eitaa logo
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
1هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
5.8هزار ویدیو
417 فایل
❁﷽❁ 🌹وأن یَکادُالذینَ کفرولَیزلِقونَکَ بِأبصارِهِم لَمّاسَمِعوالذِکرَوَیَقولونَ إنَّهُ لَمجنونُ وَماهوَالاذِکرُللعالَمین🌹 . 🔹یه دورهمی #آخرالزمانی و #بهشتی همراه با خانواده منتظران❤ 🔹ارتباط🔻 @Sh2Barazandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
#آقایان_بخوانند ویژه ارسال به همسر جهت زمینه چینی برای آشتی و بیان دلخوری و عشق همزمان @KhanevadehMontazeran دلم در دست او گیر است؛ خودم از دست او دلگیر عجب دنیای بیرحمی دلم گیر است و دلگیرم... ❣
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
#آقایان_بخوانند ویژه ارسال به همسر جهت زمینه چینی برای آشتی و بیان دلخوری و عشق همزمان @KhanevadehM
🌀قابل توجه زن و شوهر ها🌀 🔑از کلیدهای ارتباطی استفاده کنید نه از قفل ها! به این مثال توجه کنید:👇 🔒قفل ها ⛔️تو نسبت به من بی توجه شدی! ⛔️تو دیگر مرا دوست نداری! ⛔️تو بلد نیستی با یک خانم چه طور رفتار کنی! 🔑کلید ها 🍃🌸من به توجه تو نیاز داشتم و احساس کردم به من توجه نداری! 🍃🌸من به محبت بیشتر تو نیاز دارم! 🍃🌸من به این که به من بگویی دوستم داری نیاز دارم! دلم می خواهد با من این طوری صحبت کنی! 🍃🌸من دوست دارم با من این طوری رفتار کنی! @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer .
ویژه ارسال به همسر نامهربان مهربان باشید تا عمرتان طولانی شود تحقیقات علمی ثابت کرده اند که مهربانی ، میزان هورمون های شادی افزا را در بدن افزایش می دهد و یکی از عوامل طولانی شدن عمر انسان است. مخصوصا مهربانی با همسر😊 @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer #انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
امشب تقویم دلهایمان به خانه سیاه پوشی در مدینه رسیده است.   باز هم بزرگ مردی غریبانه پرکشیده.  خانه وحی اما روشن است، نور خدا خاموشی ندارد.   نفس حق مردان بزرگ در هیاهوی خاکیان در تاریکخانه دنیا گم نمی شود.  دل های بی قرار هنوز پای منبر نور پیشوای پنجم قرار می گیرد.  چشمان تشنه هنوز به دو لب آن چشمه حیات دوخته است تا با کلماتش جان بخشد به دل های نیمه جان  و امام مهربان بالای منبر نور راه و رسم مهربانی و جوانمردی را به ما می آموزد و می فرماید:  «أُوصیکَ بِخَمْس إِنْ ظُلِمْتَ فَلا تَظْلِمْ وَ إِنْ خانُوکَ فَلا تَخُنْ، وَ إِنْ کُذِّبْتَ فَلا تَغْضَبْ، وَ إِنْ مُدِحْتَ فَلا تَفْرَحْ وَ إِنْ ذُمِمْتَ فَلا تَجْزَعْ»[1]  تو را به پنج چیز سفارش می کنم:  ۱ـ اگر مورد ستم واقع شدی ستم مکن  ۲ـ اگر به تو خیانت کردند، خیانت مکن  ۳ـ اگر تکذیبت کردند، خشمگین مشو  ۴ـ اگر مدحت کنند، شاد مشو  ۵ـ و اگر نکوهشت کنند بیتابی مکن 
هدایت شده از مهدیاران | mahdiaran
غربت بقیع.mp3
16.98M
🔊 دانلود 🎵 ( ) 📝 غربت بقیع... ✔️ میرسه بقیة الله، بقیع رو می سازیم انشالا... ◼️ شهادت امام باقر را تسلیت عرض می کنیم... ☑️ کانال "مهدیاران" @Mahdiaran
راه های رفع عاق والدین پس از مرگ آنها در بیان امام باقر علیه السلام @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer #انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
راه های رفع عاق والدین پس از مرگ آنها در بیان امام باقر علیه السلام @KhanevadehMontazeran @BanovaneM
راه های رفع عاق والدین پس از مرگ آنها در بیان امام باقر علیه السلام @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer . از حضرت باقر (علیه السلام) روايت شده كه فرمود: بنده اى كه در حيات و زنده بودن پدر و مادرش به حال آنها نيكوكار است.اگر پس از مرگ، آنها را فراموش كند وحقوق و بدهى آنها را ادا نكند و براى آنها طلب رحمت نكند، خداوند او را عاق والدين به شمار مى آورد و بنده اى كه در زمان زنده بودن پدر و مادرش به آنها نيكى و احترام و احسان نكرده، عاق والدين مى باشد اگر پس از مرگ جبران كند و قرض و بدهى آنها را ادا كند و با دعا و طلب رحمت آنها را ياد كند، خداوند متعال او را نيكوكار، نسبت به پدر و مادرش به شمار مى آورد و ثبت مى كند (گناهان كبيره، شهيد دستغيب شيرازى، بخش ۶، حقوق والدين).
