eitaa logo
خادم مجازی
155 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
330 ویدیو
7 فایل
بہ‌نامِ‌اللہ..🌱 دورهم‌جمع‌شدیم‌تابه‌حول‌وقوه‌الهے کمی‌ازشهادت‌وشهدابگیم‌و "رنگ‌بگیریم" •🕊 زیرمجموعہ‌کانالِ'عاشقانہ‌های‌حلال °• @Asheghaneh_halal •° •🕊 خادم‌کانال‌جهت‌انتقادیاپیشنهاد °• @nokar_mahdizahra •°
مشاهده در ایتا
دانلود
[ 🌱 ] “تا شقایق هست زندگی باید کرد” خبری از دل پر درد گل یاس نداشت باید اینگونه نوشت: هر گلی هم باشد، چه شقایق چه گل پیچک و یاس زندگی بی مهدی زندگی با غم‏هاست [شݕ تار سحࢪ می گردد🌌 یڪ نفࢪ ماندھ از قوم که بࢪ میگردد✨] Eitaa.com/Khadem_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
[ ❣] رفیق‌ِ مذهبۍ مَـن🖐🏼! وقتی‌ تنبلی‌ میڪنی‌ و‌ میگذرۍ جملہ ے توفیق‌ نداشتم‌ ࢪو بہونہ‌نڪن^-^ -شھادٺ‌روبھ‌اهل‌ِدرد‌میدن(:💔'! [شهدا گاهے نگاهے به زیࢪ پایتان بیاندارید🍃] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 🦋 ] دیوارای گوهرشاد تنها دیوارایین ڪه وقتی سرتو میذاری روشون انگار بغلتــ مےڪنن😍🍃🍃 [نمے دانم کہ چࢪا اینقدر مهࢪبانے تو با من🧐] Eitaa.com/Khadem_Majazi
خادم مجازی
[ #عشق_نامہ💌 ] #نخل_های_بی_سر #قسمت_چهارم ننه، شهناز؟! يا اباالفضل بي دست، بچهم چي شده؟! 😭😱 زن
[ 💌 ] سپيدي كم رنگي در فضاي تاريك شب دويده است و لحظه لحظه سياهي را در خود فرو مي برد. نبرد تاريكي و روشنايي است و هرچـه مـي گـذرد سـياهي رنگ مي بازد. صبح، صبح خاكستري است .🌄 روشني به همه فضا دويده ؛ اما شرق روشنتر است . 🌅 هـواي خرمـشهر در ايـن سـاعت ملايـم اسـت . نـه حـرارت و عرقريزان روز را دارد و نه «وزوز» پشه هاي سمج سرشب را. خنكاي دلپـذيري در هوا دويده و به چشم، سنگيني ميدهد؛ سنگيني خواب. 🥱 از دور، صداي ناله كاميون ها و «ويژويـژ » سـواري هـا تـك و تـوك بـه گوش مي رسد.🚚🚗 آسـمان آبـي شـهر، سـتاره بـاران اسـت . ⭐️بـوي گـل هـاي قرمـز «هفتبندي» 🌹و زرد «جنگلي»🌼 به مشام مي رسد و پا را همان جـا نگـه مـي دارد و چشم را دنبال خود ميگرداند. صداي اذان از گلدسته هاي «مسجد جامع » افتاده و مناره ها به تماشـاي شـهر ايستاده اند.😍 دوست دارند دوباره صفير بركشند و اين بار به جاي اذان، بيـدارباش سر دهند، مردم را از خواب بپرانند، و همه را از شروع جنگ باخبر كنند. 👮‍♂ ناصر و برادر كوچكترش حسين، سبك تر از هر روز، خود را از رختخـواب بيرون مي كشند.🛏 حسين كورمال كورمال، دستش را به ديوار مي كشد و كليد برق را پيدا مي كند. نور چشم هردو را مي زند. حسين كوچكتر و تكيده تر است امـا عجله اش براي رفتن بيشتر .😞 قدمهايش را تند و سبك برمي دارد و يك راست بـه طرف حوضي مي رود كه خودش را وسط حياط، زير درخت ب زرگ «كُنار» رهـا كرده است.🌳 آب كه بر سر و صورتش مي خورد، خواب را از چشمانش مي پراند و بـه او احساس سبكي مي دهد.😌 نگاهش به اتـاق پـدر و مـادر مـي افتـد و چـراغ آن را روشن ميبيند. به ناصر - كه دستهايش را بالا زده ميگويد: ـ ننه امشب دو سه بار هي رفت بيرون و اومد. حالا هم بيداره. 🧐 ـ از كجا معلوم از اول شب بيدار نمونده؟🤔 دو برادر وضويشان را گرفته اند و مي خواهند به نماز بايستند كـه مـادر وارد ميشود و عز و التماس ميكند: ـ ننه، الهي من قربون قد و بالاي جفتتون؛ حالا كه من و باباتون مجبور شديم بريم، شما هم با ما بيايين. فداتون بشم، باشه؟ 