🍃❤️🍃💞🍃❤️🍃💞🍃❤️
❤️🍃❤️
🍃💞
❤️
#شوخی_زناشویی
✍زنی مشغول درست کردن تخم مرغ🍳 برای صبحانه بود.ناگهان شوهرش سراسیمه وارد آشپزخانه شد و داد زد : مواظب باش ، مواظب باش ، یه کم بیشتر کره توش بریز….
وای خدای من ، خیلی زیاد درست کردی … حالا برش گردون … زود باش باید بیشتر کره بریزی … وای خدای من از کجا باید کره بیشتر بیاریم ؟؟ دارن میسوزن مواظب باش ، گفتم مواظب باش ! هیچ وقت موقع غذا پختن به حرفهای من گوش نمیکنی … هیچ وقت!! برشون گردون ! زود باش ! دیوونه شدی ؟؟؟؟ عقلتو از دست دادی ؟؟؟ یادت رفته بهشون نمک بزنی … نمک بزن … نمک …
زن به او زل زده و ناگهان گفت : خدای بزرگ چه اتفاقی برات افتاده ؟! فکر میکنی من بلد نیستم یه تخم مرغ ساده درست کنم؟
شوهر به آرامی گفت : فقط میخواستم بدونی وقتی دارم رانندگی🚘 میکنم، چه بلائی سر من میاری 🤕
http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
┄┄┅┅✿🍃❀💞❀🍃✿┅┅┄
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼
#شوخی_زناشویی
من وهمسرم با هم بگومگو کردیم؛ از دست شوهرم ناراحت شدم و با سرعت ازاتاق خارج شدم.لباسم را از پشت گرفت و مانع خروجم شد
در حالیکه من اندوهگین وناراحت بودم ودر حالیکه غرولندکنان میگفتم؛ از من دور شو؛ بخدا نمیخام حرفاتو گوش بدم؛ ولم کن بخدا نمی نشینم؛ ازمن دورشو؛ قصدنکن منوراضی کنی؛ من ناراحتم..
مایل نیستم صداتو بشنوم..حتی یک کلمه..خواهش میکنم..
و
هنگامیکه سرم را به عقب برگرداندم..دیدم پیراهنم به درب(دستگیره ) گیر کرده و شوهرم جای خودش نشسته..و از خنده روده بر شده..!😁😁
http://eitaa.com/joinchat/1574174720Cadfb011798
┄┄┅┅✿🍃❀💞❀🍃✿┅┅┄