چرا امام محمد باقر را باقرالعلوم می نامند @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer #انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
چرا امام محمد باقر را باقرالعلوم می نامند @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer #انتشار_فقط_با_لین
چرا امام محمد باقر را باقرالعلوم می نامند @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer . ده ها سال پیش از ولادت محمد بن علی علیه السلام ، جد گرامی اش رسول خدا صلی الله علیه و آله نام او را محمد و لقبش را باقر قرار داد. این یکی از نشانه های نبوت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بود. آن حضرت به کمک علم غیبی که خداوند به ایشان داده بود، از آینده درخشان سلاله و نواده پاک خود خبر داد و اعلام کرد که او دانش را در میان مردم منتشر می کند و بشارت آمدنش را به نسل های آینده داد. همچنین به واسطه صحابی گران قدر خود، جابر بن عبدالله انصاری، بر او درود فرستاده است. برای امام محمد بن علی علیه السلام القاب دیگری نیز ذکر کرده اند که مشهورترین آنها باقر، یعنی شکافنده علوم است. توضیحات👇
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
چرا امام محمد باقر را باقرالعلوم می نامند @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer #انتشار_فقط_با_لین
دیدار جابر و امام باقر علیه السلام احادیث فراوانی درباره دیدار جابر و امام باقر علیه السلام آمده است؛از جمله: ابان بن عثمان گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله روزی به جابر بن عبدالله انصاری فرمود: تو آن قدر زنده می مانی تا فرزند من، محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب را که در تورات ملقب به باقر است، زیارت کنی؛ چون او را دیدی سلام مرا به او برسان. سال ها گذشت. روزی جابر به خانه علی بن الحسین (امام سجاد) داخل شد. محمد بن علی (امام باقر) را که جوانی بود، در آنجا دید و گفت: جوان پیش بیا. او پیش آمد. جابر گفت: راه برو. او راه رفت. جابر گفت: عجبا! به خدای کعبه قسم شمایل این جوان شمایل رسول خداست. آن گاه به علی بن حسین علیه السلام گفت: این جوان کیست؟ فرمود: این پسر من و ولیّ امر بعد از من، محمدباقر است. جابر با شنیدن این سخن برخاست و بر پای آن حضرت افتاد و [آنها را] می بوسید و می گفت: جانم به فدایت یابن رسول الله! سلام پدرت را قبول کن. رسول الله بر تو سلام می فرستد… چشمان ابی جعفر علیه السلام پر از اشک شد و فرمود: «یاجابر! علی أَبی رسول اللّه السّلام مادامتِ السموات و الارض؛ و سلام بر تو یا جابر! در مقابل ابلاغ سلام آن حضرت.(۱) ۱- شافعی العاصمی المکی، سمط النجوم العوالی، ج۴، ص۱۴۱؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۵۷، صص ۲۱۱و۲۳۰؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۶۹؛ ابن صباغ، الفصول المهمه، ج۲، ص۸۸۲. @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer .
احادیث امام محمد باقر علیه السلام امام باقر عليه السلام : يَظهَرُ في ثَلاثِمِأةِ و ثَلاثَةَ عَشَرَ رَجُلاً . . . رُهبانٌ بِاللَّيلِ اُسدٌ بِالنَّهارِ ؛ امام باقر عليه السلام : [امام زمان] با همراهى سيصد و سيزده مرد ، كه راهبان شب و شيران روزند ، ظهور مى كند . الفتن ، ابن حمّاد ، ج ۱ ، ص ۳۴۵ .
