eitaa logo
کمیته خادمین شهدا استان همدان
586 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.3هزار ویدیو
21 فایل
کانال رسمی کمیته خادمین الشهداء استان همدان سایت خادمین کوله بار https://khademin.rahnoor.ir/ ارتباط با : برادر سیدمحمد حسینی مسئول خادمین استان همدان👇 @S_M_Hoseini98 برادر محمد قراگوزلو جانشین خادمین استان
مشاهده در ایتا
دانلود
گاهی وقتا از راه دور هم زیارت کنی و دلت وصل بشه ،ازت می‌خرند . 😔 بقول رحمةالله‌علیه : گرچه دوریم به یاد تو سخن می‌گوییم بُعد منزل نبُوَد در سفر روحانی ❤️
✨دلدادگی با ‌مولا دل شب ، رضوان‌الله‌علیه (از شاگردان مشهور علامه‌طباطبایی «ره»)‌ ضمن خاطره ای می‌گوید :👇 "استاد ما مرحوم قدّس‌سرّه شاگردمرحوم رَحِمَه‌ُالله بوده است. مرحوم آقا سید جمال‌الدین برای حقیر نقل کردند که من مدتی به مربی اخلاقی، آقای شیخ علی محمد نجف آبادی رجوع کردم و از او دستور می‌گرفتم. مدت‌ها از این موضوع گذشت و من در تحت تعلیم و تربیت او بودم. تا یک شب بر حسب معمول به مسجد سهله آمدم برای عبادت و عادت من این بود که به دستور استاد هر وقت شب‌ها به مسجد سهله می‌رفتم اولا نماز مغرب و عشاء را به جای می‌آوردم و سپس اعمال وارده در مقامات مسجد را انجام می‌دادم و پس از آن دستمالی که در آن نان و چیزی بود به عنوان غذا باز می‌کردم و مقداری می‌خوردم آنگاه قدری استراحت نموده و می‌خوابیدم سپس چندین ساعت به اذان صبح مانده برمی‌خاستم و مشغول نماز و دعا و ذکر و فکر می‌شدم و در موقع اذان صبح نماز صبح را می‌گذاردم و تا اول طلوع آفتاب به بقیه وظائف و اعمال خود ادامه می‌دادم آنگاه به نجف مراجعت می‌نمودم. در آن شب که نماز مغرب و عشاء و اعمال مسجد را به جای آوردم و تقریبا دو ساعت از شب می‌گذشت، همینکه نشستم و دستمال خود را باز کردم تا چیزی بخورم، هنوز مشغول خوردن نشده بودم که صدای مناجات و ناله‌ای به گوش من رسید، و غیر از من هم در این مسجد تاریک احدی نبود. این صدا از ضلع شمالی، وسط دیوار مسجد، درست در مقابل و روبروی مقام‌مطهرامام‌زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف شروع شد. و به طوری جذاب و گیرا و توأم با سوز و گداز و ناله و اشعار عربی و فارسی و مناجات‌ها و دعای عالیة المضامین بود که به کلی حال ما و ذهن ما را متوجه خود نمود. من نتوانستم یک لقمه از نان بخورم و دستمال همینطور باز مانده بود. صاحب صدا ساعتی گریه و مناجات داشت و سپس ساکت می‌شد، قدری می‌گذشت دوباره مشغول خواندن و درد دل کردن می شد باز آرام می‌گرفت. و هر بار که شروع از می‌کرد به خواندن، چند قدمی جلوتر می‌آمد. به طوری که قریب به اذان صبح که رسید در مقابل مقام مطهر امام زمان ارواحنا فداه رسیده بود. در این حال خطاب به حضرت نموده و پس از گریه طولانی و سوز و ناله شدید و دلخراشی این اشعار() را با تخاطب و گفتگوی با آن حضرت خواند: ما بدین در، نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم از بد حادثه اینجا به پناه آمده‌ایم رهرو منزل عشقیم و ز سر حد عدم تا به اقلیم وجود این همه راه آمده‌ایمع سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت به طلبکاری این مهرگیاه آمده‌ایم با چنین گنج که شد خازن او روح امین به گدایی به در خانه شاه آمده‌ایم لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست؟ که درین بحر کرم، غرق گناه آمده‌ایم آبرو می‌رود ای ابر خطاشوی ببار که به دیوان عمل نامه سیاه آمده‌ایم حافظ این خرقه پشمینه بینداز که ما از پی قافله با آتش آه آمده‌ایم و دیگر ساکت شد و هیچ نگفت و در تاریکی چندین رکعت نماز گذارد تا سپیده صبح دمید آنگاه نماز صبح را به جای آورد و مشغول به خود در تعقیبات و ذکر و فکر بود تا آفتاب دمید آن وقت برخاست و ازه مسجد خارج شد. و من تمام آن شب را بیدار بودم و از همه کار و بار و خواب واماندم و مات و مبهوت وی بودم. چون خواستم از مسجد بیرون شوم، از سرخدمه آنجا که اطاقش خارج از مسجد و ضلع شرقی بود، پرسیدم: این شخص که بود؟! آیا شما او را می‌شناسید؟! گفتند: آری! این مردی است به نام سید احمد کربلایی. بعضی از شبهای خلوت که در مسجد کسی نیست می‌آید و حال و وضعش هم همینطور است که دیدید. 📚 توحید علمی و دینی، صص ۲۲ ـ ۲۴. علامه.سیدمحمدحسین‌حسینی‌طهرانی 💠 💠@Khademin_Shohada_B_HMD