eitaa logo
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
1هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
5.8هزار ویدیو
417 فایل
❁﷽❁ 🌹وأن یَکادُالذینَ کفرولَیزلِقونَکَ بِأبصارِهِم لَمّاسَمِعوالذِکرَوَیَقولونَ إنَّهُ لَمجنونُ وَماهوَالاذِکرُللعالَمین🌹 . 🔹یه دورهمی #آخرالزمانی و #بهشتی همراه با خانواده منتظران❤ 🔹ارتباط🔻 @Sh2Barazandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
#نسیم_حدیث ✨امام علی(ع) بدانید آنان ڪہ در زمان غیبت حجت خدا در دین خودثابت ماندہ و بہ خاطر طول مدت غیبت منڪرش نشوند، روز قیامت با من هم درجہ خواهند بود. 📚 بحارالانوارج،۵۱ص۱۰۹
هدایت شده از 🌌 اذکار بندگی 🌠
آجرک‌الله‌یا‌مولای، یا‌صاحب‌الزمان! شروع هیئت سلام دوستان طاعات و عباداتتون مقبول حق ان شاءالله امروزمیخوام موضوع منبر این باشه که چرا امیرالمومنین ع مظلوم واقع شد ؟! سلام میون راز و نیازتون میون دعا و نمازاتون برای فرج امام حاضرمونم دعا کنید التماس دعای فرج خیر و شهادت یا مولا علی مدد👋 📩 http://eitaa.com/joinchat/7208970C9f6f6acd2e
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
بسم الله الرحمن الرحیم #رمان_دا: #قسمت_چهارم: بعدها هم که درست کاری و ایمانش را می بیند,مادرم را
بسم الله الرحمن الرحیم : : چون حسابی ازشان ترسیده بودم و حرف های دا توی گوشم بود گفتم : من باقلوا نمی خواهم . ماموران رژیم بعث همه جا بودند و در هر نقطه ای ,هر اتفاقی می افتاد ,به محله ما می ریختند و عده ای را با خود می بردند. چون اکثر مهاجران کرد زبان در آن محله زندگی می کردند و ماموران نیز همه چیز را از چشم آنان میدیدند.در این بین ,افرادی مثل بابا که با فعالیت ها ی سیاسی سر و کار داشتند ,بیشتر مورد سو ظن بودند. رفت و آمد ها و فعالیت های بابا ادامه داشت تا اینکه مردی با زن و تنها دخترش اتاقی از خانه ما را اجاره کردند.این مرد عادی به نظر نمی رسید. چند روز خانه بود و چند روز غیبش می زد. همیشه هم ما را زیر نظر داشت .خیلی وقت ها ما بچه ها را کناری می کشید و درباره بابا چیزهایی می پرسید.حتی تلاش می کرد از مستاجرهای دیگرمان ننه پاپی (ننه پاپی از همشریان کرد زبانمان بود که پسری به اسم پاپی داشت به همین خاطر او را ننه پاپی صدا می کردیم.) حرف بکشد . بیچاره پیرزن ,همیشه اظهار بی اطلاعی می کرد . دا از این مرد وحشت داشت و چون اسمش علی بود ,دائما نفرینش می کرد و می گفت : ((علی به کمرش بزند. این مرد با شیعه ها ضدیت دارد .این جاسوس استخبارات است .اسم علی را برای گول زدن مردم روی خودش گذاشته .))به همه مان هم سپرده بود ,جلوی این آدم ها حرفی نزنیم.ظاهرا وحشت دا هم بی مورد نبود. در همان روز ها بود که غیبت طولانی بابا شروع شد.ماموران استخبارات می آمدند و می رفتند و هی دنبالش می گشتند. چند وقت بعد به سراغ عمویم آمدند و او را با خود بردند. خانه عمو دیوار به دیوار خانه ما بود . به خاطر همین ,او را دستگیر کرده بودند تا بلکه بتوانند اطلاعاتی از بابا به دست بیاورند. عمو به ماموران گفته بود :من هیچ ارتیاطی با کارهای برادرم ندارم. آن ها هم گفته بودند :شما همسایه دیوار به دیوار هستید,برادرید,آن وقت چطور ممکن است تو از کارهای او بی اطلاع باشی؟ در هر صورت بعد از چند روز ,ماموران فهمیدند که او در جریان فعالیت های بابا نیست و آزادش کردند. اما غیبت بابا همچنان ادامه داشت. ما چند ماه از او بی خبر بو دیم.تا اینکه بالاخره از طریق حاجی خبر د ار شدیم,استخبارات رژیم بعث بابا را به جرم جاسوسی برای ایران گرفته و او را در ((خانقین )) زندانی کرده است. طولی نکشید که مستاجر عرب زبانمان خانه را تخلیه کرد و از آنجا رفت. کتاب دا/ خاطرات سیده زهرا حسینی ادامه دارد...... ⭕️ارسال فقط با لینک کپی برداری و ارسال بدون لینک از نظر شرعی حرام است و پیگرد الهی دارد. 📝اجتماع و دورهمی خانواده منتظران 📩 http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