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
احادیث امام محمد باقر علیه السلام امام باقر عليه السلام : يَظهَرُ في ثَلاثِمِأةِ و ثَلاثَةَ عَشَرَ
امام باقر عليه السلام : كَأنّي بِأصحابِ القائمِ و قَد أحاطُوا بِما بَينَ الخافِقَينِ فَلَيسَ مِن شَى ءٍ إلاّ و هُوَ مُطيعٌ لَهُم ؛ امام باقر عليه السلام :گويا ياران قائم را مى بينم كه بر شرق و غرب عالم مسلّط شده اند و هيچ چيزى نيست مگر آن كه از آنها فرمان مى برد . كمال الدّين ، ص ۶۷۳ . امام باقر عليه السلام : تَبَسُّمُ الرَّجُلِ في وَجهِ أخيهِ المُؤمِنِ حَسَنَةٌ ؛ امام باقر عليه السلام :لبخند آدمى به روى برادر دينى اش حسنه است . بحار الأنوار ، ج ۷۴ ، ص ۲۸۸ . امام باقر عليه السلام : ما ضُرِبَ عَبدٌ بِعُقُوبَةٍ أعظَمَ مِن قَسوَةِ القَلبِ ؛ امام باقر عليه السلام :هيچ بنده اى به كيفرى بزرگ تر از سختْ دلى كيفر نشد . تحف العقول ، ص ۲۹۶ . امام باقر عليه السلام : عَلَيكُم بِالصَّدَقَةِ فَبَكِّرُوا بِالصَّدَقَةِ فَإنَّها تُسَوِّدُ وَجهَ إبليسَ ؛ امام باقر عليه السلام :بر شما باد به صدقه دادن ! صبح زود صدقه بدهيد كه روى ابليس را سياه مى كند . . همان ، ص ۲۹۸ . امام باقر عليه السلام : ما عُبِدَاللّه ُ بِشَى ءٍ أفضَلَ مِن عِفَّةِ بَطنٍ و فَرجٍ ؛ امام باقر عليه السلام :خداوند با چيزى برتر از پاكى شكم و دامن عبادت نشده است . الكافى ، ج ۲ ، ص ۷۹ .
🤔 تو اتوبوس نشسته بودیم که اذان از رادیو پخش شد. جوان به راننده گفت: نگه دار تا نماز بخونیم. راننده گفت: وقتی به قهوه خانه رسیدیم، نگه می دارم ولی جوان اصرار می کرد که همین اول وقت نمازش را بخونه. بحث بالا گرفت تا اینکه بالاخره راننده تسلیم شد و وایساد جوان کنار جاده با آرامش کامل نمازشو خوند و سوار شد. بعد از سوار شدن گفت: من به امام زمان(عج) قول داده ام که نمازمو اول وقت بخوانم و بعد قصه خود را تعریف کرد. گفت: من در یک کشور اروپایی درس می خواندم. محل اقامتم تا دانشگاه فاصله زیادی داشت و روزانه فقط یک اتوبوس این مسیر رو می رفت. یک روز که برای آخرین آزمون فارغ التحصیلی عازم دانشگاه بودم ، اتوبوسِ پر از مسافر، وسط راه خراب شد و روشن نشد. مسافران پیاده شدند و کنار جاده منتظر ماندند تا وسیله ای پیدا شود و آنها را به مقصد برساند. من که از این وضعیت بسیار نگران بودم و وقت زیادی هم نداشتم، مرتب قدم می زدم و به جاده نگاه می کردم و حرص می خوردم که زحمات چندین ساله ام در آستانه سفر به ایران برباد رفت و... در همین اثنا در ذهنم خطور کرد که در ایران وقتی مشکلی داشتیم، متوسل به زمان علیه السلام می شدیم و از او کمک می خواستیم. با دل شکسته اشکم جاری شد . با خودم گفتم: یا صاحب الزمان(عج)! اگر امروز کمکم کنی تا به امتحان برسم، قول می دهم و متعهد می شوم تا آخر عمر نمازم را همیشه اول وقت بخونم! هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که آقایی از دور آمد و با زبان محلی به راننده گفت: چی شده؟ بعد مقداری ماشین را دستکاری کرد و گفت: برو استارت بزن! ماشین خراب روشن شد و همه خوشحال سوار شدند. من هم ازهمه امیدوارتر سوار شدم. همین که اتوبوس خواست حرکت کند، همان آقای ناشناس بالا آمد و منو به اسم صدا زد و فرمود: قولی که به ما دادی یادت نرود! را فراموش نکن! من که نمی توانستم حرفی بزنم، فقط احساس کردم آقا رفت ومن او را ندیدم! شروع کردم به اشک ریختن و گریه کردن!/ @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer .
😄🙃 شخص وسواسی اومدپیش آیت الله گلپایگانی (رحمه الله) وگفتش که: ما زمستونا گرفتاریم، این کوچه و خیابونا کثیف و نجسه آقا و برفم زمینو پاک نمی کنه که اگه ماشین و یا موتور عبور کنه و آب به لباس ما بپاشه، چه کنیم؟ ایشون گفتن: پاک است و نجس نیست، ولی مثل اینکه اون داداشمون (شخص وسواسی)، قانع نشده بودن لذا آقااینطور ادامه داده بودن که : «اگر خدا 177 رکعت نماز با لباس پاک، از شما بخواهد و 2 رکعت نماز با لباس نجس، آیا آن دو رکعتی که باید با لباس نجس بخوانید، می توانید با همین ترشحات کوچه و خیابان بخوانید؟ یا اینکه برای اطمینان داشتن، به دستشویی رفته و از نجاسات آن به لباستان می مالید؟» داداشمون با این پاسخ زیبای آقا جواب خودشو را گرفت و رفت غرض اینه که اگر بتونی قسم بخوری که فلان چیز نجس شده است، آن چیز نجسه و الّا پاک ه؛؛فهمیدین جانم☺️ @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer .
ســــ🌸ـــلام صبح یکشنبه‌تون بخیر آرزو می‌کنم دقایق امروز بـرایتان سرشـار از عــشق سلامتی برکت وتندرستی باشه و به هر آنچه آرزویش را دارید برسید روزتون سرشار از دعای خیر @BanovaneMontazer @KhanevadehMontazeran #انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد. 🍃🌸
من از امروز تصمیم میگیرم که برای رسیدن به سلامت جسمی و روحی و رفتاری، کار زیر رو به عادت دایمی خودم و خانوادم تبدیل کنم 😍👇 ➖➖➖➖➖ از امروز تصمیم میگیرم که کنجکاو 👈 "فضول" نباشم!👌☺️ دوستان خوبم، شاید خیلی از ماها فکر می کنیم که آدم خیلی کار درست و سالمی هستیم، ولی اگه از دید افراد دیگه به خودمون نگاه کنیم و صادقانه قضاوت کنیم، می بینیم که عههههه، چقدر عیب و ایراد داشتیم چقدر غیبت می کنیم در پوشش های توجیهی مثل اینکه آره من تو روی فلانی هم اینا رو میگم چقدر قیافه عبوس و گرفته ای داریم چقدر داریم منفی بافی می کنیم و بر طبل نمیشه نشد می کوبیم چقدر داریم پس رفت می کنیم و مسئولیت اشتباهات و شکست هامون رو گردن این و اون میندازیم و چقدر فضول هستیم! میدونین تو این یکی دو روزه، چقدر پیام داشتم که افراد نالان از رفتار دور و بری هاشون به خاطر فضولی در مورد نتیجه و رتبه کنکور و رشته شون و این چیزا بودن؟ آخه به ما چه که فلانی چه رتبه ای در کنکور آورده و چه رشته ای و چه شهری قبول شده و چرا فلان رشته رو قبول نشده و چرا سه رقمی نشده و چرا نسبت به سال پیش ضعیف تر شده و ...؟ دوست داریم دروغ بشنویم؟ یا دوست داریم یه چیزی گفته باشیم و اظهار فضل کنیم؟ یا دوست داریم دل یه انسان رو بلرزونیم و حس ناراحتی و غم و شکست بهش بدیم بعد الکی دلداریش بدیم؟ از امروز فضولی و کنجکاوی در هر جنبه ای از زندگی افراد دیگه رو تعطیل می کنیم و روی کارهای خودمون کنجکاوی می کنیم که عیب و ایرادهای خودمون رو بشناسیم و برطرف کنیم. ➖➖➖➖➖ موفقیت شخصی و همسرداری 💪❤️ 👇 @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer . 👈بودن شما در این کانال، اتفاقی نیست👉
👈 هم خودتان و هم همسرتان تمرین کنید جوابگوی اشتباهاتتان باشید. 👉 تو زندگی روزهایی پیش میاد که ما خلاف قوانین زندگی و رابطه امون کاری رو انجام میدیم در اینگونه موارد عکس العمل زوج ها معمولا اینطور هست که فرد خاطی لجبازی میکنه و اشتباهشو نمیپذیره و فرد مقابل هم سلاحی جز دعوا و سرزنش و تحقیر نداره اینجاست که مهارتهای ارتباطی بسیار به کار میاد مثلا اگر آقا یک شب دو ساعت دیرتر از همیشه به منزل اومد با اینکه می‌دونست خانمش برای شام منتظرش بوده و حتی زنگ هم نزده که اطلاع بده، این رفتار خلاف قوانین یک ارتباط سالم هست در این‌ زمان چاره‌ای ندارین جز اینکه جوابگوی رفتارتون باشید و اشتباهتونو بپذیرید با این کار خانمتون هم اگر عصبانی و ناراحت باشه خیلی زودتر باهاتون کنار میاد. اما انکار شما و عذرخواهی نکردن و نپذیرفتن اشتباهتون فقط زمینه ساز یک بحث و مجادله بی پایان خواهد شد @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer .
💐بــرای غــــدیــر چه ڪـردیــم⁉️ 💐 👈 ویــژه نـامه 📆11 روز تا عید غدیر خم سال دهم هجری قمری . 🌺مکه همچنان پذیرای میهمان عزیز خویش است. میهمان در اندیشه رسالتی که بر گردن دارد . از سویی باید اعمال حج را دقیق به انجام رساند و مسلمانان را با مناسک حج آشنا کند و از سویی دیگر به بزرگترین و حساس ترین تکلیف خود در این سفر جامعه عمل بپوشاند. 🍃اما رسول خدا صلی الله علیه و آله را چه چیزی این چنین در اندیشه فرو برده ؟ مگر از چه چیز بیم دارد که این چنین از فرجام پیروان خود احساس خطر می کند؟ 💐نیک بنگرید و در خیل پیروان ایشان بگردید تا بدانید که کدام اندیشه، پیامبر را می آزارد. می دانیم که حضرتش به هنگام خروج از مدینه به قصد مکه بیش از شصت قربانی به همراه داشتند و کسانی نیز در قافله با خود قربانی به مکه آورده بودند. به فرمان پیامبر اکرم این گروه باید بعد از انجام اعمال خود در مکه، تا ذبح قربانی در منا به حال احرام باقی می ماندند، اما تکلیف آنان نیز که با خود قربانی نیاورده بودند روشن بود. آنها باید بعد از سعی صفا و مروه از احرام خارج می شدند و برای عزیمت به عرفه دوباره احرام می بستند. این وظیفه و تکلیف شرعی آنان بود که پیامبر به ایشان ابلاغ فرموده بودند. 🍃دریغا، هنوز بودند کج اندیشانی که علی رغم تاکید پیامبرشان، جاهلانه راه خود رفتند و در احرام ماندند. آنان لب به اعتراض گشوده، گفتند: ☀️"روا نیست پیامبرمان در احرام باشد و ما به کارهایی مشغول شویم که با خروج از احرام بر ما حلال شده است ." گویی بیش از پیامبر خدا از دین و تکلیف خبر دارند! 🌹به راستی این کج اندیشان چگونه در برابر تکلیف مهم الهی سر تسلیم فرود خواهند آورد؟ 🍃آری، نگرانی پیامبر اکرم، از نافرمانی این امت، پس از خود نیز می باشد. ✨ لطفا برای شناخت افراد با واقعه بزرگ غدیر مطالب را نشر دهید. ✨ ↷«ڪلیڪ ڪنید»↶ http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
ویژه ارسال به همسر وقتی ازش دلخوری😢 ما را خراب و زیر و زبر می‌کنی مکن رفتم معتاد شدم تقصیر توئه ها!!! @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer #انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
بسم الله الرحمن الرحیم #رمان_دا #قسمت_هفتاد_و_نهم: فکر می کردم اینجا رها شده است و من هر طور که
بسم الله الرحمن الرحیم : مریم امجدی مرا به آنها معرفی کرد .من هم با آنها آشنا شدم.صباح وطن خواه،دختر لاغر اندام و سبزه رویی بود با قدی بلند و ابروانی به هم پیوسته و چشمانی بادامی که مانتوی گلبهی چهارخانه ای با خطوط طوسی و سفید به تن داشت.روسری بزرگ شیری رنگش را هم زیر گلویش گره زده بود. زهره فرهادی هم مثل صباح قد بلند و قلمی بود ولی بر خلاف او خیلی ساکت و آرام بود.وقتی حرف زد احساس کردم چه دختر متین بت شخصیتی است.با اینکه ساکت است ولی اصلا خجالتی نیست و خیلی اعتماد به نفس دارد.