eitaa logo
خادم مجازی
162 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
330 ویدیو
7 فایل
بہ‌نامِ‌اللہ..🌱 دورهم‌جمع‌شدیم‌تابه‌حول‌وقوه‌الهے کمی‌ازشهادت‌وشهدابگیم‌و "رنگ‌بگیریم" •🕊 زیرمجموعہ‌کانالِ'عاشقانہ‌های‌حلال °• @Asheghaneh_halal •° •🕊 خادم‌کانال‌جهت‌انتقادیاپیشنهاد °• @nokar_mahdizahra •°
مشاهده در ایتا
دانلود
[ 🦋] . . ●∞🌹∞● 💠ﻭﻗﺘﻲ ﮐﻪ ﻣﻲﮔﻮﻳﻨﺪ "ﻋﻠـﻲ(ﻉ)" ﻏﺮﻳﺐ ﺑﻮﺩ ، ﻟﻌﻨﺖ ﻣﻲﮐﻨﻴﻢ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ؛ 💠وﻗﺘﻲ ﮐﻪ ﻣﻲﮔﻮﻳﻨﺪ "ﺣﺴﻴـــﻦ(ﻉ)" ﻏﺮﻳﺐ ﺑﻮﺩ ، ﻟﻌﻨﺖ ﻣﻲﮐﻨﻴﻢ ﻣﺮﺩﻣﺎﻥ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﺍ؛ 📛ﻭﺍﻱ ﺑﻪ ﺭﻭﺯﻱ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﻳﻨﺪ ﻣﻬـــﺪﻱ(ﻋﺞ) ﻏﺮﻳﺐ ﺑﻮﺩ،و ﻟﻌﻨﺘﻤﺎﻥ کنند…😞😞 👈برای یاری امام زمان چه کنیم⁉️ جواب یک کلمه است : ! ✅ وظیفه ما این است که امام زمان(عج) را بشناسیم و به دیگران بشناسانیم. 🍂ماچه کردیم برای آقا ..... . . 〖مستۍ‌نھ‌از‌پیالہ‌،نھ‌از‌خُم‌شرو؏شد از‌جادھ‌ۍسہ‌شنبه‌شبِ‌قـم‌شرو؏شد..!🌃💙〗 Eitaa.com/Khadem_Majazi
1_19914991.mp3
2.83M
[ 🔉 ] آی شهدا دلای ما تنگه براتون زندگی بی حضورتون ننگه برامون 💥 🕯شلمچه و هویزه و فکه و مجنون از دوری شما شدیم دلخونِ دلخون😭 [در این هیاهـو با گوش دل بشـنو💓] Eitaa.com/Khadem_Majazi
•°🕊💚↻ . . مهدی از شناسایی که آمد نیمه‌ شب بود و خوابید بچه‌ها که برای نماز شب بیدار شده بودند، او را صدا نکردند چون می‌دانستند حسابی خسته‌ست! اما او صبح که برای نماز بیدار شد، با ناراحتی گفت: مگر نگفته بودم منم برای نماز شب بیدار کنید؟! دلیلش را گفتند؛ آه سردی کشید و گفت: افسوس شب آخر عمرم نماز شبم قضا شد! فردا شب مهدی هم، به خیلِ شهیدان پیوست..:) . . @Khadem_Majazi •°🕊💚↻
[ 🦋 ] ✨﷽✨ 🔹 امام رضا (ع) فرمودند: 🍃 تا سه خصلت در مؤمن نباشد، مؤمن نيست: 🔻خصلتى از پروردگارش، 🔻خصلتى از پيامبرش 🔻 و خصلتى از ولىّ خدا 🔹امّا خصلت پروردگارش، نهفتن راز است، 🔹 خصلت پيامبرش ملایمت با مردم است، 🔹 و خصلت ولی خدا شکیبائی در تنگنا و سختی است 🌹یاضامن آهو 🦋*أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ [نمے دانم کہ چࢪا اینقدر مهࢪبانے تو با من🧐] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 💌 ] كناري مي ايستد و به هر ماشيني كه عبور ميكند ميگويد: ـ حا... حافظ. تا همة كلمه «حافظ» را بر زبان بياورد، ماشين يا پرشده و يا گذشـته اسـت . 😞 چراغ هاي خيابان، چشمش را مي زنند و برايش غريب اند. 