[ #فرماندھ✌️🏻 ]
❇️ #امام_خامنهاے(حفظهالله):
🕊| گذشت زمان نتوانسته و هرگز نخواهد
توانست یاد ارجمند شهیدان عزیز را از خاطر
ملت ایران بزداید. این لوح درخشان همواره
مزیّن به عنوان شهادت و یاد شهیدان خواهد
ماند. این ذخیرهی تاریخی همواره به نسلهای
ما امید و همت و جرأت خواهد بخشید تا گامها
بهسمت هدفهای والا را محکم و استوار بردارند
و از دشمنی شیاطین خنّاسان عالم نهراسند.
🌷| جبههی عدل و حق با این توان و آرایش
الهی به پیروزیهای بزرگ دست خواهد یافت
انشاءالله.
🗓1399/07/03
[حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے
ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍]
🌸| Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #سپیدانھ🌅 ]
صبحی دیگر فرا رسیده🌞
دعا می کنم🙏خداوند
امروز
در هر کاری که انجام می دهید
و هر جایی که قدم می گذارید👣
حضور داشته باشد
و به زندگی شما برکت ببخشد🌧
سلام صبح بخیر دوستان!🌷
#صبحِتـونخـدایی😇
[و صبح بے تو مانند شب تاریڪ است🍀]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #صبورانه🥀]
اے جآنـ❤️
به چه زنده اے؟!
که جآنآنـ❤️ـت نیستـ😞
#حافظ
#همسر_شهید_حمید_سیاهکلی_مرادی
[یا بࢪگرد...
یا آݩ دݪ را بࢪگردانـ💔]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
خادم مجازی
••🍃🕊•• #خادمانه | #چفیه #ختم_صلوات امروز بہ نیت: •• شهید مجید صانعی موفق •• ـــــــــــــــــــــ
••🍃🕊••
#خادمانه | #چفیه
#ختم_صلوات امروز بہ نیت:
•• شهید ابراهیم هادی ••
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ📿🍃
[🌷]ارسال صلوات ها
[🌷] @Deltang_Karbala99
جمع صلـوات گذشتہ:
• ۶۰۰ •
ھـر روز مھمـان یڪ شھیـد👇
@Khadem_Majazi
••🍃🕊••
[ #دردونہ👼]
یلـــــ🍉ـدا برایـ منـ بیـ معناستـ☹️
وقتیـ شبـ و روزمـ بی تو👆🏻
یلداییـ بیـ پایانـ استـ!
مــنـ تمامـ عمر چــلهـ نشینـ توامـ🙂
#شهید_محمدتقی_سالخورده
[بابایے بغݪ کردن و بوسیدنت که هیچ
حتی نشد یڪ دل سیر تو رو بو کنمـ😢]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #کبوترانہ🕊 ]
آقا جان!
ضمانت آهو رو کردی..
ضمانت مارو نمیکنی؟!
میدونم بدم💔
ولی..
به غیر تو...کسی و دارم؟!(:
دست رد به سینمون نزن✋💔
[کبوتࢪم هوایے شدم
ببین عجـݕ گدایے شدمـ💔]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #عجݪ_فࢪجہ🌱 ]
⚘﷽⚘
⚘الســـــــــــــلام علیکــــــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)⚘
از شما که مینویسم حروف نرم میشوندُ کلمات، لطیفُ جملات٬ ابریشمین ..
و صفا میدود به کاغذ
از شما که مینویسم دلم جلا میگیرد
بوے نرگس مدهوشم میکند
آقا
شما که هنوز ندیده و نیامده اینگونه لطافت میدهید به زندگے
ظهورتان چه میکند با ما؟!
آقااین کوچههاے ریسه بسته و آبُ جارو کرده که هیچ٬ ما هر روز صبح که میشود دلمان را آبُ جارو میکنیم به این امید که
شاید امروز روزظهورتان باشد
هر روز صبح که میشود سلامتان میدهیم که به قول آن نوشته اے روے دیوار که همیشه جلوے چشمم هست
"دلم به مستحبے خوش است که جوابش واجب است."
در افق آرزوهایم
تنها ♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡ را میبینم...
[شݕ تار سحࢪ می گردد🌌
یڪ نفࢪ ماندھ از قوم که بࢪ میگردد✨]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #شهیدانہ❣]
نه پلاک شناسایی دارم..
نه #رمز شب را می دانم..
