[ #رئوفانہ🦋 ]
☘️ رحِمَ اللهُ عَبْداً أحْيي أمْرَنا،
قيلَ: كَيْفَ يُحْيي أمْرَكُمْ؟ 🤔
وَ قالَ عليه السلام : يَتَعَلَّمُ عُلُومَنا
وَيُعَلِّمُها النّاسَ.
🌱 رحمت خدا بر كسي باد كه أمر
ما را زنده نمايد ،
سؤال شد : چگونه؟ 🧐
🖤 #امام_رضا (علیه السّلام) فرمودند :
👌 علوم ما را فرا گيرد و به ديگران
بياموزد.
📖 بحارالأنوار ، ج ۲ ، ص: ۳۰
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🌹
[نمے دانم کہ چࢪا اینقدر مهࢪبانے تو با من🧐]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #فرماندھ✌️🏻 ]
❇️ خاطرات #امام_خامنهاے(حفظهالله):
🌀بنده سال۵۰ در مشهد برای دانشجوها درس
تفسیر میگفتم و اوایل سورهی بقره _ماجراهای
بنی اسرائیل_ را تفسیر میکردم. بنده را ساواک
خواست و گفتند: چرا شما راجع به بنیاسرائیل
حرف میزنید؟ گفتم آیهی قرآن است؛ من دارم
آیهی قرآن را معنا و تفسیر میکنم. گفتند: نه،
این اهانت به اسرائیل است. درس تفسیر بنده
را به خاطر تفسیر آیات بنیاسرائیل _چون اسم
اسرائیل در آن بود_ تعطیل کردند.
⤴️اختناق در آن زمان عجیب بود؛ اما نه از
طرف دولت آمریکا، نه از سوی دولت فرانسه و
نه از طرف دولتهای دیگر، مطلقاً رژیمِ طاغوت
به مخالفت با آزادی و دموکراسی متهم نشد. آن
زمان انتخابات برگزار میشد، اما مردم اصلا
نمیفهمیدند کی آمد، کی رفت و چه کسی
انتخاب شد، به آن صورت رایگیری وجود
نداشت؛ صندوق رای درست میکردند و اسم
نمایندهای را که خودشان میخواستند و از دربار
تایید شده بود از صندوق بیرون میآوردند.
با این کار، صورت مسخرهای از یک رایگیری را
به نمایش میگذاشتند.
🎙دیدار با دانشجویان و اساتید
دانشگاههای استان کرمان 📆 ۱۳۸۴/۰۲/۱۹
#استاد_سید_علی_خامنه_ای
[حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے
ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍]
🌷| Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #سپیدانھ🌅 ]
.
.
همسرشہید:
موقعرفتنبهشگفتمچندتافیلمازخودت
بگیرحلمادلتنگمیشہ..(:✨
وقتیبرگشتاومدمدتیجلویحلمازانوزد
وگریهکرد
وبهمگفت:
برایمنمخیلیسخته..ولیبایددلبکنم(:
#روزتونشهدایے
#شهیدمحمداینانلو
.
.
[و صبح بے تو مانند شب تاریڪ است🍀]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
••🖤🕊••
#خادمانه | #چفیه
#ختم_صلوات امروز بہ نیت:
•• شهید محمد مسرور ••
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ📿🖤
[🥀]ارسال صلوات ها
[🥀] @Deltang_Karbala99
جمع صلـوات گذشتہ:
• ۶۰۰ •
ھـر روز مھمـان یڪ شھیـد👇
@Khadem_Majazi
••🖤🕊••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•°🏴🥀
[ #دردونہ ]
خدایا
بـابـام و بهم قرض بدھ..!
#پیکࢪشھیدبعدازششسالبرگشٺ..
#شهید_مرتضی_کریمی
[بابایے بغݪ کردن و بوسیدنت که هیچ
حتی نشد یڪ دل سیر تو رو بو کنمـ🖤]
https://eitaa.com/joinchat/4256039009Cd33ab57ec4
•°🏴🥀
[ #صبورانه🥀]
•
°
روز عروسیش خستہ شده بود
مدام درگیر ڪارها بود و رفت و آمد.
شوخے میکࢪد و
بہ هر کسے کہ مےرسید مےگفت :
-زن نگیرے!
ببین بہ چہ روزی افتادم، زن نگیرے..
حتے بہ ما خواهرها هم مےرسید
مےگفت : آبجے زن نگیرے!😂
#همسر_شهید_محمدتقی_سالخورده
#شهید_محمدتقی_سالخورده
°
•
[یا بࢪگرد...
