eitaa logo
خادم مجازی
156 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
330 ویدیو
7 فایل
بہ‌نامِ‌اللہ..🌱 دورهم‌جمع‌شدیم‌تابه‌حول‌وقوه‌الهے کمی‌ازشهادت‌وشهدابگیم‌و "رنگ‌بگیریم" •🕊 زیرمجموعہ‌کانالِ'عاشقانہ‌های‌حلال °• @Asheghaneh_halal •° •🕊 خادم‌کانال‌جهت‌انتقادیاپیشنهاد °• @nokar_mahdizahra •°
مشاهده در ایتا
دانلود
[ #صبورانه🥀] پدراست ديگر😭 گاهي دلش براي 😍 پسرش تنگ ميشود😰 [یا بࢪگرد... یا آݩ دݪ را بࢪگردانـ💔] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #دردونہ👼] با طلـــوع🌤 تو شڪفت🌱 باغ گل💐 از سوےِ نگاه👀❤️ #حلما_کوچولوی_شهید_اینانلو #شهید_محمد_اینانلو [بابایے بغݪ کردن و بوسیدنت که هیچ حتی نشد یڪ دل سیر تو رو بو کنمـ😢] Eitaa.com/Khadem_Majazi
خادم مجازی
••🍃🕊•• #خادمانه | #چفیه #ختم_صلوات امروز بہ نیت: •• شهید حسین رضایی •• ــــــــــــــــــــــــــ
••🍃🕊•• | امروز بہ نیت: •• شهید علی آقاعبداللهی •• ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ📿🍃 مدافع حرم [🌷]ارسال صلوات ها [🌷] @Deltang_Karbala99 جمع صلـوات گذشتہ: • ۶۰۰ • ھـر روز مھمـان یڪ شھیـد👇 @Khadem_Majazi ••🍃🕊••
[ 🌱 ] الســـلام علیکــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج) کاش نام و یاد شما ثانیه به ثانیه ی زندگے ما را فرا بگیرد تا قدم هایمان پر شود از لبخند شما همراه با خوشحالے شما و ميدانم با لبخند شما زندگے گلستان میشود... السَّلاَمُ عَلَى حُجَّةِ الْمَعْبُودِ وَ كَلِمَةِ الْمَحْمُودِ در افق آرزوهایم تنها ♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡ را میبینم... [شݕ تار سحࢪ می گردد🌌 یڪ نفࢪ ماندھ از قوم که بࢪ میگردد✨] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 🦋 ] من آشنای همین درگهم، خدا نکند•|😣|• که رو به غیر بیارم، دَرِ دگر بزنم •|😔|• من از حضور تو ای ماه هاشمی خجلمـ•|😔|• مگر به اشڪ •|😢|• شود ترجمان حرف دلمـ•|❤️|• [نمے دانم کہ چࢪا اینقدر مهࢪبانے تو با من🧐] Eitaa.com/Khadem_Majazi
خادم مجازی
[ #عشق_نامہ💌 ] #نخل_های_بی_سر #قسمت_پنجاه_هفتم ناصر را فانوس مي برد و دلش را ياد برادر .🥺 قدري آر
[ 💌 ] ناصر دوباره ساعتش را نگاه مي كند و نگرانِ دير آمدن بچه هاست، 😢 اما جاسم كه از پله ها بالا مي آيد تا پست را تحويل بگيرد، نگراني را از دل بيرون مي كنـد و از اينكه مي تواند اقلاً رنگ و روي بچه ها را ببيند و نتيجه گفتگوها را حـدس بزند خوشحال مي شود.😃 دوربـين و بـي سـيم را در اختيـار جاسـم مـي گـذارد و ميخواهد از پله ها پايين برود، كه صداي جيپ سپاه، بلند مـي شـود .🧐 از شـكاف ديوار زخم خورد ة سنگر، ماشين را مي جويد و وقتي هيكل تكيدة صالح و بـدن كوفتة فرهاد را مي بيند، سرش را پايين مي دزدد و قدري همانجا مـي مانـد . 😞 بعـد فكري مي كند و ناگهان از جا كنده مي شـود و بـه طبقـة پـايين سـاختمان خيـز برميدارد. 🧐 كفش هايش را از پا درمي آورد، به گوشة اتاق مي دود و تـنش را روي پتوهاي ولو شده مي اندازد و خود را به خواب ميزند. 😴 جيپ كنار ديوار از نفس مي افتـد و صـداي پـاي بچـه هـا در گـوش ناصـر ميپيچد.👂🏻 دوست دارد چهرة صالح و فرهاد را ببيند، اما نميتواند. ☹️ صداي پايشان تا آستانة در آمده است. گوشهاي ناصر تيز ميشود. 👂🏻 ـ هيس! صداي صالح را مي شناسد. «چرا گفت هيس؟ »🤫 دلش شور مي زنـد و نگـران منتظر شنيدن حرفها ميماند. 