✍ امام علی(ع):
💖« به خدا سوگند... هرگاه فاطمه(س) را میدیدم، غمها و غصههایم از دلم برطرف میشد.»
📚 بحارالانوار، ج۴۳ ص۱۳۴
❤️ خواهران چادری❤️
@Khaharaneh_Chadoory1400
❣ #سلام_امام_زمان_مهربان
سلامتی و ظهور تو را آرزو میکنم
🙏دعای سلامتی امام زمان (عج)
💐بسم الله الرحمن الرحیم💐
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلا
🌼خدایا، ولىّ ات حضرت حجّه بن الحسن که درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد در این لحظه و در تمام لحظات سرپرست و نگاهدار و راهبر و یارى گر و راهنما و دیدبان باش، تا او را به صورتى که خوشایند اوست ساکن زمین گردانیده،و مدّت زمان طولانى در آن بهرهمند سازى
تعجیل در فرج آقا صاحبالزمان صلوات
#امام_زمان
#اللهم_عجل_لولیک_فرج
❤️ خواهران چادری❤️
@Khaharaneh_Chadoory1400
#شهیدانہ🕊
#تلنگر
مادر بزرگ شهید
جهاد_مغنیه می گفتند:↓↓
مدت طولانی بعد شهادتش اومد به خوابم
بهشگفتم: چرا دیر ڪردی؟😞
منتظرت بودم!
گفت: دیرڪردیـم...
طول ڪشید تا ازبازرسی هاردشدیم...
گفتم : چهبازرسی؟!
گفت: بیشتر از همه سربازرسی #نماز وایستادیم...
بیشتر از همه درباره
نماز صبح میپرسـیدن...
⚠️جدی بگیریمنماز صبح شوخی نیست❗️
❤️ خواهران چادری❤️
@Khaharaneh_Chadoory1400
اومدم با یک خبر خوب 💕
ما در آمار ۱۶۰ یک سوپرایز داریم ❤️
بنظرتون چی ؟؟
آموزش یک ادیت بسیار بسیار جذاب و عالی فقط با اینشات😍😍
مطمئنم که خیلی خوشتون میاد 😊😊
پس ما را زیاد کنید 🌹🌹🌹
در آمار های دیگه هم سوپرایز داریم ❤️
منتظرم 😍
بـسم ࢪب الحـسین"(:💔
کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت💛 #قسمت_شصت_و_سه✨ تنهايی آن روز در بيمارستان، با دعا و التماس از خدا خواست
کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت💙
#قسمت_شصت_و_چهار🐳
از همان بيمارستان توسط يكي از بستگان تماس گرفتم و پيگيري
كردم و جوياي سلامتي آنها شدم. چندتايي را اسم بردم.
گفتند: نه، همه رفقاي شما سالم هستند.
تعجب كردم. پس منظور از اين ماجرا چه بود؟ من آنها را درحالي
كه با شهادت وارد برزخ ميشدند مشاهده كردم.
چند روزي بعد از عمل، وقتي حالم كمي بهتر شد مرخص شدم.
اما فكرم به شدت مشغول بود. چرا من برخي از دوستانم كه الان مشغول كار در اداره هستند را در لباس شهادت ديدم؟
يك روز براي اينكه حال و هوايم عوض شود، با خانم و بچه ها
براي خريد به بيرون رفتيم.
به محض اينكه وارد بازار شدم، پسر يكي از دوستان را ديدم كه از کنار ما رد شد و سلام كرد.
رنگم پريد! به همسرم گفتم: اين فلانی نبود!؟
همسرم كه متوجه نگراني من شده بود گفت: چيزي شده؟ آره،
خودش بود!
اين جوان اعتياد داشت و دائم دنبال كارهاي خلاف بود. براي به
دست آوردن پول مواد، همه كاري ميكرد.
گفتم: اين زنده است؟ من خودم ديدم كه اوضاعش خيلي خراب بود.
