[ #فرماندھ✌️🏻 ]
❇️ #امام_خامنهای(حفظهالله):
🔹«ما #شهید زیاد داریم امّا شهیدی که
به دست خبیثترین انسانهای عالم یعنی
خود آمریکاییها به شهادت برسد چنین
شهیدی غیر از حاجقاسم، من کس دیگری
را یادم نمیآید، جهادش جهاد بزرگی بود،
خدای متعال شهادت او را هم #شهادت
بزرگی قرار داد.»
🗓1398/10/13
[حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے
ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍]
🌸| Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #نگاࢪ_خانہ😍 ]
لــوای قرآن
وی مجری آیه های قــران
در اوج طلوع روشنایی
آیینه ی پاک حق نمانی✨💚
[و دݪ بہ آستان پر مہرت بستم♥]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #عجݪ_فࢪجہ🌱 ]
از دلـِ من عبور ڪن💚•°
يڪ روز چشم مرا غرق نور ڪن✨•°
آه اے غایب غریب؛
مرا هم نگاه ڪن🙃•°
چشمان خيس و غم زدهام
را مرور ڪن💔•°
#العجلمهدےجان..
#باباےما..
[شݕ تار سحࢪ می گردد🌌
یڪ نفࢪ ماندھ از قوم که بࢪ میگردد✨]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #شهیدانہ❣]
سختاستامّا . .
گذشتندازهرآنچہکه
قلبشانرا
وصلِزمینمیکرد!(:🕊
اینقانونِپروازاست..
گذشتنبرایرھاشدن🌱!
[شهدا گاهے نگاهے به زیࢪ پایتان بیاندارید🍃]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
دوباره توی شهر بوی خدا پیچید - @Maddahionlin.mp3
4.93M
[ #نقارھ_خونہ🔉 ]
🕊دوباره توی شهر بوی خدا پیچید
🕊شهید آوردن و بارون غم بارید
#حاج_مهدی_رسولی
#شهدا_شرمنده_ایم😭
✔️بهمناسبت بازگشت ۶۳ پرستوی مهاجر به وطن مون.....
[در این هیاهـو
با گوش دل بشـنو💓]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
خادم مجازی
[ #عشق_نامہ💌 ] #نخل_های_بی_سر #قسمت_چهاردهم ميان غلغله جمعيت، گاري اي را مي بيند كه چند زن و مرد
[ #عشق_نامہ💌 ]
#نخل_های_بی_سر
#قسمت_پانزدهم
خورشيد از وسط آسمان گذشته و رو به غرب سرازير شده اما كند مـي رود
و هُرمش هنوز داغ است .🌞
زمين زير پاي ناصر مي سوزد و گرما تن خـسته اش را
خيس كرده است . 😓
چند جاي لباس هـايش، عـرق خـشك شـده و سـفيدك زده
است. ساعت را نميداند؛ اما تا تاريكي كامل هوا وقت دارد. 😞
دختركي دنبال مادرش كشيده مي شود و آب مي طلبد. 🙁
مادر بـه سـمت مـرد
ميانسالي مي رود كه چند سطل آب كنار دستش گذاشته و سر راه نشسته اسـت .
ميگويد:
ـ اين بچه تشنه شه؛ آب ميخواد.
مرد ليوانش را برميدارد و ميگويد:
ـ ليواني بيست تومن. 🍶
چشم هاي زن ورمي قلمبد و مي خواهد دست دخترش را بگيرد و دوبـاره او
را دنبال خود بكشد، اما دست دختر به طرف مرد ميانـسال دراز مانـده اسـت و
آب مي خواهد.😢
زن نگاهي به مرد مي اندازد و نگاهي به دختـر كـه چـشم از آب
برنميدارد.👀
بستة بزرگ روي سـرش را زمـين مـي گـذارد و از ميـان آن، كيـف
كوچكي پيدا مي كند. چشم مرد به كيف است و چشم دختـر هنـوز بـه آب . 👀👜
زن
يك اسكناس ده توماني و چند سكه بيرون مي آورد:
ـ همه اش ايناس؛ شونزده تومنه.