👀 جاي چرخ دستي هـا و بساط فروشنده هاي دو ره گرد را، كنار خيابان خالي مي بيند. ساعت را مي پرسـد، ميگويند ده و نيم است. ⏰ وانتي از راه مي رسد و كنار خيابان مـي ايـستد . بـه طـرف وانـت مـي دود و ميگويد: ـ آ... آ... آقا، حافظ. راننده سر ميجن باند و ميگويد: ـ برو بالا.☺️ چند نفر ديگر هم مي رسند و مسير وانت را مي پرسـند . ناصـر هنـوز سـوار نشده، عقب وانت پر شده اسـت . دسـتش را بـه ميلـه هـاي وانـت مـي گيـرد و ميخواهد سوار شود، اما نمي تواند. جواني، از بالاي وانت، دستش را مي گيرد و بالايش ميكشد.😌 وانت راه مي افتد. سوز سرما بيشتر مي شود. ناصر، روي دو پا مي نشيند تا باد كمتري بخورد . مسافرهاي عقب وانت، خاموش و بي صدا، منتظر رسيدن انـد . 👀 در خود فرو رفته اند و لب به سخن باز نمي كنند. دل ناصر مي گيرد و دوباره به يـاد شهرش ميافتد. با خودش ميگويد: اگه همچين وانتي، با اين همه مسافر، مال خرمشهر بود، مسافرهاش چه قـدر با هم گرم ميگرفتن! چه قدر ميگفتن و ميخنديدن! 🥺 احساس مي كند به جنگ انس گرفته و دلش را به شهر و بچه هـا مـي سـپرد .😞 هنوز، در گوشة وانت، با شهر و دوستهايش خلوت كرده كه وانت كنار خيابان حافظ مي ايستد و راننده منتظر پياده شدنش مي ماند. پياده كه مي شود، پارك هتل را مي بيند. درش بسته است و مردي داخل حيـاط آن قـدم مـي زنـد . در را بـاز ميكند و هنوز يك پايش بيرون است كه مرد ميپرسد: ـ كجا داداش؟ ميرم اتاق 218. در باز مي شود و حياط پارك هتل، ناصر را به خود مي پذيرد. پارك هتـل، در سكوت و آرامش خوابيده است . جز چراغ هاي حيـاط و چـراغ راه روهـا، بقيـةچراغ ها خاموش اند. ناصر به عكس دفعه پيش، اين بـار تنـد قـدم برمـي دارد و براي رسيدن به پدر و ماد ر شتاب دارد .🏃‍♂ پشت در اتاق كه مي رسد، مي خواهد در بزند، اما دستش در هوا مي ماند. چندي همان جا مي ماند و پا پا مي كند. صـدايي از داخل ميشنود. ـ انگار صداي پا بود! صداي مادر را ميشناسد. تند ميگويد: ـ م... م... م... منم ننه. ناصر! صداي پيچيدن كليد در قفل بلند مي شود. اول در اتاق و بعد مادر به طـرف ناصر آغوش باز ميكند: ـ واي ناصر؛ الهي مادر به قربونت! 🥺 مادر ناصرش را ميان چارچوب در به بغل مي كشد و او را ميان دسـت هـاي كوچك خود مي چلاند. ناصر يك سر و گردن از مادر بلندتر است . مادر سـرش را بر سينة ناصر گذاشته و انگار كه گلي را به دسـت دارد، او را بـو مـي كنـد و عطرش را حريصانه به مشام مي كشد. 😭 لب هاي ناصـر بـه سـر مـادر مـي رسـد و موهاي او را پياپي ميبوسد. مادر به ناصر رسيده و بنا ندارد از او جدا شـود، امـا ناصـر او را بـه داخـل ميكشاند و ميگويد: ـ هيس! بابا اينا بيدار ميشن! 