حلب ، در تفحص ، پیکر پاکش پیدا شد .⁦⁦⁦⁦ ⁦☘️⁩ در معراج الشهدا خیلی اصرار کردم پیکر را باز کنند تا ببینم آیا او واقعا همسرم هست یا نه ؟ از من اصرار از مسئولین معراج انکار ... که گفتند : محمود آقا مثل آقا امام حسین علیه السلام است . ✍🏻 ⁦⁩دلتنگی های یک مادر هیچ وقت تمامی ندارد و به اتمام نمی رسد ... هنوز هم دلم میخواهد خبر شهادتش حقیقت نداشته باشد .یکبار دیگر او را در آغوش بگیرم . «گلی گم کرده ام می جویم او را ، به هر جا می روم می بویم اورا ... ✍🏻با بقیه فرزندانم تفاوت هایی داشت . همیشه دنبال لقمه حلال بود و تمامی تلاشش را میکرد که لقمه ای پاک بر سر سفره خانواده اش ببرد . ⁦☘️⁩ مرا برده بودند جای خانه مادرم و می گفتند: از این درخت توت بخور ! با کمال ناباوری به شاخه هایش نگاه کردم که رنگ آنها قرمز بود . می خواستم به آن آقایِ روبند زده، بگویم که ... یک دفعه ناپدید شد . در حالت بودم ، نمی توانستم بلند شوم . ⁦☘️⁩سه چهار روزی از خوابم گذشت که کم کم خبر ها بیشتر بیشتر شد . دل منِ مادَرْ بی تاب تر ... ⁦ ⁦☘️⁩ همسرشهید میگوید: پرهام داشت داخل اتاق حرف میزد . وارد اتاق شدم تا ببینم با چه کسی حرف میزند ،گفت : دارم با میزنم ! ⁦☘️⁩هر وقت دلتنگش میشوم ، رو به رو عکسش می نشینم و با او حرف میزنم ، درد و دل میکنم . هر وقت مشکلی برایم پیش می آید قبل از اینکه بر سر مزارش بروم و به او بگویم ، مشکل حل میشود . الحق و الانصاف شهدا ... 🆔 @KhGShohada_ir