eitaa logo
خادم مجازی
155 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
330 ویدیو
7 فایل
بہ‌نامِ‌اللہ..🌱 دورهم‌جمع‌شدیم‌تابه‌حول‌وقوه‌الهے کمی‌ازشهادت‌وشهدابگیم‌و "رنگ‌بگیریم" •🕊 زیرمجموعہ‌کانالِ'عاشقانہ‌های‌حلال °• @Asheghaneh_halal •° •🕊 خادم‌کانال‌جهت‌انتقادیاپیشنهاد °• @nokar_mahdizahra •°
مشاهده در ایتا
دانلود
[ ✌️🏻 ] ❇️ (حفظه‌الله): 🕊| نباید اجازه داد این حقایقِ برجسته، کهنه و فراموش شود، و یا مجالی برای انکار آنها به‌وجود آید، همچنان‌که امروز برخی افراد، پاره‌ای از بیّنات انقلاب را صراحتاً انکار می‌کنند. 🗓1398/07/08 [حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍] 🌸| Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #قراࢪ_عاشقانہ💗 ] از بس کریم بود که انگشت بر دهن یک عده مانده اند سر سفرهٔ کریم حاتم که هیچ، طایفه ی حاتمان همه خود را رسانده اند سر سفرهٔ کریم [ السلام علیک یا حسن‌ابن‌علے علیه‌السلام ✋🏻 ] [دلم بھ آن مستحبی خوش است کہ جوابش واجݕ استـ😇] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #سپیدانھ🌅‌ ] گرچه ازجور تو تا صبح نخوابیدم، لیک ... مصلحت نیست نگویم به شما صـُـبــ بخیر... #صبح‌ِتون‌‌شهدایی [و صبح بے تو مانند شب تاریڪ است🍀] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 👼] اون لحظہ ڪہ روزِ اول مدرسه دست همه تو دستِ باباشونه یا وقتے یجایی اذیت میشن میرن باباهاشونو میارن... یا پز چیزایی که باباشون میخرن و تو مدرسہ میدن.. اون وقتے ڪہ همه مشغول ڪادوے روز پدر هستن... ولے من فقط یه عڪس و میگیرم رو قلبم و میگم بابا...قبل اینڪه بلد باشم بگم بابا رفتی...💔حتی حسرت اینم موند تو دلم.. چند؟!💵💔🚶‍♂ [بابایے بغݪ کردن و بوسیدنت که هیچ حتی نشد یڪ دل سیر تو رو بو کنمـ😢] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #نگاࢪ_خانہ😍 ] به قلبم سوره کوثر نوشتند دلم را بنده قنبر نوشتند✨ به کوی اتش🔥 در لوح سینه صد و ده مرتبه نوشتند💛 [و دݪ بہ آستان پر مہرت بستم♥] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 🌱 ] ❤️ يا صاحب الزمان ❤️ آقاي مـن ! مــولاي مـن ! از قـديــم گفته انـد : " خلايـــق هــرچه لايــق "بي راه نگفـته اند . اقرار مـــي ڪنيم هنوز ليـــاقت حضور در محـــضر شما را پيدا نڪرده ايــــم ڪه اگرغيـــر از اين بـــود هم اينـــک در زمان ظهـور و در حـــضور شما به سرمي برديـــم . از ماســت ڪه برماســــت " آري، ما مـــستحق بلــــاي غيبـــتيـم ؛ سزاوار چنــيـن سرنوشــتي هستـــيم ؛ تــو را نخواســته ايم ؛ به بي امامـــي "عـادت "کرده ايم ؛ هنــوز باورمان نـشــده 💥تا نيايي گره از ڪـار بشر وا نــشــود [شݕ تار سحࢪ می گردد🌌 یڪ نفࢪ ماندھ از قوم که بࢪ میگردد✨] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ ❣] چقدر زیباست روی تابلویی بنویسیم : ❣️جاده لغزنده است دشمنان مشغول کارند! با احتیاط برانید سبقت ممنوع... دیر رسیدن به پست و مقام بهتر از هرگز نرسیدن به "امام" است.. حداکثر سرعت بیشتر از سرعت "ولی فقیه" نباشد❣️ ❣️اگر پشتیبان "ولایت فقیه" نیستید لااقل کمربند "دشمن" را نبندید! دور زدن اسلام و اعتقادات ممنوع با دنده لج حرکت نکنید و با وضو وارد شوید این جاده مطهر به خون شهداست....❣️ [شهدا گاهے نگاهے به زیࢪ پایتان بیاندارید🍃] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ 🦋 ] ببین ڪه غرق گناهمـ،😢 بگیر دستمــ را به خاڪ پای تو ریزمـ 😍 تمامــ هستمــ را🍃 [نمے دانم کہ چࢪا اینقدر مهࢪبانے تو با من🧐] Eitaa.com/Khadem_Majazi
خادم مجازی
[ #عشق_نامہ💌 ] #نخل_های_بی_سر #قسمت_سی_یکم حسين سر به سينة برادر مي خوابانـد و حـالا راحـت ميگر
