خادم مجازی
[ #عشق_نامہ💌 ] #نخل_های_بی_سر #قسمت_هشتم ـ تو قند بده پولتو بگير، مگه مفتّش مردمم هستي؟ دِ، يعن
[ #عشق_نامہ💌 ]
#نخل_های_بی_سر
#قسمت_نهم
صالح مشتش را ا ز خاك كف سنگر پرمي كنـد و خـاك هـا را مـي فـشارد و ميگويد✊:
ـ ميدونين بچه ها، برا تفنگ پيدا كردن، فقط يه راه داريم؛ از هـر راه ديگـه اي
هم كه بريم، بيراهه هست.😤
ـ راهش چيه، صالح؟🤔
ـ شبيه خون! بايد امشب شبيه خون بزنيم و مثل بچه هاي گـروه «اسـد » از عراقيـا
بگيريم. اونا ديشب بيخبر رفتن سراغشون و سه تا «كلاش» غنيمت گرفتن.😤
ناصر ميخندد؛ به صالح برميخورد. رو به او براق ميشود:🤨
ـ ميخندي؟
ناصر نميتواند خندهاش را كتمان كند😃:
ـ آخر فسقلي جغله به فرض كه بخواييم شبيخون بزنيم، تو يهوجبي اين وسط
چه كاره اي؟! 😆
ـ خيال مي كنين شماها چند سال از من بزرگترين؟ ! مـن اول دبيرسـتانم شـما
ديپلم! جوري حرف ميزنين انگار دبير منين!🤨
فرهاد ميگويد:
ولي چرا از دولت نگيريم؛ از پادگانا🧐؟
رضا او را از پادگانها نااميد ميكند😔:
ـ كدوم پادگانا؟ ديروز بچه ها رفتن، ديدن جلـوي پادگانـا صـحراي محـشره😱 !
همه اسلحه ميخوان، ولي مگه بهشون ميدن؟
دوباره صداي فرهاد بلند ميشود. پا بر زمين ميكوبد و ميگويد🗣:
ـ آخه چرا نميدن؟ گذاشتنشون براي كي ديگه؟!
رضا جواب ميدهد:
ـ چه مي دونم! اونام غافلگير شدن و نمي دونن چه كار بايد كرد . تا بخـوان بـه
خودشون هم بيان، ميترسم عراقيا نصف شهرو ازمون گرفته باشن. 😔
صالح چشم از سمت مرز برنميدارد و آرام ميگويد👀:
ـ نميذاريم.
ناصر دوباره رو به او مي خندد😆. بعد سـر بـزرگ و گـردن گوشـتي اش را بـه
پايين خم ميكند و ميگويد😔:
ـ ولي من از يه چيز ديگه ميترسم!
رضا دشتي ميپرسد:
ـ از چي؟
ـ گفتنش... گفتنش سخته، درست نيس.
خوب بگو ديگه، ما كه غريبه نيستيم.🤨
ـ راستش مي ترسم؛ مي ترسم قصد خيانت در كار باشه، والّا تـا الان بايـد اقـلاً
اونايي رو كه پايان خدمت دارن، مسلح ميكردن. 😔
رضا به شك ميافتد:
ـ خيانت؟! فكر نميكنم... همچين چيزي يه خورده بعيد به نظر ميآد. 😒
و دوباره سرش را از ديواره كوتاه سـن گر بـالا مـي بـرد و بـه دنبـال ردي از
دشمن اطراف را ميگردد. ناصر آه كشداري ميكشد و ميگويد😢:
ـ خدا كنه ... خدا كنه اينجوري نباشه، والّا خيلي برامون گرون تمـوم مـي شـه . 😭
اين بيشرفها خوب وقتي رو براي جنگ انتخاب كردن!😡
فرهاد ميگويد:
ـ هم خوب وقتي و هم خوب جايي رو.
ناصر سر مي جنباند و ادامه ميدهد:
ـ آره، به خاطر همينه كه ميگم خدا كنه كسي قصد خيانت نداشته باشه . اگـه
غير از اين باشه ضرري مي كنيم كه بـه ايـن زودي هـا جبـرانش غيرممكنـه .
خوزستان يعني شاهرگ حياتي ايران؛ چه نفتش، چه بندرهاش.😞
[در دنیاے مدࢪن📱
به سبک قدیمے با تو سخن میگویم اے عشق دیرین♥️]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #فرماندھ✌️🏻 ]
❇️ #امام_خمینے(ره):
🔹«سعادت را آنها بردند که آن چیزی را که
خدا به آنها داده بود تقدیم کردند و ما عقب
مانده آنها هستیم.»
[حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے
ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍]
🌸| Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #صبورانه🥀]
🦋•|سال تحویل دور هم بودیم.
علے به همه عیدی داد غیر از من.😐😢
گفت:بیا بالا توی اتاق خودمون🙈❤️
یه قابلمه دستش گرفت و گفت:
من میزنم روے قابلمہ
تو از روے صداش بگرد👀و هدیہات🛍
رو پیدا کن».😄💕
گذاشته بود توےِ جیبِ لباسِ فرمش😁💗
یه شیشہ عطر بود و یہ دستبند😍✨
این قدر بࢪام لذت بخش بود ڪہ
تا حالا یادم موندھ.😅💖🥺🖇❤️🍃
#همسر_شهید_خلبان_علیرضا_یاسینے❤️🌿
[یا بࢪگرد...
یا آݩ دݪ را بࢪگردانـ💔]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
10M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[ #دردونہ👼]
سالے گذشت، باز نیامد و عید شد..🚶♂
گیسوے مادر از غمِ بابا سپید شد🙃💔
امروز هم نیامد و غم، خانہ را گرفت🖤
امروز هم دومرتبه باران شدید شد((:🥀
✍🏼مریم سقلا طونی🌿
[بابایے بغݪ کردن و بوسیدنت که هیچ
حتی نشد یڪ دل سیر تو رو بو کنمـ😢]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
خادم مجازی
••🍃🕊•• #خادمانه | #چفیه #ختم_صلوات امروز بہ نیت: •• شهید هاشم دهقانی نیا •• ـــــــــــــــــــــ
••🍃🕊••
#خادمانه | #چفیه
#ختم_صلوات امروز بہ نیت:
•• شهید بابک نوری ••
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ📿🍃
#شهید مدافع حرم
[🌷]ارسال صلوات ها
[🌷] @Deltang_Karbala99
جمع صلـوات گذشتہ:
• ۶۰۰ •
ھـر روز مھمـان یڪ شھیـد👇
@Khadem_Majazi
••🍃🕊••
[ #نگاࢪ_خانہ😍 ]
در وصــــف محــــمـــد همیـــن بــس کــه یــک نــفــر بـــود .
امـــا تبــدیل بـــه چنـــد نـــفــر.چــند صد نفرو.......
شد تو دنیای بـــی گـــران رحـــمت .عـــطوفت و
مهــــربـــانیـــست...💚
[و دݪ بہ آستان پر مہرت بستم♥]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #شہید_زندھ💖 ]
بهقولشهیدآوینے:
تنهاڪسانےمردانهمےمیرند
ڪهمردانهزیسٺهباشند!...
آرهرفیق!مردونهزندگےڪن!
آدمباش!
زنمڪهباشےمردونهمیمیری :)!🚶🏻♂
[شࢪط شهید شدن شہید بودن استـ😉]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #عجݪ_فࢪجہ🌱 ]
نشسته ام
شمع روشن می کنم …
شمع ها می سوزند و خاموش می شوند و دوباره روشن می کنم !
بیا که هرشب بی تو
شام غریبان است !
[شݕ تار سحࢪ می گردد🌌
یڪ نفࢪ ماندھ از قوم که بࢪ میگردد✨]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #شهیدانہ❣]
شایـد شـــهادت 🕊
آرزوےخیلۍها باشـد!🙃🌱
امـا بدان!
ڪه جـز مخلصین
ڪسۍ بہ آن نخواهد ࢪسید...🍃
ڪاش بجاے زبان،با عمل
طلب شہادت مۍکـردم...💔
آمادھ ے شہادت بودن
با آرزوے شہادت داشتن فࢪق داࢪد❗️
[شهدا گاهے نگاهے به زیࢪ پایتان بیاندارید🍃]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #رئوفانہ🦋 ]
༻﷽༺
❣گفتند بعید اسٺ ولے ما دیدیمــ
✨بیش ازهمہ #سلطان بہ گدا نزدیڪ اسٺ
❣ماتجربہ ڪردیم هزاران دفعہ
✨از #مشهد تو #ڪرببلا نزدیڪ اسٺ
[نمے دانم کہ چࢪا اینقدر مهࢪبانے تو با من🧐]
Eitaa.com/Khadem_Majazi