🥺 فرهاد و صالح كفش هايشان را از پا درمي آورند و آرام، تن كوفتة خود را بار ديوار اتاق مي كنند. ناصر گوش خوابانده تا از نتيجة گفتگوها چيزي بفهمد، امـا سكوت كرده اند و بناي حـرف زدن ندارنـد . 😢 صـبر مـي كنـد و همچنـان منتظـر ميماند، اما صدايي از آن دو به گوش نمي رسد.🤨 حوصله اش سر رفته؛ مي خواهد بلند شود و داد بزند كه صداي صالح دوباره به گوشش ميخورد: ـ كثافت خيانتكار! 😡 ـ هيس؛ ناصر...!🤫 ناصر مي خواهد از جا بپرد و حالا كـه سـرنخي بـه دسـت آورده مـاجرا را بپرسد، اما صالح بلافاصله ادامه ميدهد: ـ بذار بفهمه؛ بذار حقيقتو بدونه .😤 ما كي رو داريم گول مي زنـيم؟ مگـه ناصـر همون روزهاي اول نگفت من مي ترسم قصد خيانت در كار باشه؟ واالله اون خودش جريانو ميدونه؛ بدنشم به خاطر همين چيزها به لرزه افتاده. 😭 ناصر نتيجة گفتگو با رئيس جمهور را بو مي برد و مي خواهد بلنـد شـود كـه دوباره صداي صالح پشيمانش ميكند: ـ جهانآرا مي گه بابا اگه مهمات بهمون رسونده بودي شهر سقوط نمي كـرد و اين همه گل پرپر نمي شد؛ با كمال وقاحت درمي آد مـي گـه : «مگـه تـوپ و تانك، نقل و نباته كه من بين شما تقسيم كنم؟»😡 [در دنیاے مدࢪن📱 به سبک قدیمے با تو سخن میگویم اے عشق دیرین♥️] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ ✌️🏻 ] ❇️ (حفظه‌الله): ♦️ایـن مجموعـه ي جـوان - چـه آنهایي كـه شـهید شـدند، چـه آنهایـي كـه جانبـاز شـدند، چـه آنهایـي كه اسـیر شـدند، چـه آنهایـي كـه هنـوز مفقودالاثرنـد و از حـال آنهـا كسـي مطلـع نیسـت - جـزو معجـزات انقـلاب در زمـان ماسـت. [حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍] 🌷| Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #قراࢪ_عاشقانہ💗 ] من فقط روی "یک بام"، که بام خداست پا می گذارم و... در "دو هوا" نفس می کشم! هوای علی و زهرا(علیهم السلام)! #یک_شنبه_های_علوی_و_فاطمی #وقت_سلام✋ [دلم بھ آن مستحبی خوش است کہ جوابش واجݕ استـ😇] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #سپیدانھ🌅‌ ] در گلستان جهان چون غنچه‌های صبحدم با درون پر زخون در حال لبخندیم ما ... "فرخی یزدی" #سردار_شهید_احمد_کاظمی #صبح_بخیر [و صبح بے تو مانند شب تاریڪ است🍀] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #صبورانه🥀] مطمئن شده بود که جوابم مثبتہ🙈❤️ تیر خلاص را زد.😅 صدایش را پایین تر آورد و گفت: «دو تا نامہ نوشتم براتون💌 یڪی توے حرم امام رضا‌‌؏😅 یڪی هم ڪنار شهداے گمنام بهشت زهرا..!» برگہ‌ها ࢪا گذاشت جلوے رویم ، ڪاغذ ڪوچڪی هم گذاشت روے آنها.😁 درشت نوشتہ بود.📝 همانجا خواندم زبانم قفل شد😳: تو مرجانے😌 تو دَر جانے😁 تو مرواریدِ غلتانے😅😍 اگر قلبم صدف باشد👀 میان آن تو پنهانے😉❤️ انگار در این عالم نبود...سرخوش!🤭❤️ ✍ به روایت #همسرشهید #شهید_محمدحسین_محمدخانی [یا بࢪگرد... یا آݩ دݪ را بࢪگردانـ💔] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #دردونہ👼] خوابــم نمیبرد نفسم درد مےڪند.. اے هق هق شبـانہ‌ی من! لحظہ ای درنـــــگ💔✋ #کوثرخانم_فرزند_شهید_بیضایی🌹 #شهید_محمودرضا_بیضایی [بابایے بغݪ کردن و بوسیدنت که هیچ حتی نشد یڪ دل سیر تو رو بو کنمـ😢] Eitaa.com/Khadem_Majazi
1_422958463.mp3
4.79M
[ 🕊 ] 📝 موضوع: 📌 قسمت هفتم برگرفته از کتاب مکیال المکارم 🔵 خواستن حوائج از امام عصر(عج) 👤 استاد Eitaa.com/Khadem_Majazi