یا آݩ دݪ را بࢪگردانـ💔]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #شہید_زندھ💖]
طرف تو حرم آقا علی بن موسی الرضا قدم میزد، دید لبه ی قالی برگشته. با خودش گفت با پا برش گردونم، بعد گفت نه حرم اربابه، بزار دولا بشم با دست برگردونم. شب تو عالم رویا خواب آقا علی بن موسی الرضا رو دید، امام رضا گفت ما ادب تو رو دیدیم لبه ی قالی ما رو با پا برنگردوندی...
این دستگاه شهدا و دستگاه اهل بیت، دستگاه دقیقیه!
حاج حسین یکتا
#اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی
#امام_رضآی_دلم
#دلتنگ_حرم
[شࢪط شهید شدن شہید بودن استـ😉]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #عجݪ_فࢪجہ🌱]
#مولا_جانم♥️
تا به کی چشم بر ظهور تو منوًر می شود
این دل تفتیده از شوقِ تو معبر می شود
ای امید حضرت زهرا برای انتقام
کی ظهورت توتیای چشم مادر می شود
شاه دین کشته میان قتلگه از کین شده
کی روز انتقام شاه بی سر می شود
حضرت زهرا میان کوچه افتاد بر زمین
موعد دادخواهی زهرای اطهر می شود
جنگ و خونریزی بعالم تیره کرده روز را
نوبت یاری تان بر ظلم بیشتر می شود
یار خراسانی نگر اماده بر امر ظهور
با یمانی چون دو روح در یک پیکر می شود
نادم از شوق شنیدن صوت هَل مِن گفتنت
دل ز کف داده به راهت حرّ دیگر میشود
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
[شݕ تار سحࢪ می گردد🌌
یڪ نفࢪ ماندھ از قوم که بࢪ میگردد✨]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
1_832848456.mp3
4.05M
[ #نقارھ_خونہ🔉 ]
🔺 با غیرت...
#حاج_حسین_کاجی
#شب_های_جمعه_شهدا_را_با_ذکر_صلوات_یاد_کنین
[در این هیاهـو
با گوش دل بشـنو💓]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #رئوفانہ🦋 ]
✨﷽✨
✨به پیش آینه دل❤️•
هر آن چه میدارم
بجز خیالِ جمالت نمینماید باز...🌺•
🔺نمایی زیبا از آینهکاری
و گچبری رواق دارالحجه
🌹یاضامن آهو🌹
🦋*أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ*
╰━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╯
✨ *أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج* ✨
[نمے دانم کہ چࢪا اینقدر مهࢪبانے تو با من🧐]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #عشق_نامہ💌 ]
#نخل_های_بی_سر
#قسمت_هفتاد_نهم
فرهاد حرف هايش را مي برد و صالح را كه به سكوتش خوانده نگاه مي كنـد . 😞
صالح سرش را از كنار پنجره به فرهاد نزديك ميكند و آرام و خفه ميگويد: 🥺
ـ ناصر...
چشم هاي فرهاد از سنگر به طرف مسجد جامع مي رود كـه منـاره هـايش را بالا كشيده تا از بچه هاي شهر خبر بگيرد؛ آنهـا را ببينـد و احوالـشان را بپرسـد . 👀
فرهاد دوربينش را از روي بيسيم برميدارد و دوباره گلدسته هاي زخمي مسجد را، با حسرت تماشا مي كند. 🥺
صداي كشيده شدن پاي ناصر بر زمـين، واضـح تـر شده است .👂
ناصر پله ها را پشت سر مي گذارد و يك راسـت بـه اتـاق ديـده بـاني مي آيد:
ـ سلام بچه ها؛ خ... خ... خسته نباشين. 😌
بچه ها گرم جوابش ميدهند. صالح ميپرسد:
ـ انگار خوشحالي ناصر؟
ناصر دوربينش را تند از گردن باز ميكند و ميگويد:
ـ آره... رفتم از چند تا كوچه و خيابون عكس گرفتم؛ از جاهايي كـه بچـه هـا شهيد شدن؛ از نخل هاي بي سر؛ يه چندتا هم از خونه ها گرفتم. 😍
فرهاد ميگويد:
ـ اينقدر خودتو خسته نكن، برات خوب نيس.
