مرحوم «آیت الله بهجت» می فرماید:
«ما براى اوقات خواب خود افسوس مى خوریم كه چرا براى نماز شب بیدار نمى شویم.
در صورتى كه اوقات بیدارى را به غفلت مى گذرانیم!
زیرا اگر در بیدارى، به توجّه و بندگى مشغول بودیم، توفیق بیدارى شب را نیز براى تهجّد و خواندن نافله ى شب و تلاوت قرآن پیدا مى كردیم.»
⭕️ برخی هنوز معنا و مفهوم سیاست بازدارنده را نمفهمند و تصور میکنند برای امنیت و آسایش ملت هر روز از آنها اجازه گرفت...
#ساده_لوح
#جاهل
#نادانی
#اصلاح_طلب
@KhanevadehMontazeran
#حدیث
💢امام صادق(ع):
خداوند بندگانی دارد که روز قیامت پروندۀ اعمالشان کاملاً خالی و سفید است. ملائکه از پروردگار میپرسند: چرا هیچ چیزی در پروندۀ اعمال اینها ثبت نشده است؟
خداوند میفرماید: اینها برخی از بندگان #مخلص من هستند که آنقدر خلوصشان بالا بوده که وقتی کار خوبی انجام میدادند حتی دوست نداشتند ملائکهای که اعمال را #ثبت میکنند هم ببینند، فقط دوست داشتند خدا ببیند! لذا هر وقت اینها میخواستند کار خوب انجام دهند، خدا اجازه نمیداد ملائکه ببینند و ثبت کنند. اینها حسابشان با خود خداوند است.
📚عدة الداعی و نجاح الساعی/ص207
@KhanevadehMontazeran
#خانواده_بزرگ_منتظران
👤حاج قاسم سلیمانی:
درجاییکه فکرش را نمیکنید،
ما در آنجا نزدیک شما هستیم....
@KhanevadehMontazeran
#خانواده_بزرگ_منتظران
هدایت شده از 🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
بسم الله الرحمن الرحیم
#رمان_دا
#قسمت_پنجاه_و_نهم:
با خستگی تمام نمازم را خواندم و بدون آنکه لقمه ای در دهانم بگذارم,رفتم افتادم روی تخت.لیلا قبل من تو ی اتاق آمده بود و توی تاریکی دراز کشیده بود.دا هر چه گفت؛بیاید شام بخورید,گفتیم:نمی خوریم اشتها نداریم.دا دیگر چیزی نگفت.حتی برغای جمع کردن و شستن ظرف ها هم ما را صدا نزد.لای در اتاق کمی باز بود و صدای حسن ,منصور و سعید می آمد.بچه ها سر به سر هم می گذاشتند و می خندیدند.به لیلا گفتم:فکر می کردی یه روزی ما بریم توی همچین کاری غرق بشیم؟باور می شه مرده شور شدیم؟!
لیلا با صدای سنگسنی گفت:زهرا من همه اش احساس می کنم خوابم. این ها همه کابوسه.به نظر تو واقعا این طور نیست؟|
گفتم:دیروز و دیشب من هم همین احساس رو داشتم.اصلا پاهام روی زمین بند نبودند,توی خلاء دست و پا می زدم.ولی امروز بهتر بودم.مسائل برایم عادی تر شده بود.
خنده های بچه ها حرف ما را قطع کرد.فکر کردم چه طور آدم ها می توانند این قدر جنایتکار باشند که به خاطر تصرف یک سرزمین یا یک مشت خاک,این همه آدم به کشتن بدهند.همه را فدا کنند تا به هدفشان برسند.به طرف لیلا برگشتم و گفتم:یعنی امکان داره خونه ما رو هم بزنن؟لیلا اگر کشته این بچه ها رو بیارن جنت آباد ,بذارن جلوی ما ,اونوقت من و تو چه کار کنیم؟من که دیوونه می شم.
چشم های لیلا که داشت روی هم می رفت,یک دفعه باز شد و وحشت زده نگاهم کرد.سریع گفتم:اصلا چرذا فکر بد کنیم؟ولش کن.دا بزرگه.ساکت شدم اما فکر و خیال رهایم نمی کرد.دائم از این دنده به آن دنده می شدم.ب و کمرم خرئبودند.احساس می کردم کمرم می خواهد نصف شود.پاهایم از شدت درد کمر و هم از ضعف به طور محسوسی می لرزیدند.کلی طول کشید تا خوابم برد.باز هم مثل دیشب دچار کابوس شدم.به هر طرف می دویدم کشته ها جلویم بودند.توی خون دست و پا می زدم.فریاد می کشیدم؛کمک,کمکم کنید.راه فراری نمی دیدم.صورت و چهره های کسانی که آن ها را غسل داده بودیم,جلوی چشمانم می آمدند.می چرخیدند و می چرخیدند.آن قدر که از این حالت دچار سرگیجه می شدم و می افتادم.
کتاب دا/خاطرات سیده زهرا حسینی
ادامه دارد.......
📝اجتماع و دورهمی خانواده منتظران
⭕️ارسال فقط با لینک
ارسال و کپی برداری بدون لینک از نظر شرعی حرام بوده و پیگرد الهی دارد.⛔️
📩
http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
⭕️ #فوری
"قنیطره" سوریه کاملا آزاد شد.
🔹ارتش سوریه روز جمعه، یک ماه پس از آغاز عملیات پاکسازی جنوب، موفق شد امنیت را به کل شهر قنیطره بازگرداند.
⭕️ 📹 سردار جلالی، رئیس پدافند غیرعامل در گفتگو با «نود اقتصادی»: قرار است طبق FATF نرم افزارهایی در سیستم بانکی ما نصب شود تا رفت و آمد تمام منابع پولی ما توسط خارجیها رصد شود!😳😳😳
@KhanevadehMontazeran
#خانواده_بزرگ_منتظران