[ 💌 ] ياد جواب خواهر به دل ناصر زخـم مـي زنـد و چـشم هـايش را بـه اشـك مي نشاند.😔 چشم از دود و آتش مي كند و سرش را روي نـردة ايـواني كـه بـه آن تكيه داده مي كارد و و قد و بالاي خواهر را تماشا مي كند. 👀نمـي دانـد چقـدر بـه صـبح مانده، اما خوشحال است كه حسين خوابيده و بي قـراري هـاي او را نمـي بينـد . 😍 سرش را چنان روي نرده گذاشته كه مست خواب به نظر مي آيد؛ 😴اما همـين كـه صداي اذان از مناره هاي خاموش شهر شنيده مي شود، سر راست مي كند. سياهي شب رنگ باخته و سپيدة صبح رگه هايي خاكستري در آن دوانده . ناصر با عجله به اتاق ميرود تا برادر را بيدار كند. ☺️ مادر باخبر شده است و خودش را روي جنازه پهن كرده است . چشم هايش، سرخ سرخ شده است .😭 همين كه ناصـر و حـسينش را مـي بينـد، در آغوشـشان ميكشد و بوسه بارانشان مي كند. با هر بوسه اي كه از آنها مي گيرد و هـر تكـاني كه به سر مي دهد، قطره هاي اشكش از گونه كنده مي شود و به سر و روي ناصر و حسينش مي ريزد.😭 ناصر و حسين هم گريه سر مي دهند و فضاي مسجد جامع را پر از سوگ مي كنند؛ اما ناصر ناگهان آرام تر مي شود و در گوش بـرادر نجـوا ميكند: 👂 ـ حسين، پيش ننه؛ خودتو كنترل كن. حسين هم آرامتر ميشود؛ اما صداي بيقراري مادر، همچنان بلند است: ـ ننه، بلند شو؛ داداشات اومدن ديدنت .😭 شهناز؛ ننه جون، ديگه عجله نمي كنـي ننه؟ ننه، ديگه نميگي ديرم شده؟ ننه، عروس خانومم بلند شـو . ننـه، حبـه نباتم، بلند شو . ننه حالا ديگه راحت شدي؟ ديگه نمـي گـي از قافلـه عقـب افتادم؟ خودتو رسوندي به قافله عروس نازنينم؟ 😭 دو برادر، مادر را كنار ميكشند و مي خواهند جنازه را به جنت آباد ببرند، اما مادر نميگذارد. خودش را روي تابوت انداخته و با دخترش درددل ميكند: 😭 ـ ننه كجا مي خواين خواهرتونو ببرين؟ بذارين باباشم بياد ببيندش . 👀ننـه دختـر من كه بي معرفت نيس كه بي اجازه باباش بره خونه بخت . دختـرم بابـا بـالا سرشه، بذارين چادر عروسمو باباش سرش كنه. 😭 يخ روي جنازه آب شده و از زير تابوت آب بيرون زده است . 💧مسجد پـر از جمعيت شده و هركس به كاري مشغول است . چنـد نفـري دو رو بـر مـادر را گرفته اند تا ساكتش كنند، اما خودشان هم به گريه افتاده انـد .😭 ناصـر مـادر را بـه حسين مي سپارد و براي پيدا كردن يخ مسجد را پشت سر مي گذارد. 🏃‍♂يك راست به سراغ عمو عباس مي رود - كه مغازة پارچه فروشـي اش را از روز اول جنـگ بست و الان مسئول جمع آوري يخ و مواد غذايي شده است. ـ عمو عباس، يه قالب يخ ميخوام.😞 [در دنیاے مدࢪن📱 به سبک قدیمے با تو سخن میگویم اے عشق دیرین♥️] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ ✌️🏻 ] ❇️ (حفظه‌الله): 🕊| غلبه و قدرت متعلّق به آن ملّتی و آن مردمی است که معتقدند اگر در این راه برایشان خطری پیش بیاید، ضرری پیش بیاید، شهادت و از دنیا رفتن پیش بیاید، آنها برنده هستند، بازنده نیستند؛ 🇮🇷| آن ملّتی که این روحیه را، این اعتقاد را دارد، شکست برای آن ملّت وجود ندارد؛ این ملّت پیش خواهد رفت، همچنان‌که ملّت ایران در راهِ بسیار پُرخطر و پُرزحمت خود، تا امروز پیش رفته است. 🗓1397/09/21 [حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍] 🌸| Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #قراࢪ_عاشقانہ💗 ] مستیم و کنار جاده باز افتادیم از نور ولایت علی، آبادیم نوکر که خودش برو بیایی دارد ما خاک قدوم حضرت سجادیم ✍🏻محسن بلنج [السلام علیک یا علی‌ابن‌الحسین علیه‌السلام ✋🏻] [دلم بھ آن مستحبی خوش است کہ جوابش واجݕ استـ😇] Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #سپیدانھ🌅‌ ] آن قدر خوب و عزیزید ڪه هنگام دعا حیفم آمد ڪه شما را دست ڪسے غیر خدا بسپارم الهے به امید تو صبح قشنگتان بخیر و نیڪے #صبحتون‌شهدایی [و صبح بے تو مانند شب تاریڪ است🍀] Eitaa.com/Khadem_Majazi