🤫 مادر، هنوز وقت نكرده است كه چراغ اتاق را روشن كند. به ناصر ميگويد: ـ بابات توي اون اتاقه . خسته بود، از همون اول شب رفت خوابيد . فقط من و هاجر اينجاييم. چراغ كه روشن مي شود، چشم ناصر به طر ف خواهرش مي رود كه دسـتش را زير چانه زده و آرام خوابيده است . لب هايش را بر صورت خواهر مي گـذارد🥺 [در دنیاے مدࢪن📱 به سبک قدیمے با تو سخن میگویم اے عشق دیرین♥️] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ ✌️🏻 ] ❇️ خاطرات (حفظه‌الله) 🔻پیروزي این نظام، فقط به آبروي روحانیتِ زمان ما انجام نگرفت! 🌀مـن دو سـه سـال پیش، بـه مناســبتی خــدمت حضــرت امام (رضوان الله تعالی‌علیه) رسیدم تا پیشنهادي را در میان بگذارم. به ایشان عرض کردم که به اعتقاد من، پیروزي این نظام، فقط به آبروي روحانیتِ زمان ما انجام نگرفت؛ ⤴️بلکه آن سـرمایه‌یی که مـا خرج کردیم تا این انقلاب _که واقعاً معجزه بود_ به پیروزي برسد، عبارت از آبروي ذخیره و نقد روحانیت شیعه، از زمان شیخ کلینی و شیخ طوسی تا زمان ما بود. امام هم در آن روزي که این مطلـب را عرض کردم، مطلب را تلقی به قبـول کردنـد، معلوم بود که نظر شـریف خـود ایشـان هم همین است و این واقعیـتی‌ست. 🎙بیانات در آستانه‌ي ماه محرم ۶۸/۵/۱۱ ☺️ 🌱 [حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍] 🌷| Eitaa.com/Khadem_Majazi
•°🌻🌅🧡" 《 》 . . گفتےکه‌به‌دل‌شڪستگان‌نزدیکے.. ماهم‌دلےشڪسته‌داریم‌"ای‌دوست" . . [شرو؏‌یڪ‌روزِ‌شھدایےِدیگہ🤓😌👇] http://Eitaa.com/Khadem_Majazi •°🌻🌅🧡"
••🖤🕊•• | امروز بہ نیت: •• شهید حسین جوینده •• ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ📿🖤 [🥀]ارسال صلوات ها [🥀] @Deltang_Karbala99 جمع صلـوات گذشتہ: • ۹۰۰ • ھـر روز مھمـان یڪ شھیـد👇 @Khadem_Majazi ••🖤🕊••
✨ 》 . . .بچه ها، ما در یک دوره‌ یِ خاصی از تاریخ هستیم؛ هرکدومتون برید دنبال‌ِ اینکه بفهمید مأموریت خاصِتون در دوران قبل از ظهور چیه؟ شما الان وسط معرکه‌اید ! وسطِ میدون مین هستید؛ بچه‌ها ! از همین نوجوانی خودتونُ برای حضرت مهدی |عـج| آماده کنید... . . •{ماملت‌شھادتیم.. ماملت‌امام‌حسینیم..!✌️❤️}• Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 🦋] . . لحظه ها را متوسل به دعاییم بیا سالیانی است که دل تنگ شماییم بیا آسمان خواهش یک جرعه نگاهت دارد نه که ما فاطمه(س)هم چشم به راهت دارد 🤲 . . 〖مستۍ‌نھ‌از‌پیالہ‌،نھ‌از‌خُم‌شرو؏شد از‌جادھ‌ۍسہ‌شنبه‌شبِ‌قـم‌شرو؏شد..!🌃💙〗 Eitaa.com/Khadem_Majazi
•°🕊💚↻ . . سالروز تولد . . @Khadem_Majazi •°🕊💚↻