بسم الله الرحمن الرحیم : : دا خیلی تلاش می کرد تا اجازه بدهند بابا را ملاقات کنیم.هر رو زبه ادارات سر می زد ,می رفت و می آمد.خسته و غم زده با پاپا و می می صحبت می کرد و می گفت :کجاها رفته و با چه کسانی حرف زده است . من و علی هم سرا پا گوش می شدیم . می خواستیم ببینیم بالاخره چه می شود. دا که از حرف زدن با پاپا و می می فارغ می شد تازه باید به سوالات ما جواب می داد و سوال ما هم دائم این بود که : یوما یمت انشوف بابا؟_مادر ما کی بابا را می بینیم ؟ او هم که خودش تردید داشت بتواند کاری از پیش ببرد دستش را بر سر ما میکشید و می گفت :انشوفا ان شاءالله .می بینیمش ان شاءالله. پیگیری های دا و دعاهایش به درگاه خدا بالاخره کار خودش را کرد. یکی از روزهای بهاری سال 1347 بود آن روز صبح دا بچه هارا به خانه پاپا برد و به عمه اش می می سپرد و فقط من و علی را برای دیدن بابا با خودش برد. آن زمان مردم پیاده رفت و آمد می کردند یا سوار درشکه می شدند.ولی چون راه خیلی دور بود, مجبور شدیم ماشین سوار شویم . اولین باری بود که من سوار ماشین می شدم,یک شورلت آبی رنگ قدیمی. راه به نظرم خیلی طولانی آمد . برخلاف دا که خیلی مضطرب و نگران به نظر می رسید ,من وعلی بی توجهی به حال و روز دا سرگرم شیطنت و بازی خودمان بودیم.نمی توانستیم آرام و قرار بگیریم. با دستگیره های ماشین ور می رفتیم . شیشه ها را بالا و پایین می کشیدیم و بیرون را تماشا می کردیم .با اینکه کلی هیجان ماشین سواری داشتم باز گه گداری از دا می پرسیدم:انشوف بابا؟_بابارا می بینم؟دا هم سری تکان می داد و چیزی نمی گفت. بعد از چند ساعت به خانقین رسیدیم. ماشین جلو ی ساختمان چند طبقه ای ایستاد.ساختمان پله های پهن و زیادی داشت . جلوی در بزرگ وقهوه ای آن ,دو نگهبان مسلح با لباس نظامی ایستاده بودند.اما آدم های داخل آنجا ,همه لباس شخصی تنشان بود. یکی از آن ها مل را از پله هایی که وسط ساختمان بود ,بالا برد. فضای داخل نیمه تاریک بود. تا آن موقع چنین جایی ندیده بودم . احساس خیلی بدی داشتم.در انتهای راهرو طبقه دوم ,پشت پنجره ای که میله های آهنی داشت ,ایستادیم. پنجره بالا بود و قدم به آن نمی رسید. دا بغلم کرد . دستم را به میله ها گرفتم. اتاق هم نیمه تاریک بود. چند قفس کوچک توی اتاق قرار داشت که داخل هر کدام یک نفر زندانی بود .در قفسی را که بابا تویش به حالت چمپاتمه نشسته بود ,باز کردند.به سختی بیرون آمد. انگار تمام بدنش خشک شده بود . کمر و زانو هایش خمیده شده بود و نمی توانست راحت راه برودمن که پنج سال بیشتر نداشتم ,با دیدن این صحنه ها خیلی ترسیدم. شور وشوقی که برای دیدن بابا داشتم یکجا از بین رفت. حتی از بابا هم با آن وضع و شکل ترسیدم.وحشتم وقتی بیشتر شد که جلو تر آمد. قیافه بابا خیلی عوض شده بود. کتاب دا / خاطرات سیده زهرا حسینی ادامه دارد........... ⭕️ارسال فقط با لینک کپی برداری و ارسال بدون لینک از نظر شرعی حرام است و پیگرد الهی دارد.⛔️ 📝اجتماع و دورهمی خانواده منتظران 📩 http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
