eitaa logo
آستان مقدس امامزاده خواجه ابورضا(ع)
1.1هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
2.5هزار ویدیو
35 فایل
ارائه مطالب عقیدتی، فرهنگی و اطلاع‌رسانی برنامه‌های امامزاده خواجه ابورضا (ع) مطهرآباد زرند کرمان شماره کارت جهت کمک‌های مردمی؛ امور مدیریتی؛ 6037997870898948 امور عمرانی؛ 6037997870898831 امور فرهنگی؛ 6037997870898724 نذورات ضریح؛ 6037997870898617
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‍ ‍ 💞💗🇮🇷💞💗🇮🇷💞💗🇮🇷💞💗🇮🇷💞💗🇮🇷 🌷 معلم شهید : اکبر جمالی زاده تاج آبادی 💠نام پدر: غلامحسین 💠ولادت : ۱۳۳۷/۰۲/۲۰ 💠شهادت : ۱۳۶۲/۰۱/۲۲ 💠محل شهادت فکه عملیات والفجر یک 💠مکان : گلزار مطهر شهدای امامزاده عبداله مطهرآباد 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 (( یک تکه نور )) 🌺🌺🌺بعد از پیروزی انقلاب ، توفیق پیدا کرد تا با گروهی از مردم به دیدار امام خمینی ( ره ) برود . وقتی از این سفر معنوی برگشت ، به او گفتم : «« اکبر جان ! امام را چگونه دیدی ؟ »» 🌺🌺🌺در حالی که چشمانش از فرط عشق به امام می درخشید ، گفت : «« امام ، یک تکه نور هستند ، که با هیچ چیز قابل مقایسه نیستند . 🌺🌺🌺نور چهره ی زیبای حضرت امام ( ره ) همه را خیره و مشتاق خود می کند ; به گونه ای که انسان از دیدن ایشان ، سیر نمی شود . »» 📚 ره یافتگان کوی یار
‍ ‍ ‍ 💞💗🇮🇷💞💗🇮🇷💞💗🇮🇷💞💗🇮🇷💞💗🇮🇷 🌷 شهید والامقام : محمد جلالی پورملک آبادی 💠 فرزند : حسین 🔴 تاریخ : ولادت ۱۳۴۶/۰۹/۲۵ ⚫️ تاریخ : شهادت ۱۳۶۲/۰۱/۲۰ ⚪️ محل شهادت : فکه عملیات والفجر ۱ جاوید الاثر 😔 ☘🍀☘🍀☘🍀☘🍀☘🍀☘ (( وظیفه ی ما ، جبهه رفتن است )) 🍂🌷🍂زمانی که تصمیم گرفت به جبهه برود ، دانش آموز کلاس سوم راهنمائی بود . وقتی موضوع را با من و پدرش در میان گذاشت ، به او گفتم : «« تو هنوز بچه ای ، باید دَرست را بخوانی . »» 🍂🌷🍂در جوابمان گفت : «« شما از اوضاع مملکت بی خبرید ، در حال حاضر به حضور بچه ها هم در جبهه نیاز است . من کتاب معاد را می گیرم تا مریم برایتان بخواند ، آن وقت شما متوجه می شوید که وظیفه ی ما ، جبهه رفتن است . »» وقتی دیدیم اصرار ما برای ماندنش فایده ای ندارد ، با رفتنش موافقت کردیم . 📚 ره یافتگان کوی یار 🕊 همراه باشید... 🌷روابط عمومی بنیاد شهید و انجمن ایثارگران زرند شادی روحش صلوات
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🌷شهید والامقام : حسن سلطانی تاج آبادی 💠فرزند : ماشاءاله ⚪️ولادت : ۱۳۴۷/۰۱/۰۳ 🔴شهادت : ۱۳۶۴/۱۰/۰۳ ⚫️محل شهادت : هورالعظیم 🔵مکان : گلزار مطهر شهدای امامزاده عبداله مطهرآباد زرند _______________________ (( دعا برای شهادت )) در منطقه ی هور الهویزه نیزارهایی وجود داشت که باید برداشته می شدند . از میان بچه ها ، او قبول کرد که آنها را درو کند . 🍃🌺🍃آنقدر این کار را انجام داده بود که کف دستانش تاول زده بود . یک روز ، صحبت از عملیات و شهادت بود . او گفت :«« من مطمئنم که شهید می شوم .»» 🍃🌺🍃گفتم :«« چرا این حرف را می زنی ؟!»» گفت :«« همیشه ناراحت بودم که چرا قبل از برادرم شهید نشدم . حتی بعد از شهادت او نیز علی رغم پُر مخاطره بودن کارم ، نمی دانستم که چه امری باعث شده تا من شهید نشوم . 🍃🌺🍃تا اینکه بعد از مدتها فهمیدم مادرم بعد از شهادت برادرم ، برای اینکه من برایش بمانم ، بلافاصله بعد از هر بار اعزامم به جبهه ، دو پیر زن تنها از اهالی روستا را به خانه می برد 🍃🌺🍃و از آنها پذیرایی می کند و می گوید :«« دعا کنید که حسن من ، شهید نشود .»» وقتی از این ماجرا با خبر شدم ، به آن دو پیرزن پول دادم و گفتم :«« دل مادرم را نشکنید و به خانه مان بروید ، اما در دل دعا کنید که من شهید شوم .»» حالا دیگر مطمئنم که به شهادت می رسم .»» ✨مسئول وقت واحد اطلاعات عملیات لشکر ۴۱ ثارالله 📚 ره یافتگان کوی یار 🌐 به جمع یاران شهید گمنام بپیوندید؛ https://eitaa.com/shahid_gomnam_fathabad