36.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[ 🔉 ] سوی دیار عاشقان سوی دیار عاشقان رو به خدا می رویم به کربلا می رویم🚶‍♂❣ [در این هیاهـو با گوش دل بشـنو💓] Eitaa.com/Khadem_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[ 🦋 ] ✨﷽✨ 🔺منم بایدبرم به مدد امام رضا(ع) 🔺پیاده ازنجف تابه دیارعاشقا 🎙طاهری 🦋*أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ* [نمے دانم کہ چࢪا اینقدر مهࢪبانے تو با من🧐] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ ✌️🏻 ] ❇️ خاطرات (حفظه‌الله) 🔻حضـور در جبهه 🌀در اواسـط جنـگ، حضـور مقـام معظم رهـبري در جبهه‌ها کمرنگ شـده بود. عـده‌اي از فرماندهان خدمت ایشان رسـیدند و گلایه کردند. فرماندهان اصـرار کردند ایشان علت عدم حضور خود را بیان بفرمایند. مقام معظم رهبري فرمودند: چاره‌اي جز این کار ندارم! ⤴️حضـرت امام قدس سره رفتن بنده با استان‌هاي خوزسـتان، ایلام، کرمانشاه، کردسـتان و آذربایجان‌غربی را ممنوع و حرام کرده‌انـد. حالا که شـماها اصـرار داریـد که من به جبهه بیایم، به زودي خـدمت امام می‌روم و التماس می‌کنم به من اجازه حضور در جبهه را بدهنـد. مـدتی نگـذشت که باز حضور آیةالله خامنه‌اي در جبهه‌ها چشم‌گیر شد. 🎙حجةالاسلام و المسلمین ذوالنور پرتوي از خورشید، ص۱۵۷ ☺️ 🌱 [حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍] 🌷| Eitaa.com/Khadem_Majazi
استاد اباذری جلسه هشتم.mp3
4.84M
[ 🕊 ] سلسلہ‌مباحث‌مهدویت‌بااستاداباذری..✨ باموضو؏ِ: [ ] ⇦قسمت‌ هشتم °•👇🏻🌸 Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 🥀] • ° خوشم‌ میاد جیغ جیغ مےڪنی!🤭❤️ وقتۍ‌مےخواست شوخی‌ڪنه سر‌به‌سرِمن‌مےگذاشت‌تا‌صداموبلند‌ڪنہ🤭😂 مےگفت‌خوشم‌میاد‌جیغ‌جیغ‌مۍکنے🤤🙊❤️ چون‌اغلب‌ساڪت‌بودم‌واهل‌غرغرنبودم یعنی‌یجورایی‌‌، هم‌‌مثل‌همه‌از‌جذبه‌اش‌ حساب‌مۍ‌بردم‌؛😌 وهم‌نمےخواستم‌ناراحت‌‌و‌اذیٺ‌بشه🙁💖 🎙راوے:همسرشھید ° • [یا بࢪگرد... یا آݩ دݪ را بࢪگردانـ💔] Eitaa.com/Khadem_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[ ] آقایان محترم؛لطفا قبل از ورود به اتاق یااللّٰھ بگویید، چون باید روسرے سر ڪنم من امانت دارِ حجابِ حضرٺ‌فاطمہ‌ی‌زهراۜ هستم🦋🌸 پ.ن:فقط نماز خوندن قشنگ ملیکاےِ ۹ ساله با سِرُم🥺❤️ماشاءلله و خدا قوت اساسی بابت تربیت همچین گل دختری،ان‌شاءللّٰھ سرباز آقا(: [بابایے بغݪ کردن و بوسیدنت که هیچ حتی نشد یڪ دل سیر تو رو بو کنمـ😢] Eitaa.com/Khadem_Majazi