مهریه خون علی بود با اش؛ابن ملجم قاری قرآن را علی کرد آری خواهر وحیای تو شمشیر است یا باآن مقابل دشمن می ایستی یا بادلبریهایت آنرا بر فرق سر امامت میزنی @KhanevadeHMontazeran
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
❃✨❃✨❃✨❃✨❃✨❃✨❃✨ 🌙 #ضیافت_حقیقی بیانات آیت الله محمد شجاعی (ره) در خصوص #ماه_مبارک_مضان قسمت 1⃣2
❃✨❃✨❃✨❃✨❃✨❃✨❃✨ 🌙 بیانات آیت الله محمد شجاعی (ره) در خصوص قسمت 3⃣2⃣ 🌿 درهر صورت در ، این است که صبح که شما بلند شدید نظرتان بر این است که روز مرتب به خدا نزدیک بشوید، مقصد و مقصود شما اوست. نیست در لوح دلم جز الف قامت دوست.. امثال اینها که در شعرها گفته اند یا قبل از شعرها: لا اله الا الله. شعرها از اینجاها گرفته شده است: قُل الله ثمَّ ذرهُم، قل الله، قل الله، قل الله، ثمَّ ذرهم؛ توالله را بگو بقیه را ول کن! دیگر نیست در لوح دلم جز الف قامت یار. بگو لا اله الا الله؛ اَغیرَ اللهِِ ابغى ربًّا؟ 🌿 اصلاً ببینید لحن چیست؟ من غیر خدا را بخواهم؟ با تعجب سؤال می کنید. یا کلمه لا اله الا الله که بالاتر و جامعتر از همه است. من قبلاً می گفتم که رسول الله به آن شخص گفت این یک کلمه را بگوئید و خلاص شوید، او می گفت من نمی گویم. او می دانست که رسول الله چه می خواست. والاّ گفتن خشک و خالى کلمه چیزى نیست! آن شخص گفت من نمی گویم: لا اله الا الله؛ راستش این است که شب و روز در قیام عبودیت باشد، شب و روز او را بخواهد، معنى لا اله الا الله این است. 🌿 قولوا لا اله الا الله. بسم الله، دیگر عالم عوض شد بعد از این هر وقت صبح از خواب بیدار شدید بگوئید لا اله الا الله دیگر همیشه لا اله الا الله. شب هم لا اله الا الله، فردا هم لا اله الا الله، هیچ چیزى جز او نیست. کارهاى دیگرى هم که انجام می دهى براى این است که لا اله الا الله را و همان عبودیت را ادامه بدهى! 🌿 این قیام است. کسى که از صبح بلند شده با دنیاى خودش بازى می کند، در قیام نمازش هم حق قیام را ادا نکرده. آنکه شب و روز در طلب حق است وقتى در نماز قیامش را قیام عبودیت مى کند، آنجا هم قیامش، حدّش، حدودش و ادبش و صدقش مراعات شده. ♻️ادامـه دارد... ✅با ما همراه باشید.... ╔ ✾✨✾✨✾ ═════╗ @KhanevadehMontazeran ╚═════ ✾✨✾✨✾ ╝
اذان مغرب به افق تهران🌹
هدایت شده از 🌌 اذکار بندگی 🌠
دعای افطار: بِسْمِ اللَّهِ اللَّهُمَّ لَكَ صُمْنَا وَ عَلَى رِزْقِكَ أَفْطَرْنَا فَتَقَبَّلْ [فَتَقَبَّلْهُ] مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
التماس دعای فرج
هدایت شده از 🌌 اذکار بندگی 🌠
هر شب ماه مبارک حداقل 100 بار را با توجه بخوانیم و ثواب آنرا هدیه کنیم به محضر آقا امام زمان عج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 🌌 اذکار بندگی 🌠
بچه شیعه ! اگه ۷۳ فرقه دور قبر پیغمبر با احترام میگردن و حرمت رسول خدا رو نگه میدارن ولله قسم ☝️ به غربت علی مرتضی ست ... http://eitaa.com/joinchat/7208970C9f6f6acd2e
animation.gif
4.93M
👇 محتوای مربوط به 👇 📖 متن قرآن 🎙 صوت تحدیر ( تندخوانی) 🎤 صوت ترتیل 📣 صوت ترجمه @KhanevadeHMontazeran
🌺 ی معروف به "یاعلیُّ یاعظیم" - سفارش شده برای بعد از هر نماز در ماه مبارک 🆔 http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
آخرین شب قدر را دریابید امام باقر عليه السلام: «‌هر كس شب بيست و سوم ماه رمضان را زنده بدارد و در آن صد ركعت نماز بخواند، خداوند در زندگى او گشايش مى‌دهد و كار دشمنان او را خود بر عهده مى‌گيرد.» http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798