ـ نه فرهاد، حا .. حا... حالا كه تو ... تو... تفنگ نمي تونم دست بگيرم؛ بذار اقلاً اين كار رو بكنم . دو... دوست داشتم دوربينم يه تله داشت و چندتا عكـس هم از گلدسته هاي مسجد جامع مي گرفتم. ☺️
يا مي تونستم شبونه تا جنـت آبـاد
برم و از ج... ج... ج.. جنت آباد هم يك عكس ب... ب... بگيرم و بيام.🙂
دستمال كاغذي را از جيبش بيرون مي كشد و با دست هاي لـرزانش غبـار از سر و صورت دوربينش مي گيرد و نوازشش مي كند. همـه سـكوت كـرده انـد و نميدانند كي و چطور شروع كند . چشم هاي ناصر به دوربين اسـت و چـشمان بقيه به ناصر. 👀
فرهاد شروع ميكند:
ـ ناصر پس كي يه سر به پدر و مادرت ميزني؟
ـ مي... مي... ميرم. بذا يه چندتا فيلم ديگه بگيرم؛ براي چـا ... چـا ... چاپـشون ميرم تهرون.😁
ـ نه ناصر؛ تو اون روز كه خواستي بياي به پـدر و مـادرت قـول دادي . اونهـا الان از وضع تو نگرانن؛ دلـشون پـيش توئـه . غيـر از اون ... تـو بـاس بـري بيمارستان.😞
ناصر به رفتن بي ميل است. دوربين را زمين ميگذارد و از ياد آن ميرود:
ـ نه فرهاد؛ من نمي تونم اونجا بمونم . من اونجا اذي يييـت مـي شـم . اونجـا احساس غ ... غ... غريبي مي كنم. در و ديوار و مـردمش بـرام بيگا نـ هس. م... م... مگه برم يه سر بزنم و دو ... دو.. دوباره بيام . يعني نـه؛ اگـه بـرم؛ مـي ...
مي... ميدونم ميخوابونندم.😔
صالح به كمك مي آيد:
ـ خوب بخوابونن؛ اصلاً بايد بخوابي!
بهروز هم براي راضي كردن او تلاش ميكند:
ـ ناصر، همة ما مي دونيم كه تو مي خواي اينجـا بمـوني كـه خـدمت بيـشتري
كرده باشي؛ اما اگر بري و سالم تر بشي كه بهتر مي توني خـدمت كنـي . 😉
بـرا خدمت كردن بايد قدرت داشته باشي. ناصر آرام تر شده است . چشم بـه دوربـين داده و در خـود فـرو رفتـه و بـه پيشنهاد بچه ها فكر ميكند. 🤔
بچه ها او را كه آرام ميبينند دست يكي ميشوند و او را به رفتن ميخوانند:
ـ مادرت از ديدنت خوشحال ميشه.
ـ اونا الان نگرانتن.
ـ بعداً ميتوني با نيروي بيشتري بجنگي💪
[در دنیاے مدࢪن📱
به سبک قدیمے با تو سخن میگویم اے عشق دیرین♥️]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #فرماندھ✌️🏻 ]
❇️ خاطرات #امام_خامنهاے(حفظهالله):
🌀من خودم شخصا جوانیِ بسیار پُر هیجانی
داشتم. هم قبل از انقلاب، به خاطر فعالیتهای
ادبی و هنری و امثال اینها، هیجانی در زندگی من
بود و هم بعد که مبارزات در سال ۱۳۴۱ شروع شد
که من در آن سال، بیست و سه سالم بود.
⤴️طبعا دیگر ما در قلب هیجانهای اساسی
کشور قرار گرفتیم و من در سال چهل و دو،
دو مرتبه به زندان افتادم.
⤴️بازداشت، زندان، بازجویی. میدانید که اینها
به انسان هیجان میدهد. بعد که انسان بیرون
میآمد و خیل عظیم مردمی را که به این ارزشها
علاقهمند بودند و رهبری مثل امام "رضوانالله
علیه" را که به هدایت مردم میپرداخت و کارها و
فکرها و راهها را تصحیح میکرد، مشاهده
مینمود، هیجانش بیشتر میشد.
⤴️این بود که زندگی برای امثال من که در این
مقولهها، زندگی و فکر میکردند، خیلی پرهیجان
بود، اما همه اینطور نبودند. آنوقت گاهی
بزرگترهای ما _یعنی که در سنین حالایی من
بودند_ چیزهایی میگفتند که ما تعجّب میکردیم
چطور اینها اینطور فکر میکنند؟ حالا میبینیم
نخیر، آن بیچارهها خیلی هم بیراه نمیگفتند.
البته من خودم را بهکلی از جوانی منقطع
نکردهام. هنوز هم در خودم چیزی از جوانی
احساس میکنم و نمیگذارم که به آن حالت
بیفتم. الحمدلله تا به حال نگذاشتهام و بعد از
این هم نمیگذارم... .
#استاد_سید_علی_خامنه_ای
[حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے
ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍]
🌷| Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #سپیدانھ🌅 ]
.
.
آقا ابرام تو دنیا دست همه رو گرفتین..
شهدا هم ڪه زندهاند
دست ماهم بگیرید آقاابرام🖐🏻💔
#روزتونشهدایے
#شهیدابراهیمهادی
.
.
