خادم مجازی
[ #عشق_نامہ💌 ] #نخل_های_بی_سر #قسمت_چهل_ششم صـداي گريـةپرستار، راننده را به خود مي آورد. راننده
[ #عشق_نامہ💌 ]
#نخل_های_بی_سر
#قسمت_چهل_هفتم
با آمدن روشنايي، شليك دشمن بناي فروكش گذاشته اسـت . ناصـر منتظـر
است تا با روشن شدن هوا، گروهش را پيدا كند و از حال آنها بـاخبر شـود .😞
از آبادان كه رسيد و جنگ را تن به تـن و كوچـه بـه كوچـه ديـد، دلـشوره تمـام
وجودش را پر كرد و دلش براي تنهايي بچه ها و بي سلاحيشان بيشتر سـوخت . 🥺
از افراد گروهش هيچ خبري نيست . نميداند شهيد شده انـد يـا هنـوز مقاومـت
ميكنند؛ اما شليك پياپي دشمن، از حالا او را ماتمزده كرده است. 😔
پريروز كه شهدا را به آبادان مي برد، در راه خوابش بـرد و بعـد از كـوفتگي
چند روزه، تواني دوباره به دست آورد . اگر صداي «سنج» و «دمام» آباداني هـا را
هم نشنيده بود بيدار نمي شد. همين كه ماشين شان كنار گلـزار شـهداي آبـادان از
ناله افتاد، آنها را دوره كردند و با آهنگ نوحه و سنج و دمـام، بـر سـر و سـينه
زدند و شهدا را بالاي دست بر دند. آنها را وسط كاشتند و دور تا دورشان حلقه
زدند. سينه زن ها چند دور به سينه زدند و نوحه خوان ها و سنج و دمام زنها هـم
وسط ماندند و صداي شيون جمعيت را به آسمان بردند. 😞
گل هاي «مورد» از چهار طرف، تابوت ها را گلباران مي كرد و گلاب پـاش هـا
بر سر و رويشان گلاب ميريخت. بوي گلاب و گل هاي سبز مورد، فضا را پـر
كرده بود . ناصر، اول كناري نشست و با صداي گرم نوحه خوان، اشك ريخـت . 😭
بعد بلند شد و به ميان حلقة سينه زن ها كـه دور گرفتـه بودنـد و خـم و راسـت
ميشدند و با تمام قوا بر سينه ميكوبيدند، رفت . آنقدر دور زد و بر سينه كوبيد
كه مثل همه، عرق از سر و رويش جاري شد . 😥حالا هم از سر شب تاكنون يـك نفـس جنگيـده و در غـم از دسـت دادن كـوي طالقـاني و راه آهـن و گمـرك بيقراري كرده، اما هنوز اثري از گروهش به دست نياورده است. 😔
از در و ديوار شهر به گوش مي رسد. مثل وقتي از غروب صداي «مرغ غم »كه بچه ها جوجه هايش را مي گرفتند و او در غم از دسـت دادن آن هـا نالـه سـر
ميداد و ماتم سرايي مي كرد. امشب تمام مرغ غم هاي شهر ماتم سرايي مـي كننـد؛ 😭
انگار كه به لانه هايشان تجـاوز شـده و جوجـه هايـشان را از آغوشـشان بيـرون
كشيده اند. با هر ناله اي كه مرغ ها سرمي دهند، پلكه اي ناصر به هم مي خورد و از
مالش آنها اشك ميبارد. 😭
شفق، خون رنگ شده است و آغوشش را براي دربر كـشيدن خورشـيد بـاز
كرده است . سر ناصر به طرف مشرق مي چرخد. خورشـيد را خـونين مـي بينـد؛
انگار كه هنگام بالا آمدن از پشت خانه هاي زخمي، تيزي ديوارها بر تن نـرمش
فرو رفته و آ ن را زخمي كرده است . مشرق، خون رنگ اسـت و خورشـيد هـر
لحظه خودش را بالا و بالاتر مي كشد تا تيرهاي تيزش را در چشم دشـمن فـرو
كند. 🌞
ناصر، از ديشب دور و بر پل مي جنگد و هيچ كدام از افـراد دور و بـرش را
نميشناسد. هر بار كه خواسته صدايشان بزند، به آنها «برادر» گفته و بـه همـين
بسنده كرده است.
با روشن شدن هوا، ياد پل مي افتد - كه كمي دورتر خودنمايي مي كنـد - و
از ترس اينكه هواپيماهاي دشمن به بالاي پل بيايند و آن را در هم بكوبنـد، بـه
خود مي پيچد. كوشش دشمن براي كوبيدن پل از ديشب بي نتيجه مانده اما حالا
كه لحظه به لحظه به پل نزديكتر مي شود، تب و تاب ناصر و همسنگرانش بالاتر ميرود. 😞
اشعة طلايي خورشيد، هنوز كف زمين پهن نشده است؛ تنها خـودش را بـر
سينة پل و نخل هاي بلند شهر ماليده و مي رود تـا از پـشت بـام هـا و بلنـدي هـا
سرزير شود و به كف كوچه ها و پس كوچه ها بدود . چشم هاي ناصر دوبـاره بـه
اطراف ميدود، اما گروهش را نميبيند👀
[در دنیاے مدࢪن📱
به سبک قدیمے با تو سخن میگویم اے عشق دیرین♥️]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #فرماندھ✌️🏻 ]
❇️ #امام_خامنهاے(حفظهالله):
♦️تکریم شهیدان، و تعظیم در برابر
خانوادههای صبور آنان، واجب بزرگ
امروز و همیشه ماست [1397/07/05]
[حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے
ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍]
🌷| Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #صبورانه🥀]
دلنوشته ای از زبان همسر دلسوخته #شهید_عبدالرحیم_فیروزآبادی
یک سال گذشت...🍃
به همین راحتی..