😢 ناصر ميگويد: ـ ننه جون، حالا شما برين؛ من و حسين هم پشت سرتون مي آييم. مادر دست از التماس برنميدارد😭: ـ ننه قربونتون، بيايين باهم بريم! حسين دستهايش را روي شانه مادر ميگذارد و آرام ميگويد: ـ ننه جون، بگو جون ميخوام تا هم من بگم «چـشم » و هـم ناصـر؛ امـا ايـن حرفو نزن. دشمن حمله كرده؛ متوجهي؟ حمله! بايد جلوش ايستاد يا نه؟ 😔 مادر دست حسين را روي شانه اش نگه مـي دارد؛ آن را نـوازش مـي كنـد و ميگويد: ـ آخه پس اين همه سرباز و آژانو ميخوان چه كار؟ خب اونا ميرن ديگه! ناصر به نماز ايستاده و حسين را هم كه آماده نماز ميبيند، ميگويد: ـ پس اقلاً يكيتون با ما بيايين.😞 [در دنیاے مدࢪن📱 به سبک قدیمے با تو سخن میگویم اے عشق دیرین♥️] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ ✌️🏻 ] ❇️ (ره): 🔹«اگر فاتحان دنیا افتخار می‌کنند به سرباز گمنام، اسلام بزرگ و ملت شریف و فاتحان عزیز ما افتخار می‌کنند به هزاران سرباز گمنام بزرگواری که در پی نام و نشان نیستند و برای کشور اسلامی خویش و اسلام عزیز و ملت انسان پرور افتخاراتی می‌آفرینند معجزه‌آسا و پیروزی‌ های ژرف فرق است بین سرباز گمنامى که قدرتهاى مادى دنیا به آن فخر مى‏فروشند و بین سربازان گمنامى که پرورده اسلام و مکتب توحید است، که انگیزه آنان تحصیل قدرت و اکثراً ستمکارى است و انگیزه اینان خدا و طلب حق است.» [حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍] 🌸| Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 💗 ] هر که یک دفعه سر این سفره مهمان می‌شود🍃 مور هم باشد اگر روزی سلیمان می‌شود🌸 سر به زیر انداختن ذاتش توسل کردن است🙏 دردها در این حرم ناگفته درمان می‌شود😇 [الـسلام‌علیـک‌یاموسی‌ابن‌جعـفر✋] [دلم بھ آن مستحبی خوش است کہ جوابش واجݕ استـ😇] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #سپیدانھ🌅‌ ] صبـح یعنے ڪہ دلم تنگ تـو و آمدنتـــ ... نقشے از نـور بزن بر شب تنهـایے من ... #شہداࢪایادڪنیم‌با‌صلـوات [و صبح بے تو مانند شب تاریڪ است🍀] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #صبورانه🥀] وضــع غــذاپخـتـنـم دیدنـے بود😑 بـراش فسنــاݧ درسـت کـردم چہ فسنجانے!گردوهــارادرسـتہ انداختہ بودم توےخورش🙄آنقـدر رب زده بودم کہ سیاه شده بـود.بــرنـج هـم شـورشور😶 نشـست سـرسفـره دل تودلم نبود😥 غـذایش راتـاآخرخـورد😐بعـدشـروع کـردبہ شوخے کردݧ کہ(چـون توقره قروت دوست دارے بہ جاے رب قره قروت ریختہ اے توغـذا😅) ❤️ چنـدتـااسـم هـم براے غـذایـم ساخـت:ترشـکی،فسنجون سیاه.😐😄 آخـرش گفـت:خداروشـکر.☺️ دستت دردنکنہ..❤️🍃 🔖# همسر_شهید_مهدے_زین‌الدین🥺 🌺 [یا بࢪگرد... یا آݩ دݪ را بࢪگردانـ💔] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #دردونہ👼] آرامـ بخـوابـ! یادتـ اینجاستـ؛ در دل❤️ و راهتـ، پیـش روی ما👌 آرامـ بخـوابـ! #شهیدمحمودنریمانی💚 [بابایے بغݪ کردن و بوسیدنت که هیچ حتی نشد یڪ دل سیر تو رو بو کنمـ😢] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 😍 ] آنچــنان کز بــرگ گــل عطر گلاب برون تاکه نامــت میبرم از دیـده اشــک آید برون الســلام علیک یا ابالفضل العباس💚 [و دݪ بہ آستان پر مہرت بستم♥] Eitaa.com/Khadem_Majazi