eitaa logo
🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
1هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
5.8هزار ویدیو
418 فایل
❁﷽❁ 🌹وأن یَکادُالذینَ کفرولَیزلِقونَکَ بِأبصارِهِم لَمّاسَمِعوالذِکرَوَیَقولونَ إنَّهُ لَمجنونُ وَماهوَالاذِکرُللعالَمین🌹 . 🔹یه دورهمی #آخرالزمانی و #بهشتی همراه با خانواده منتظران❤ 🔹ارتباط🔻 @Sh2Barazandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
گوشی موبایلم را جلوی روی خودم میگذارم و تسبیح فیروزه ای رنگم را روی آن می اندازم. چند دانه از تسبیح روی صفحه گوشی می افتد و اکثر دانه های آن روی فرش قِل میخورند. یقه لباسم را مرتب میکنم و دستی به صورتم میکشم و ابروهایم را صاف می کنم. دقیقه ها میگذرد و من همچنان در فکرهای مختلف خودم غرق هستم که یاد اشتباهات گذشته ام می افتم و حزنی دلم را می گیرد. تند رفته ام... زود فکرم عوض میشود و به یاد این میفتم که یکی از دوستانم شماره تلفن خانه اش را در گوشی به نام "کلبه" ذخیره کرده بود و اما من به نام "مقصد همه شهدا کربلا" ذخیره کرده ام. در ذهنم دنبال اسم زیباتری میگردم. شاید "آرامش بخش من" بد نباشد شاید هم اسم "لذت زندگی" بهتر باشد تا شماره منزل مان را به این نام ذخیره کنم. دستانم را بلند میکنم و مقابل صورتم میگیرم. باز یاد تقصیرات گذشته ام میکنم و به یکباره دلم میریزد و می گویم مرا به حال خودم رها نکن... حلاوت عجیبی آهسته آهسته کامم را شیرین می کند وااااای احساس میکنم چقدر در این لحظه احساس شیرینی دارم و نشاط گرفته ام دوست دارم روی زمین بیفتم و سر بلند نکنم این لحظات آنقدر شیرین میگذرد که وقتی با قلم صحبت کردم نتوانست در قالب واژه ها بریزد و روی کاغذ بیاورد! یک نفر از ته جمعیت صدا بلند میکند: یا الله و من رشته افکارم دوباره پاره میشود و به جای دیگری میرود چقدر لحظات شیرینی را احساس کردم زمانی که قامت بسته بودم و با تو حرف میزدم. نماز دوم هم تمام میشود و آن آرامشی که دلم را گرفته بود می رود انگار دلم میفهمد باز از تو دارم دور میشوم کاش میتوانستم همه عمر با تو سخن گویم و روبروی تو بنشینم! برایتان آرزو میکنم این حسِ خوب روزی هر روزه یتان شود... 💟 @KhanevadehMontazeran