با رعنا نجار،الهه حجاب،اشرف فرهادی و افسانه قاضی زاده هم سلام و علیک کردم. این ها هم که حرف هایم را شنیدند ،دلداری ام دادند و گفتند:نگران نباش درست میشه.چرا حرص می خوری.تو داری زحمت خودت رو می کشی.خوش به سعادتت این شهدا شفیع تو میشن.ما چی،دلمون خوشه اینجا داریم کار می کنیم.کاش ما هم شجاعت تو رو داشتیم. پرسیدم:شما اینجا چی کار می کنید؟ گفتند:ما اینجا منتظریم مجروح که میارن به مجروح ها رسیدگی می کنیم. توی سرک کشیدن هایم دیده بودم دست راست مسجد یک تخت و یک پاراوان،یک میز کوچک،کمد دیواری و یک ترالی گذاشته اند درمانگاه مختصری راه اندازی کرده اند. گفتم:شما که الان کاری ندارید.بیاید بریم جنت آباد.اونجا کلی کار ریخته.بیاید اونجا کمک کنید. یک لحظه ساکت ماندند و مرا نگاه کردند.صباح گفت:راستش من که می ترسم.یعنی شاید واقعا هم ترس نباشه ها.چندشم میشه.فکر کنم بچه ها هم روی همین حساب نتونن بیان جنت آباد. گفتم:چرا می گید نمی تونید .امتحان نکرده می گید نمی تونید.منم اولش سختم بود.ولی رفتم موندم کار کردم.شما حالا بیاید ببینید،شاید تونستید. دوباره صباح که خیلی راحت و صریح حرف می زد،گفت:چرا زور می گی؟می ترسیم.می فهمی؟ گفتم:تو الان از من می ترسی؟ گفت:نه.برای چی الان بترسم؟ گفتم:همین الان بیفتم،بمیرم اون وقت چی،ازم می ترسی؟ گفت:آره می ترسم. گفتم:آخه چرا؟من تا وقتی زنده ام می تونم تو رو آزار بدم.زمانی که مردم ،آزاری ندارم. با خنده گفت:اون موقع رنگ و روت فرق می کنه.میشی قالب یخ.اون موقع دیگه اصلا طرفت هم نمی یام. عصبی شدم و گفتم:شما که ادعا می کنید برای کار کردن اینجا هستید ،بیاید بریم.کار،کاره.چه فرقی می کنه؟چرا بهونه میارید؟می خواید از زیر کار در برید. دختر های دیگر هم گفتند:نه از عهده ما بر نمی یاد. فشار روحی ام باعث می شد ملاحظه نکنم.برایم مهم نبود دختر ها ناراحت می شوند یا نه.فقط شهدا را می دیدم که آنجا افتاده اند.به همین خاطر بی مهابا حرف می زدم.بر می گشتم جنت آباد،دوباره طاقتم نمی گرفت.می آمدم مسجد .بالاخره بعد این رفت و آمد ها ،زورم فقط به دختر ها رسید.بعضی از آنها را متقاعد کردم و به جنت آباد کشاندم.فقط مریم امجدی بود که به هیچ وجه حاضر نشد بیاید.گفت:من نمی تونم اینجا رو رها کنم.او جلوی راه پله ای که به طرف طبقه دوم می رفت ،ایستاده بود.این طور که فهمیدم آنجا انبار مختصری از اسلحه و مهمات بود و مریم از آنجا نگهبانی می کرد و با مجوز اسلحه می داد. ادامه دارد... کتاب دا/خاطرات سیده زهرا حسینی ⭕️ارسال فقط بالینک ارسال و کپی برداری بدون لینک از نظر شرعی حرام بوده و پیگرد الهی دارد.⛔️ 📩http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
سازمان هواشناسى طبق اطلاعیه اى اعلام کرد که ... هواى همدیگه رو داشته باشین زندگى خیلى کوتاهه... گرد و غبار پیری در راهه و هوای صاف جوونی در حال عبور...!😌 @KhanevadehMontazeran @BanovaneMontazer #انتشار_فقط_با_لینک_مجاز_و_شرعی_میباشد.