مرتب به ملائك التماس ميكرد. حتي من علت مرگش را هم ميدانم.
خانم من با لبخند گفت: مطمئن هستي كه اشتباه نديدي؟ حالا
علت مرگش چي بود؟
گفتم: بالاي دكل، مشغول دزديدن كابلهاي فشار قوي برق بوده
که برق او را ميگيرد و كشته ميشود.
ً خانم من گفت: فعلا كه سالم و سر حال بود.
آن شب وقتي برگشتيم خونه خيلي فكر كردم. پس نکنه اون....
❤️ خواهران چادری❤️
@Khaharaneh_Chadoory1400
بـسم ࢪب الحـسین"(:💔
کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت💙 #قسمت_شصت_و_چهار🐳 از همان بيمارستان توسط يكي از بستگان تماس گرفتم و پيگي
کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت🧡
#قسمت_شصت_و_پنجم🍂
آن شب وقتی برگشتیم خونه خیلی فکر کردم.پس نکند آن چیزهایی هم که من دیدم توهم بوده!
❄️ دو سه روز بعد خبر مرگ این جوان پخش شد.از دوست دیگرم که اورا میشناخت سوال کردم ،گفت: بنده خدا تصادف کرده.
🍂من بیشتر توی فکر فرو رفتم، چون من خودم این جوان را دیده بودم حال و روز خوشی نداشت.
اعمال،گناهان،حق الناس.. حسابی گرفتارش کرده بود.
به همه التماس می کرد برایش کاری بکنند..
🌾 روز بعد یکی از بستگان به دیدنم آمد ایشان در اداره برق اصفهان مشغول به کار بود. لابلای صحبتها گفت: چند روز قبل یک جوان رفته بود بالای دکل برق تا کابل فشار قوی رو قطع کنه وبدزدد،همان بالا برق خشکش می کند!
خیره شدم به صورت مهمان و گفتم فلانی را میگویی؟
گفت :بله خودش، پرسیدم مطمئنی؟
گفت آره، خودم اومدم بالای سرش اما خانوادهاش به مردم چیز دیگه ای گفتند.
ادامه دارد...
❤️ خواهران چادری❤️
@Khaharaneh_Chadoory1400
بـسم ࢪب الحـسین"(:💔
کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت🧡 #قسمت_شصت_و_پنجم🍂 آن شب وقتی برگشتیم خونه خیلی فکر کردم.پس نکند آن چیزهای
کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت🥦
#قسمت_شصت_و_شش💚
نشانه ها
پس از ماجرايي كه براي پسر معتاد اتفاق افتاد، فهميدم كه من
برخي از اتفاقات آينده نزديک را هم ديده ام.
نميدانستم چطور ممكن است. لذا خدمت يكي از علما رفتم و اين
موارد را مطرح كردم.
ايشان هم اشاره كرد كه در اين حالت مكاشفه كه شما بودي،
بحث زمان و مكان مطرح نبوده. لذا بعيد نيست كه برخي موارد مربوط به آينده را ديده باشيد.
بعد از اين صحبت، يقين كردم كه ماجراي شهادت برخي همكاران
من اتفاق خواهد افتاد.
يكي دو هفته بعد از بهبودي من، پدرم در اثر يك سانحه مصدوم
شد و چند روز بعد، دار فاني را وداع گفت. خيلي ناراحت بودم، اما ياد حرف عموي خدا بيامرزم افتادم كه گفت: اين باغ براي من و پدرت هست و به زودي به ما ملحق ميشود.
در يكي از روزهاي دوران نقاهت، به شهرستان دوران كودكي و
نوجواني سر زدم، به سراغ مسجد قديمي محل رفتم و ياد و خاطرات كودكي و نوجواني، برايم تداعي شد.
يكي از پيرمردهاي قديمي مسجد را ديدم. سلام و عليك كرديم
و براي نماز وارد مسجد شديم.
ادامه دارد ....
❤️ خواهران چادری❤️
@Khaharaneh_Chadoory1400