🇵🇸خانواده منتظران ⚜🇵🇸
🌷امیرالمؤمنین علی علیه السلام: ✨در آخرالزمان برکت از سال و ماه و روز و هفته و ساعت برداشته میشود.
🌷امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
✨در آخرالزمان برکت از سال و ماه و روز و هفته و ساعت برداشته میشود.
هر سالی به قدرت یک ماه
و هر ماهی به قدر یک هفته،
و هر هفته ای به اندازه
یک روز و هر روزی به قدر
یک ساعت میگذرد
✨و در آن زمان سختیها
بسیار شده و عمرها کوتاه میگردد.
📗کنز العمال/ج۱۴/ص۲۴۴
5.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #ڪلیپتصـــویرۍ
🔰حقایق شیطانی
🔰 نماد شیطانی
📌 #پیشنهاد_دانلود
✅ سخنرانی
بسم الله الرحمن الرحیم
با توجه به درخواست و علاقه ی دوستان همراه به رمان و مهم بودن نظر شما عزیزان
رمان جذاب 👌 دا ❣
رو تقدیم دل های مهربونتون میکنیم
امیدواریم لذت ببرید☺️❤️
👈در مورد رمان↙️
کتاب( دا )خاطرات سیده زهرا حسینی وبه اهتمام سیده اعظم حسینی است .
داستان از دوران کودکی خانم حسینی شروع میشه و تا بعد از ازدواج ایشون ادامه داره
بخش مهم داستان بر می گرده به دوران نوجوانی و جوانی خانم حسینی که همزمانه با هجوم رژیم بعث عراق به ایران و دفاع مقدس.
داستان شامل حوادث واقعی از جنگ هست که خانم حسینی اون ها رو مشاهده کردن و فعالیت هایی که انجام دادن.
اگر می خواهید از دفاع مقدس و اوضاع و احوال اون موقع بهتر بدونید با ما هر روز چهار عصر همراه باشید.😊
⭕️ارسال فقط با لینک
کپی برداری و ارسال بدون لینک از نظر شرعی حرام است و پیگرد الهی دارد⛔️
📝اجتماع و دورهمی خانواده منتظران
📩
eitaa.com/KhanevadehMontazeran
بسم الله الرحمن الرحیم
#رمان_دا
🖊 #قسمت_اول :
👈چند ماه بود از بابا خبری نداشتیم .او به خاطر فعالیت های سیاسی اش به ندرت به خانه می آمد.طوری که ما به نبودش عادت کرده بودیم.ولی این بار غیبتش طولانی شده بود.
مادرم می گفت:پدرت از وقتی کار در آسیاب پاپا(پدر بزرگ) را رها کرده و توی بازار گونی فروش ها مشغول شده ،وارد فعالیت های سیاسی شده و با آدم های سری رفت و آمد می کند.
صاحب کار بابا ،تاجر ایرانی الاصلی بود که به او حاجی می گفتند.او در جریان فعالیت های بابا بود و به نظر می رسید خودش و بقیه کارگرانش هم در این کارها نقش دارند.
در نبود بابا ،حاجی دورادور هوای خانواده ی ما را داشت و خبر سلامتی و پیغام های او را به ما می رساند.گاخی پیش می آمد که وقتی بابا خانه بود ،پیغام می داد :(سید !اوضاع خطر ناک است.خانه نمان.)
خیلی وقت ها همسایه ها سراغ پدرم را که از مادرم می گرفتند،اوجواب می داد:شوهرم برای کار به قرنه (یکی از شهرهای کوچک عراق) رفته و چون راهش دور است ، دیر به دیر به خانه می آید.
آن سال ها ما در شهر بندری بصره در جنوب عراق زندگی می کردیم.خانه ما در محله رباط بود .چون رود دجله از آنجا می گذشت ،محله سرسبز و پر درختی بود.محله ای مهاجر نشین با خانه های کاهگلی و سقف های شیب دار پوشیده از نی و بوریا.در آن زمان بیشتر خانه های بصره با همین مصالح ساخته می شد. خانه هایی با حیاط بزرگ و اتاق هایی دورتا دور آن .
کتاب دا /خاطرات سیده زهرا حسینی.
ادامه دارد........
⭕️ارسال فقط با لینک
کپی برداری و ارسال بدون لینک از نظر شرعی حرام است و پیگرد الهی دارد⛔️
📝اجتماع و دورهمی خانواده منتظران
📩
eitaa.com/KhanevadehMontazeran
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹 مهدی یاوران عزیز ضمن عرض تبریک بمناسبت ماه مبارک رمضان و قبولی طاعات شما، به استحضار می رساند ان شاء الله در این ماه عزیز، با توجه به تاکید حضرت مهدی علیه السلام بابت خواندن #دعای_افتتاح در شب های ماه رمضان، امروزبا پوسترهای زیبایی با عنوان فرازی از دعای افتتاح در خدمت شما خواهیم بود. ما را نیز از دعای خیر خود فراموش نکنید...
در کانال زیر
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/7208970C9f6f6acd2e
هدایت شده از 🌌 اذکار بندگی 🌠
شما هم نظر و احساسات خود را در موردبرنامه های مادرهر روز ماه مبارک رمضان "را به آی دی زیر ارسال کنید .
پل ارتباطی و ارسال پیامک ها
@YaZahraSalamollah
آه
خدا!
جمعهها،
بوی گل محمّدی میدهند،
وقتی،
با تو و فرشتهها،
همهی سلامهای دنیا را،
با قاصدکی از امید،
میفرستم برای آن چهارده نور،
انّ الله و ملائکته یصلّون علی النّبی
و میمانم در انتظار پاسخشان؛
بِاَحسن مِنها اَو رُدّوها،
وقتی یکصد بار دانههای تسبیح از زیر انگشتهام میلغزند؛
اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّدو عجل فرجهم