نه ؛ وقتی فکر میکنم می بینم اندازه ی تمام سالهای عمرم بود..
درست یک سال قبل در چنین روزی ؛نیمه آذرماه خبرشهادتت ویران مان کرد..🍂
خبر کوتاه بود ..
اما آتشی زد به جانم که یکباره تمام آرزوهایم را برباد رفته دیدم...دنیایم رنگ دیگری به خود گرفته بود...
دلم می خواست همه تن فریاد بشوم و گوش دنیا را کر کنم..
فریاد بزنم وبگویم که دلخوشیم را از من گرفتی روزگار..
بود ونبودم را..
سایه ی سرم را..
تکیه گاهم را..
پدر بچه هایم را..😔
اما وقتی روز وداع به چهره ی معصومت خیره شدم دلم هری ریخت..
آرامش در چهره ات موج می زد...
پلیدی وپلشتی دنیا نتوانسته بود فریبت دهد..دلبستگی هایت نتوانسته بود مانع هدفت شود..از قافله عاشوراییان جانمانده بودی و..من..
آه خدای من !
یکباره تمام وجودم از شوق لبریز شد..دیگر بهتر و بیشتر از همیشه داشتمت...🌿
دلم قرص شد به بودنت..
بهار و تابستان و پاییز وزمستان بدون تو گذشت ومن هنوز نفس می کشم به امید قدکشیدن و خوشبختی یادگارانت..🌷🌷
عزیز همیشه وهنوز من !!
حضورت را در فصلهای سرد نبودنت حس کردم..
نفس گرمت را..عطر تنت را گوشه گوشه ی خانه مان می توان حس کرد..
آرام دل بیقرارم!!
تا همیشه ی بودنم ..پاییز پرکشیدنت برایم حال وهوای دیگری دارد..🍁
من و دخترانم با صبر در شبهای دلتنگی روسفید خواهیم شد در برابر سه ساله اباعبدالله و عمه ی سادات..🌹
دلخوشی مان رضایت عمه سادات است که این هدیه را از ما بپذیرد..🌷
سالے گذشت باز نیامد وعید شد
گیسوے مادر از غم بابا سپید شد
امروز هم نیامد وغم خانہ را گرفت
امروز هم دومرتبہ باران شدید شد
مادر ڪنار سفرھ ڪمے بغض ڪرد وگفت
امروز هم بدون تو روزے جدید شد
بعد از گذشت آن همه دلواپسے ورنج
مادر نگفتہ بود ڪہ بابا شہید شد..(:❤️🌿
#اولین_سالگرد_اولین_شهید_مدافع_حرم_نکا
#شهید_عبدالرحیم_فیروزآبادی
[یا بࢪگرد...
یا آݩ دݪ را بࢪگردانـ💔]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
audio_2020-04-11_23-48-58.mp3
4.57M
[ #کبوترانہ🕊 ]
📝 موضوع: #وظایف_منتظران
📌 قسمت اول
برگرفته از کتاب مکیال المکارم
🔵 تهذیب نفس از مهمترین و اصلی ترین وظایف یک منتظر است.
👤 استاد #ابراهیم_افشاری
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #شہید_زندھ💖 ]
دخترا، پسرا، عروسها، دامادها! اگه میخواید زندگیتون خوشــگل بشه، اگه میخواید زنــدگی قشنــگ بشه، باید خدایـــی بشه، باید این رنگ خدایـــی بشه. هر کجا کار با خدا بســته شــد، خدا هم کمک کرد...
#حسین_یکتا
[شࢪط شهید شدن شہید بودن استـ😉]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #عجݪ_فࢪجہ🌱 ]
صدای (جان پدر کجاستی؟)
عجیب در گوش جهان می پیچد
جغرافیا و تاریخ را رها کنیم،
میان تهران و کابل هیچ فرقی نیست ...
مدینه هم با مادرمان همین کار را کردند
خدا لعنتشان را روز به روز زیاد کند،
لعنت بر ریز و درشتشان ...
ما با هر ادبیاتی
دعای آمدن منتقم را میخوانیم
پدر صدایش میکنیم ...
همان که یک چشمش اشک است
و چشمی دیگر خون است ...
اللهم العن الجبت والطاغوت
اللهم عجل لولیک الفرج
[شݕ تار سحࢪ می گردد🌌
یڪ نفࢪ ماندھ از قوم که بࢪ میگردد✨]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
1_32279896.mp3
4.81M
[ #نقارھ_خونہ🔉 ]
چقدر دلم تنگه💔
🔹برا #شهیدای مدافع حرم
🔸بازم هوای شهدا🌷 زد به سرم
🔹آرزومه که به #سوریه برم😭
#کربلایی_جواد_مقدم
#بسیار_زیبا 👌
#دلتنگی_برای_شهدا
#درد_دل
#اللهم_الرزقنا_توفیق_شهادت_فی_سبیلک 🤲
[در این هیاهـو
با گوش دل بشـنو💓]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #جاماندھ😓 ]
اینجا دلی جامانده از #قافلهٔ_عشق
در آرزوی رسیدن به عُشاق
بیقراری میکند...✨♥️
#شهادت #رفیق_شهید
[من سࢪما زده را دریاب و بگیࢪ زمین گیر شدمـ😥]
Eitaa.com/Khadem_Majazi