نه راه برگشت را می شناسم
آواره میان #گناهان مانده ام
#شهدا اگر به دادم نرسید
ازدست رفته ام...💔
[شهدا گاهے نگاهے به زیࢪ پایتان بیاندارید🍃]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[ #رئوفانہ🦋 ]
هر شب 🌙°
دل شکسته من💔°
در هوای توست🕊°
در اعتکاف گنبد
و بارگاه توست✨°
من هر چه دارم🍃✨°
از سر این سفره برده ام😢°
اصلا ز کودکی 👶°
دل من مبتلای توست💚°
[نمے دانم کہ چࢪا اینقدر مهࢪبانے تو با من🧐]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
خادم مجازی
[ #عشق_نامہ💌 ] #نخل_های_بی_سر #قسمت_بیست_هفتم نه ننه ، من همون روز اولم بهت گفتم : بگو جون مي خو
[ #عشق_نامہ💌 ]
#نخل_های_بی_سر
#قسمت_بیست_هشتم
درد بچه ها، زبان ناصر را باز ميكند و ترس هميشگي اش را تكرار ميكند😥:
ـ من هنوز مي ترسم؛ مي ترسم بخواد به خون شهدامون خيانت بشه . آخه بگـو
نامسلمون، ديگه تـوپ و تـانكو بـراي كـي گذاشـتي؟ چـه وقتـي از حـالا
واجب تر سراغ داري؟ 😞
ناصر، چنان قنداق تفنگش را بر زمين مي كوبد كه انگار آن جـا سـينة دشـمن
است. آرام و قرار از كفش رفته است . ناگهان از جا كنـده مـي شـود، چنـد پـاي
محكم بر زمين ميكوبد و ميگويد:
ـ ميترسم، من ميترسم بچه ها! باز هم ميگم: من ميترسم!😭
رضا ميگويد:
ـ بشين ناصر! هوا مهتابيه، ميبيننت.
ناصر مي نشيند؛ اما نمي تواند يك جا بماند . دست هـايش دوبـاره بـه لـرزش
افتاده است . صدايش خروش دارد و بچه ها در نور مهتاب رگ هـاي گـردنش را
كه بيرون زده ميبينند. 😢
رضا گوشش را به ناصر داده است و چشم هـايش را از بـالا ي خـاكريز ، بـه
دشمن. 👂👀صداي ناصر كه مي افتد، آرام ميگويد:
امروز كه جهان آرا با تهران تماس گرفته و سـلاح سـنگين خواسـته، دوبـاره
فقط برامون نفر فرستادن. 😔
ناصر بغض آلود ميگويد:
ـ رضا يعني ممكنه به خون احمد شوش خيانت كنن؟ يعني ممكنه به اقبال پور
و خياط زاده و كاظمي و اون همه شهداي شهر، خيانت كنن؟ 😭
رضا، سرش را از سمت دشمن برميگرداند. چهره كوچك و سـوخته اش را
مقابل چهرة گوشتي و درشت ناصر مي آورد و ميگويد:🙄
ـ ناصر، ما حقيم ! اينو يقين داريم ! پس چرا بترسيم؟ راستش منم مي دونـم كـه
داره در حق ما كوتاهي مي شه، اما چه كـار كنـيم؟ بگـذاريم و بـرويم تهـران
براي اعتراض؟ من اينو نمي خواستم بگم، اما جهـان آرا ايـن دفعـه بـا دفتـر
رييس جمهورم تماس گرفته، اما ... اما خوب ديگه جوابش همينه كه گفـتم؛
فقط نفر فرستادن.😞
صداي گرية ناصر بلند مي شود. پرِ چپيه اش را بـر گونـه هـايش مـي كـشد و
ميخواهد بلند گريه كند؛ اما واهمه دارد.😭 رضا ادامه ميدهد:
ـ ناصر ما اسلحه نداريم . اينو همه مون مي دونيم؛ اما يـه چيـز داريـم كـه اونـا
ندارن. از اون گذشته، فرمانده مونم اين بابـا نيـست، امامـه . اينـو تـو خـوب
ميدوني... امام ميگه بجنگين، ما هم وظيفه داريم بگيم «چشم»؛ خلاص! 😌
صالح و فرهاد، نوبت ديده باني را به رضـا داده انـد و بـه تفنـگ هايـشان ور
ميروند. صالح، در حالي كه تفنگش را آماده ميكند، ميگويد:
ـ رضا، جريان تقسيم بندي گروهها و انتقال شهدا رو هم به ناصر بگو.🤔
رضا، چشمش را دوباره به خاكريز ميدوزد و ميگويد:
ـ راستي ناصر، جهان آرا بچه هاي سپاه را به سه گروه تقسيم كرده : گروه «علي
هاشميان»، گروه «محمد نوراني» و گروه ما . ضمناً همين الان يـه وانـت، بـا
چندتا شهيد مي آد اين جا. 😔
[در دنیاے مدࢪن📱
به سبک قدیمے با تو سخن میگویم اے عشق دیرین♥️]
Eitaa.com/Khadem_Majazi