eitaa logo
خادم مجازی
162 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
330 ویدیو
7 فایل
بہ‌نامِ‌اللہ..🌱 دورهم‌جمع‌شدیم‌تابه‌حول‌وقوه‌الهے کمی‌ازشهادت‌وشهدابگیم‌و "رنگ‌بگیریم" •🕊 زیرمجموعہ‌کانالِ'عاشقانہ‌های‌حلال °• @Asheghaneh_halal •° •🕊 خادم‌کانال‌جهت‌انتقادیاپیشنهاد °• @nokar_mahdizahra •°
مشاهده در ایتا
دانلود
[ 🦋 ] ☘️ رحِمَ اللهُ عَبْداً أحْيي أمْرَنا، قيلَ: كَيْفَ يُحْيي أمْرَكُمْ؟ 🤔 وَ قالَ عليه السلام : يَتَعَلَّمُ عُلُومَنا وَيُعَلِّمُها النّاسَ. 🌱 رحمت خدا بر كسي باد كه أمر ما را زنده نمايد ، سؤال شد : چگونه؟ 🧐 🖤 (علیه السّلام) فرمودند : 👌 علوم ما را فرا گيرد و به ديگران بياموزد. 📖 بحارالأنوار ، ج ۲ ، ص: ۳۰ اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🌹 [نمے دانم کہ چࢪا اینقدر مهࢪبانے تو با من🧐] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ ✌️🏻 ] ❇️ خاطرات (حفظه‌الله): 🌀بنده سال۵۰ در مشهد برای دانشجوها درس تفسیر می‌گفتم و اوایل سوره‌ی بقره _ماجراهای بنی اسرائیل_ را تفسیر می‌کردم. بنده را ساواک خواست و گفتند: چرا شما راجع به بنی‌اسرائیل حرف می‌زنید؟ گفتم آیه‌ی قرآن است؛ من دارم آیه‌ی قرآن را معنا و تفسیر می‌کنم. گفتند: نه، این اهانت به اسرائیل است. درس تفسیر بنده را به خاطر تفسیر آیات بنی‌اسرائیل _چون اسم اسرائیل در آن بود_ تعطیل کردند. ⤴️اختناق در آن زمان عجیب بود؛ اما نه از طرف دولت آمریکا، نه از سوی دولت فرانسه و نه از طرف دولت‌های دیگر، مطلقاً‌ رژیمِ طاغوت به مخالفت با آزادی و دموکراسی متهم نشد. آن زمان انتخابات برگزار می‌شد، اما مردم اصلا نمی‌فهمیدند کی آمد، کی رفت و چه کسی انتخاب شد، به آن صورت رای‌گیری وجود نداشت؛ صندوق رای درست می‌کردند و اسم نماینده‌ای را که خودشان می‌خواستند و از دربار تایید شده بود از صندوق بیرون می‌آوردند‌. با این کار، صورت مسخره‌ای از یک رای‌گیری را به نمایش می‌گذاشتند. 🎙دیدار با دانشجویان و اساتید دانشگاه‌های استان کرمان 📆 ۱۳۸۴/۰۲/۱۹ [حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍] 🌷| Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 🌅‌ ] . . همسرشہید: موقع‌‌رفتن‌‌بهش‌‌گفتم‌‌چندتافیلم‌ازخودت بگیرحلمادل‌تنگ‌میشہ..(:✨ وقتی‌برگشت‌اومد‌مدتی‌جلوی‌حلمازانوزد وگریه‌کرد وبهم‌گفت: برای‌منم‌خیلی‌سخته..ولی‌بایددل‌بکنم(: . . [و صبح بے تو مانند شب تاریڪ است🍀] Eitaa.com/Khadem_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
••🖤🕊•• | امروز بہ نیت: •• شهید محمد مسرور •• ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ📿🖤 [🥀]ارسال صلوات ها [🥀] @Deltang_Karbala99 جمع صلـوات گذشتہ: • ۶۰۰ • ھـر روز مھمـان یڪ شھیـد👇 @Khadem_Majazi ••🖤🕊••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°🏴🥀 [ ] خدایا بـابـام و بهم قرض بدھ..! .. [بابایے بغݪ کردن و بوسیدنت که هیچ حتی نشد یڪ دل سیر تو رو بو کنمـ🖤] https://eitaa.com/joinchat/4256039009Cd33ab57ec4 •°🏴🥀