[و صبح بے تو مانند شب تاریڪ است🍀]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
استاد اباذری جلسه دوم.mp3
6.43M
[ #کبوترانہ🕊 ]
📝 موضوع: #امام_مهدی_در_قرآن
📌 قسمت دوم
سلسله مباحث مهدویت
#استاد_اباذری
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #شہید_زندھ💖]
حاج حسین یکتا میگفت:☺️
حضرت آقا به سید حسن نصرالله
گفتن ،که هرموقع دلت گرفت
دنیا بهت سخت فشار آورد برو یه اتاق خالی گیر بیار
بشین نماز بخون بزن زیر گریه حرف بزن با صاحبت
مشکلت حل میشه...!💛✨
اللّهُم عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرج... ♥️
#اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی
#امام_رضآی_دلم
#دلتنگ_حرم
[شࢪط شهید شدن شہید بودن استـ😉]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
هدایت شده از هیئت مجازی 🚩
《 #وقت_بندگے🌙 》
.
.
دعاۍ هرروزِ ماھ صَفَر ❤️'
#التماس_دعا
#ماه_صفر
.
.
؏ـمـرے گذشت بعدِ تو و
نرفت عادتِ شب زندھدارےامـ👇
《🍃🕕》 Eitaa.com/Heiyat_majazi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[ #رئوفانہ🦋 ]
✨﷽؛✨
🌺☘️🌺
#فیلم
| نسیم کرامت در زائرسرای رضوی
🌹یاضامن آهو🌹
🦋*أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ*
╰━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╯
✨ *أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج* ✨
[نمے دانم کہ چࢪا اینقدر مهࢪبانے تو با من🧐]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #فرماندھ✌️🏻 ]
❇️ خاطرات #امام_خامنهاے(حفظهالله):
🌀در مورد بازی کردن پرسیدید؛
بله بازی هم میکردیم، منتها در کوچه بازی
میکردیم، در خانه جای بازی نداشتیم و بازی
آن وقت بچهها فرق میکرد. یکمقدار بازیهای
ورزشی بود، مثل والیبال و فوتبال و اینها که
بازی میکردیم. من آن موقع در کوچهها با بچهها
والیبال بازی میکردیم، خیلی هم والیبال را
دوست میداشتم، الان هم اگر گاهی بخواهیم
ورزش دستهجمعی بکنیم _البته با بچههای
خودم_ به والیبال رو میآوریم که ورزش خیلی
خوبی است. بازیهای غیر ورزشی آن وقت،
"گرگم به هوا" و بازیهایی بود که در آنها خیلی
معنا و مفهومی نبود.
⤴️یعنی اگر فرض کنی که بعضی از بازیها ممکن
است برای بچهها آموزنده باشد و انسانِ با تفکر،
آنها را انتخاب کند، این بازیهایی که الان در
ذهن من هست، واقعا این خصوصیت را نداشت،
ولی بازی و سرگرمی بود. 📆۷۶/۱۱/۱۴
#استاد_سید_علی_خامنه_ای
[حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے
ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍]
🌷| Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #قرار_عاشقانہ]
.
.
اینحسیناستکهباخودهمه
راخواهدبرد..(:🌿🌸
#السلامعلیكیاعطشان..💔🖐🏻
.
.
[دلم بہ آن مستحبے خوش است
کہ جوابش واجب است..]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #سپیدانھ🌅 ]
.
.
لبخندزیبایےداریسیدابرام..
فراموشکردم..
توجلوهخدایے
پسداشتنلبخندزیباکهتعجبندارد(:✨
#روزتونشهدایے
#شهیدمصطفےصدرزاده
.
.
[و صبح بے تو مانند شب تاریڪ است🍀]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #صبورانه🥀]
•
°
ﺷﺎﻳـﺪ بهترین لحظہهایے
کہ باﻫﻢ ﺩﺍﺷﺘـیم
نمازاے دو نفـرهمون بود..💕
ﺍینـ کہ ﻧﻤﺎﺯاﻣـﻮ بهش ﺍقتدا ﻣﻴﻜﺮﺩﻡ
ﺍگہ ﺩﻭﺗـﺎیے² کنار ﻫﻢ ﺑﻮﺩﻳﻢ
ﺍﻣﻜﺎن ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻧﻤـﺎﺯﺍﻣﻮنُ ﺟﺪﺍ ﺑﺨﻮنیم
منطقـہ کہ میرفت
تحمُـلِ خونہ بدونِ حمـید
واسم سخت بود...(:❤️🖇🌱
"وقتے تو نباشے چہ امیدے بہ بقایم
این خانہے بےنام و نشان سهم کلنگ استـ "
🎙راوے:همسࢪ شھید
#همسر_شهید_مهدی_باکری
#شهید_مهدی_باکری
°
•
[یا بࢪگرد...
یا آݩ دݪ را بࢪگردانـ💔]
Eitaa.com/Khadem_Majazi