و پول را به طرف مرد پرت مي كند. مرد تند پول ها را از زمين برمـي چينـد؛
سگ گرسنه اي را مي ماند كه ناگهان به چند استخوان دست يافته و اگـر نجنبـد
سگ هاي ديگر از راه مي رسند. ليوانش را در سـطل آب فـرو مـي بـرد و هنـوز
بيرون نكشيده كه دخترك ليوان را از دست او ميقاپد. مرد ميگويد:
ـ صبر كن بابا، چه خبرته!😤
كمي از آب را خالي مي كند. ليوان را سبك سنگين مي كند و دست دختـرك
ميدهد. دخترك ليوان را به دهان مي برد و آب را «قورت قورت » سـرمي كـشد . مادر، سيبك گلوي دخترش را مي پايد كه بالا پايين مي رود. بعد، انگار كه آب از
گلوي خودش پايين رفته آب دهانش را قورت مي دهد و دوباره بسته اش را بـه
سر ميگذارد و راه ميافتد.
چهرة ناصر مچاله مي شود و وسـط پيـشانيش دو چـروك بـزرگ مـي افتـد؛ 😩
قدم هايش تندتر مي شوند و براي رسيدن به مسجد شـتاب مـي كنـد .🏃♂
هرچـه بـه
مسجد نزديكتر مي شود صداي انفجارها و شليك ها را بهتر مي شنود؛ دلشوره اش
براي بچه ها بيشتر مي شود و قدمهايش باز هم بلندتر مي شوند.😱
حـالا بـه هرولـه
افتاده است . عرقي كه بر چهره اش دويده و ريش هاي نرم و تـنكش را مرطـوب
كرده است، حالا سرريز ميكند و از بناگوش و بيني اش پايين ميچكد. 😓
از شط كه مي گذرد، دلش مي خواهد لخت شود و مثل گذشته، تن خسته اش
را به آب بزند و از گرمايي كه بناي سوختن تنش را دارد كم كند .🌞
قبلاً با صـالح
و فرهاد و برادرش حسين به شط مي آمدند و تن داغـشان را بـه آب آرام شـط
ميزدند. 😞
گرماي تنشان كه فرو مي نشست، به هم آ ب مي پاشـيدند و ميـان شـط
همديگر را دنبال مي كردند. گـاهي هـم قـايقي مـي گرفتنـد و بـا آن روي شـط
ميگشتند.😁
صالح از همه شان ريزتر و لاغرتر است ، اما وقتي شنا مي كردند از هر
سه جلو مي زد. كُشتي هم كه مي گرفتند، پـشت خيلـي از بچـه هـا را بـه زمـين
ميرساند؛ حتي پشت ناصر را - كه تنومند و توپر است و قد و بالايش از صالح
بلندتر و رشيدتر.😄
سر پيچ مسجد، كاميوني را مي بيند كه مرد خپله اي بـالاي آن رفتـه اسـت و
فرشهايي را كه روي سر و كول مردم است مي گيرد و كف كاميون مي خواباند. 🚛
چند بسته اسكناس توي دست هاي مردي است كه با رانندة كاميون جر و بحث
ميكند☹️
[در دنیاے مدࢪن📱
به سبک قدیمے با تو سخن میگویم اے عشق دیرین♥️]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #فرماندھ✌️🏻 ]
❇️ #امام_خمینے(ره):
🔻کسانی که از منافقین دفاع میکنند
پیش ملت ایران راهی ندارند!
🔹«کسانی که از منافقین و لیبرال ها دفاع
می کنند،پیش ملت عزیز و #شهید داده ما
راهی ندارند.اگر ایادی بیگانه و ناآگاهان گول
خورده که بدون توجه بلندگوی دیگران شدهاند،
از این حرکات دست بر ندارند،مردم ما آنها را
بدون هیچ گونه گذشتی طرد خواهند کرد.»
📚صحیفه نور جلد 21 صفحه 108
🗓1368/01/02
[حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے
ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍]
🌸| Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #سپیدانھ🌅 ]
•|﷽|•
خوشا صبحی ڪه
خیرَش را تو باشۍ
ࢪدیـــفِ نــابِ
شعࢪش را تو باشۍ
خوشــا روزی ڪه
تا وقـتِ غـࢪوبـش
دعــاےِ خــوب و
ذڪࢪش را تو باشی
#شہیدمحمودࢪضابیضائۍ
[و صبح بے تو مانند شب تاریڪ است🍀]
Eitaa.com/Khadem_Majazi