[ 🥀] • ° روز عروسیش خستہ شده بود مدام درگیر ڪارها بود و رفت و آمد. شوخے میکࢪد و بہ هر کسے کہ مے‌رسید مےگفت : -زن نگیرے! ببین بہ چہ روزی افتادم، زن نگیرے.. حتے بہ ما خواهرها هم مے‌رسید مےگفت : آبجے زن نگیرے!😂 ° • [یا بࢪگرد... یا آݩ دݪ را بࢪگردانـ💔] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 💖] طرف تو حرم آقا علی بن موسی الرضا قدم میزد، دید لبه ی قالی برگشته. با خودش گفت با پا برش گردونم، بعد گفت نه حرم اربابه، بزار دولا بشم با دست برگردونم. شب تو عالم رویا خواب آقا علی بن موسی الرضا رو دید، امام رضا گفت ما ادب تو رو دیدیم لبه ی قالی ما رو با پا برنگردوندی... این دستگاه شهدا و دستگاه اهل بیت، دستگاه دقیقیه! حاج حسین یکتا ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌[شࢪط شهید شدن شہید بودن استـ😉] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 🌱] ♥️ تا به کی چشم بر ظهور تو منوًر می شود این دل تفتیده از شوقِ تو معبر می شود ای امید حضرت زهرا برای انتقام کی ظهورت توتیای چشم مادر می شود شاه دین کشته میان قتلگه از کین شده کی روز انتقام شاه بی سر می شود حضرت زهرا میان کوچه افتاد بر زمین موعد دادخواهی زهرای اطهر می شود جنگ و خونریزی بعالم تیره کرده روز را نوبت یاری تان بر ظلم بیشتر می شود یار خراسانی نگر اماده بر امر ظهور با یمانی چون دو روح در یک پیکر می شود نادم از شوق شنیدن صوت هَل مِن گفتنت دل ز کف داده به راهت حرّ دیگر میشود [شݕ تار سحࢪ می گردد🌌 یڪ نفࢪ ماندھ از قوم که بࢪ میگردد✨] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 🦋 ] ✨﷽✨ ✨به پیش آینه دل❤️• هر آن چه می‌دارم بجز خیالِ جمالت نمی‌نماید باز...🌺• 🔺نمایی زیبا از آینه‌کاری و گچ‌بری رواق دارالحجه 🌹یاضامن آهو🌹 🦋*أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ* ╰━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╯    ✨ *أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج* ✨ [نمے دانم کہ چࢪا اینقدر مهࢪبانے تو با من🧐] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 💌 ] فرهاد حرف هايش را مي برد و صالح را كه به سكوتش خوانده نگاه مي كنـد . 😞 صالح سرش را از كنار پنجره به فرهاد نزديك ميكند و آرام و خفه ميگويد: 🥺 ـ ناصر... چشم هاي فرهاد از سنگر به طرف مسجد جامع مي رود كـه منـاره هـايش را بالا كشيده تا از بچه هاي شهر خبر بگيرد؛ آنهـا را ببينـد و احوالـشان را بپرسـد . 👀 فرهاد دوربينش را از روي بيسيم برميدارد و دوباره گلدسته هاي زخمي مسجد را، با حسرت تماشا مي كند. 🥺 صداي كشيده شدن پاي ناصر بر زمـين، واضـح تـر شده است .👂 ناصر پله ها را پشت سر مي گذارد و يك راسـت بـه اتـاق ديـده بـاني مي آيد: ـ سلام بچه ها؛ خ... خ... خسته نباشين. 😌 بچه ها گرم جوابش ميدهند. صالح ميپرسد: ـ انگار خوشحالي ناصر؟ ناصر دوربينش را تند از گردن باز ميكند و ميگويد: ـ آره... رفتم از چند تا كوچه و خيابون عكس گرفتم؛ از جاهايي كـه بچـه هـا شهيد شدن؛ از نخل هاي بي سر؛ يه چندتا هم از خونه ها گرفتم. 😍 فرهاد ميگويد: ـ اينقدر خودتو خسته نكن، برات خوب نيس. ـ نه فرهاد، حا .. حا... حالا كه تو ... تو... تفنگ نمي تونم دست بگيرم؛ بذار اقلاً اين كار رو بكنم . دو... دوست داشتم دوربينم يه تله داشت و چندتا عكـس هم از گلدسته هاي مسجد جامع مي گرفتم. ☺️ يا مي تونستم شبونه تا جنـت آبـاد برم و از ج... ج... ج.. جنت آباد هم يك عكس ب... ب... بگيرم و بيام.