•°🕊💚↻ . . دعاۍ ڪمیل... معناش فوق العادست..!✨ سفارشِ شھید👆🏻 . . @Khadem_Majazi •°🕊💚↻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[ 🦋 ] چه جوری از تو دستـ بڪشمـ...... 🌹 [نمے دانم کہ چࢪا اینقدر مهࢪبانے تو با من🧐] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ ✌️🏻 ] ❇️ خاطرات (حفظه‌الله) 🔻یادي از شهید دکتر مصـطفی چمران 🌀بنـده اول جنگ رفتم اهواز. اولین بار این لباس را من شب ورود به اهواز پوشـیدم؛ معمول هم نبود آن وقت معممین لبـاس نظامی بپوشـند! من دیـدم لباس سـربازي را ریخته‌انـد آن‌جا؛ با مرحوم چمران رفته بودیم و از تهران هم یـک عـده بـا ما بودنـد... دیـدم دارنـد آن لباس‌ها را می‌پوشـند، به چمران گفتم چه‌ طور است من هم یکـدانه بپوشم؟ گفت چی!؟ یکدانه لباس سربازي برداشتم پوشیدم و عمامه و عبا را گذاشتم کنار؛ تفنگ هم داشتم، تفنگ را هم رداشتم. همان شب ورود ما به عملیـات ایـذایی علیه دشـمن، بنـده هم با این‌ها راه افتادم رفتم، هنوز شایـد یک ماه هم از جنگ نمی‌گـذشت. ⤴️پاشـدیم رفتیم شـب تاریک؛ چندین شب متوالی بنده در عملیات ایذایی علیه تانک‌هاي دشـمن شـرکت کردم. آن‌ وقت سـپاه تشـکیلات خیلی کوچکی داشت؛ ارتش هم در یک جاهایی مستقر بود. تحرکی نبود در ناحیه‌ي اهواز، یک عده داوطلب، چه سپاهی، چه آن گروه داوطلبینی که ما داشتیم با مرحوم چمران در اهواز، راه می‌افتادنـد شـبانه می‌رفتنـد تانک‌هاي دشـمن را یکی دو تا سه تا با آرپیجی می‌زدنـد. چنـد نفر هم کلاشـینکف به دست، این‌ها را حفاظت می‌کردنـد؛ رفتم دیـدم عجب دنیاي جدیدي است. 🎙دیدار با طلاب و روحانیون عازم جبهه (۱۳۶۶/۰۸/۲۶) ☺️ 🌱 [حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍] 🌷| Eitaa.com/Khadem_Majazi
•°🌻🌅🧡" 《 》 . . گفتم‌خیلۍچشماتون‌قشنگھ.. گفت: آخہ‌تاحالابااین‌چشم‌هام‌نامحرم‌نگاه‌نکردم(: . . [شرو؏‌یڪ‌روزِ‌شھدایےِدیگہ🤓😌👇] http://Eitaa.com/Khadem_Majazi •°🌻🌅🧡"
[ 🥀] • ° همیشه مےگفت: یڪ چیزی کہ مانع میشه و داره من رو به این دنیا دل‌بسته مےڪنه پسرم امیرعلیِ! امیرعلی بدجورے داره من رو به این دنیا دل‌بسته مےڪنه! من همیشه مےگفتم که بچه‌ات هستش مسئله‌ای نیست! متوجه نمی‌شدم کہ داره چی میگه.. ولی ایشون مےخواست حتی از بچہ‌اش، از همسرش و حتی از زندگیش بگـذره و بھ این درجه والا برسه چون چیزی رو بالاتر از زندگۍ و زن و بچہ‌اش می‌دید، علی‌اصغر؛ خدا و ائمه‌اطهار علیهم‌السلام رو مےدید! 🎙راوے:همسر‌شھید ♥️🕊 ° • [یا بࢪگرد... یا آݩ دݪ را بࢪگردانـ💔] Eitaa.com/Khadem_Majazi
استاد اباذری جلسه نهم.mp3
4.84M
[ 🕊 ] سلسلہ‌مباحث‌مهدویت‌بااستاداباذری..✨ باموضو؏ِ: [ ] ⇦قسمت‌ نهم °•👇🏻🌸 Eitaa.com/Khadem_Majazi
✨ 》 . . حاج حسین یکتا: انقلاب اسلامی ایࢪان: تعزیه خوانے قبل از ظهور است!! . . •{ماملت‌شھادتیم.. ماملت‌امام‌حسینیم..!✌️❤️}• Eitaa.com/Khadem_Majazi