🙂 دستمال كاغذي را از جيبش بيرون مي كشد و با دست هاي لـرزانش غبـار از سر و صورت دوربينش مي گيرد و نوازشش مي كند. همـه سـكوت كـرده انـد و نميدانند كي و چطور شروع كند . چشم هاي ناصر به دوربين اسـت و چـشمان بقيه به ناصر. 👀 فرهاد شروع ميكند: ـ ناصر پس كي يه سر به پدر و مادرت ميزني؟ ـ مي... مي... ميرم. بذا يه چندتا فيلم ديگه بگيرم؛ براي چـا ... چـا ... چاپـشون ميرم تهرون.😁 ـ نه ناصر؛ تو اون روز كه خواستي بياي به پـدر و مـادرت قـول دادي . اونهـا الان از وضع تو نگرانن؛ دلـشون پـيش توئـه . غيـر از اون ... تـو بـاس بـري بيمارستان.😞 ناصر به رفتن بي ميل است. دوربين را زمين ميگذارد و از ياد آن ميرود: ـ نه فرهاد؛ من نمي تونم اونجا بمونم . من اونجا اذي يييـت مـي شـم . اونجـا احساس غ ... غ... غريبي مي كنم. در و ديوار و مـردمش بـرام بيگا نـ هس. م... م... مگه برم يه سر بزنم و دو ... دو.. دوباره بيام . يعني نـه؛ اگـه بـرم؛ مـي ... مي... ميدونم ميخوابونندم.😔 صالح به كمك مي آيد: ـ خوب بخوابونن؛ اصلاً بايد بخوابي! بهروز هم براي راضي كردن او تلاش ميكند: ـ ناصر، همة ما مي دونيم كه تو مي خواي اينجـا بمـوني كـه خـدمت بيـشتري كرده باشي؛ اما اگر بري و سالم تر بشي كه بهتر مي توني خـدمت كنـي . 😉 بـرا خدمت كردن بايد قدرت داشته باشي. ناصر آرام تر شده است . چشم بـه دوربـين داده و در خـود فـرو رفتـه و بـه پيشنهاد بچه ها فكر ميكند. 🤔 بچه ها او را كه آرام ميبينند دست يكي ميشوند و او را به رفتن ميخوانند: ـ مادرت از ديدنت خوشحال ميشه. ـ اونا الان نگرانتن. ـ بعداً ميتوني با نيروي بيشتري بجنگي💪 [در دنیاے مدࢪن📱 به سبک قدیمے با تو سخن میگویم اے عشق دیرین♥️] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ ✌️🏻 ] ❇️ خاطرات (حفظه‌الله): 🌀من خودم شخصا جوانیِ بسیار پُر هیجانی داشتم. هم قبل از انقلاب، به خاطر فعالیت‌های ادبی و هنری و امثال اینها، هیجانی در زندگی من بود و هم بعد که مبارزات در سال ۱۳۴۱ شروع شد که من در آن سال، بیست و سه سالم بود. ⤴️طبعا دیگر ما در قلب هیجان‌های اساسی کشور قرار گرفتیم و من در سال چهل و دو، دو مرتبه به زندان افتادم. ⤴️بازداشت، زندان، بازجویی. می‌دانید که اینها به انسان هیجان می‌دهد. بعد که انسان بیرون می‌آمد و خیل عظیم مردمی را که به این ارزش‌ها علاقه‌مند بودند و رهبری مثل امام "رضوان‌الله‌ علیه" را که به هدایت مردم می‌پرداخت و کارها و فکرها و راه‌ها را تصحیح می‌کرد، مشاهده می‌نمود، هیجانش بیشتر می‌شد. ⤴️این بود که زندگی برای امثال من که در این مقوله‌ها، زندگی و فکر می‌کردند، خیلی پرهیجان بود، اما همه اینطور نبودند. آن‌وقت گاهی بزرگ‌ترهای ما _یعنی که در سنین حالایی من بودند_ چیزهایی می‌گفتند که ما تعجّب می‌کردیم چطور اینها اینطور فکر می‌کنند؟ حالا می‌بینیم نخیر، آن بیچاره‌ها خیلی هم بی‌راه نمی‌گفتند. البته من خودم را به‌کلی از جوانی منقطع نکرده‌ام. هنوز هم در خودم چیزی از جوانی احساس می‌کنم و نمی‌گذارم که به آن حالت بیفتم. الحمدلله تا به حال نگذاشته‌ام و بعد از این هم نمی‌گذارم... . [حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍] 🌷| Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 🌅‌ ] . . آقا ابرام تو دنیا دست‌ همه‌ رو گرفتین.. شهدا هم‌ ڪه‌ زنده‌اند دست‌ ماهم‌ بگیرید آقاابرام🖐🏻💔 . . [و صبح بے تو مانند شب تاریڪ است🍀] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 💖] حاج حسین یکتا میگفت:☺️ حضرت آقا به سید حسن نصرالله گفتن ،که هرموقع دلت گرفت دنیا بهت سخت فشار آورد برو یه اتاق خالی گیر بیار بشین نماز بخون بزن زیر گریه حرف بزن با صاحبت مشکلت حل میشه...!💛✨ اللّهُم عَجِّل‌لِوَلیِّڪَ الفَرج... ♥️ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌[شࢪط شهید شدن شہید بودن استـ😉] Eitaa.com/Khadem_Majazi
هدایت شده از هیئت مجازی 🚩
🌙 》 . . دعاۍ هرروزِ ماھ صَفَر ❤️' . . ؏ـمـرے گذشت بعدِ تو و نرفت عادتِ شب زندھ‌دارےامـ👇 《🍃🕕》 Eitaa.com/Heiyat_majazi
هدایت شده از هیئت مجازی 🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[ 🦋 ] ✨﷽؛✨ 🌺☘️🌺 | نسیم کرامت در زائرسرای رضوی 🌹یاضامن آهو🌹 🦋*أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ* ╰━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╯    ✨ *أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج* ✨ [نمے دانم کہ چࢪا اینقدر مهࢪبانے تو با من🧐] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ ✌️🏻 ] ❇️ خاطرات (حفظه‌الله): 🌀در مورد بازی کردن پرسیدید؛ بله بازی هم می‌کردیم، منتها در کوچه بازی می‌کردیم، در خانه جای بازی نداشتیم و بازی آن وقت بچه‌ها فرق می‌کرد. یک‌مقدار بازی‌های ورزشی بود، مثل والیبال و فوتبال و این‌ها که بازی می‌کردیم. من آن موقع در کوچه‌ها با بچه‌ها والیبال بازی می‌کردیم، خیلی هم والیبال را دوست می‌داشتم، الان هم اگر گاهی بخواهیم ورزش دسته‌جمعی بکنیم _البته با بچه‌های خودم_ به والیبال رو می‌آوریم که ورزش خیلی خوبی است. بازی‌های غیر ورزشی آن وقت، "گرگم به هوا" و بازی‌هایی بود که در آن‌ها خیلی معنا و مفهومی نبود. ⤴️یعنی اگر فرض کنی که بعضی از بازی‌ها ممکن است برای بچه‌ها آموزنده باشد و انسانِ با تفکر، آن‌ها را انتخاب کند، این بازی‌هایی که الان در ذهن من هست، واقعا این خصوصیت را نداشت، ولی بازی و سرگرمی بود. 📆۷۶/۱۱/۱۴ [حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍] 🌷| Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ ] . . این‌حسین‌است‌که‌باخودهمه‌ راخواهدبرد..(:🌿🌸 ..💔🖐🏻 . . [دلم بہ آن مستحبے خوش است کہ جوابش واجب است..] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 🌅‌ ] . . لبخندزیبایےداری‌سیدابرام.. فراموش‌کردم.. توجلوه‌خدایے پس‌داشتن‌لبخندزیباکه‌تعجب‌ندارد(:✨ . . [و صبح بے تو مانند شب تاریڪ است🍀] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 🥀] • ° ﺷﺎﻳـﺪ بهترین لحظہ‌هایے کہ باﻫﻢ ﺩﺍﺷﺘـیم نمازاے دو نفـره‌مون بود..💕 ﺍینـ کہ ﻧﻤﺎﺯاﻣـﻮ بهش ﺍقتدا ﻣﻴﻜﺮﺩﻡ ﺍگہ ﺩﻭﺗـﺎیے² کنار ﻫﻢ ﺑﻮﺩﻳﻢ ﺍﻣﻜﺎن ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻧﻤـﺎﺯﺍﻣﻮنُ ﺟﺪﺍ ﺑﺨﻮنیم منطقـہ کہ میرفت تحمُـلِ خونہ بدونِ حمـید واسم سخت بود...(:❤️🖇🌱 "وقتے تو نباشے چہ امیدے بہ بقایم این خانہ‌ے بےنام و نشان سهم کلنگ استـ " 🎙راوے:همسࢪ شھید ° • [یا بࢪگرد... یا آݩ دݪ را بࢪگردانـ💔] Eitaa.com/Khadem_Majazi