eitaa logo
تجوید حفظ تفسیر تدبر ( ختم نور )
1.8هزار دنبال‌کننده
9هزار عکس
3هزار ویدیو
1.2هزار فایل
⚘﷽⚘ تقدیم محضر مولی صاحب الزمان علیه السلام #قرائت_تجوید_حفظ_تفسیر_تدبر #قرآن_ونهج_البلاغه با همکاری اساتید محترم تدبر، قرائت، تجوید و حفاظ کل قرآن کریم آیدی مدیر کانال⏬ @V012345 کانال های دیگر ما :کانال گیف استیکر⏬ https://eitaa.com/stikerrrr
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 🌹 👈هر روز یک صفحه از قران کریم براے سلامتے امام زمان( عجل الله )، هدیه به روح امام و شهدا و جمیع رفتگان و آمرزش گناهان و شفاے مریضان ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
سوره مبارکه ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تفسیر قرآنی ┏━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از m.Faraji
‏─┅•═༅❁💠﷽💠❁༅═•┅─ سهم مطالعه ( ) 🗓 دوشنبه 30 فروردین 1400 📜 خطبه ۸۳ از بند ۸ تا بند ۱۳🔻 💎اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ💎 🌷ثواب نهج البلاغه خوانی تقدیم به «سردار شهید سید محمّد حسین زاده حجازی» 🌷شهادت سردار رشید سپاه اسلام، جانباز عالیقدر، «سیدمحمّد حسین زاده حجازی» ، جانشین فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تسلیت باد. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💎✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖣔༅═•‏‏┅‏─
🎇🎇🎇🌿🌹﷽🌹🌿🎇🎇🎇 📜 خطبه غرّا 8⃣ عبرت از مرگ ♦️او را در سرزمين مردگان می گذارند، و در تنگنای قبر تنها خواهد ماند. حشرات درون زمين، پوستش را می شکافند، و خشت و خاک گور، بدن او را می پوساند. تندبادهای سخت، آثار او را نابود می کند، و گذشت شب و روز، نشانه های او را از ميان بر می دارد. بدن ها، پس از آن همه طراوت، متلاشی می گردند، و استخوان ها بعد از آن همه سختی و مقاومت، پوسيده می شوند. و ارواح در گرو سنگينی بار گناهانند، و در آنجاست که به اسرار پنهان يقين می کنند؛ امّا نه بر اعمال درستشان چيزی اضافه می شود و نه از اعمال زشت می توانند توبه کنند. آيا شما فرزندان و پدران و خويشاوندان همان مردم نيستيد که بر جای پای آنها قدم گذاشته ايد و از راهی که رفتند می رويد؟ و روش آنها را دنبال می کنيد؟ امّا افسوس که دل ها سخت شده، پند نمی پذيرد، و از رشد و کمال بازمانده، و راهی که نبايد برود می رود. گويا آنها هدف پندها و اندرزها نيستند و نجات و رستگاری را در به دست آوردن دنيا می دانند. بدانيد که بايد از صراط عبور کنيد، گذرگاهی که عبور کردن از آن خطرناک است، با لغزش های پرت کننده، و پرتگاه های وحشت زا، و ترس های پياپی! 9⃣ معرّفی الگوی پرهيزگاری ♦️از خدا چون خردمندی بترسيد که دل را به تفکر مشغول داشته، و ترس از خدا بدنش را فرا گرفته، و شب زنده داری خواب از چشم او ربوده، و به اميد ثواب، گرمیِ روز را با تشنگی گذرانده، با پارسايی شهوات را کشته، و نام خدا زبانش را همواره به حرکت در آورده. ترس از خدا را برای ايمن ماندن در قيامت پيش فرستاده، از تمام راه ها جز راه حق چشم پوشيده، و بهترين راهی که انسان را به حق می رساند می پيمايد. چيزی او را مغرور نساخته، و مشکلات و شبهات او را نابينا نمی سازد. مژده بهشت، و زندگی کردن در آسايش و نعمتِ سرای جاويدان و ايمن ترين روزها، او را خشنود ساخته است. با بهترين روش از گذرگاه دنيا عبور کرده، توشه آخرت را پيش فرستاده، و از ترس قيامت در انجام اعمال صالح پيش قدم شده است، ايام زندگی را با شتاب در اطاعت پروردگار گذرانده، و در فراهم آوردن خشنودی خدا با رغبت تلاش کرده، از زشتی ها فرار کرده، امروز رعايت زندگی فردا کرده، و هم اکنون آينده خود را ديده است. پس بهشت برای پاداش نيکوکاران سزاوار و جهنّم برای کيفر بدکاران مناسب است، و خدا برای انتقام گرفتن از ستمگران کفايت می کند، و قرآن برای حجّت آوردن و دشمنی کردن، کافی است. 🎇🎇🎇🌿🌹📜🌹🌿🎇🎇🎇
🎇🎇🎇🌿🌹﷽🌹🌿🎇🎇🎇 📜 خطبه غرّا 0⃣1⃣ هشدار از دشمنی شيطان ♦️سفارش می کنم شما را به پروا داشتن از خدا، خدايی که با ترساندن های مکرّر، راه عذر را بر شما بست، و با دليل و برهان روشن، حجت را تمام کرد، و شما را پرهيز داد از دشمنی شيطانی که پنهان در سينه ها راه می يابد، و آهسته در گوش ها راز می گويد، گمراه و پست است، وعده های دروغين داده، در آرزوی آنها به انتظار می گذارد، زشتی های گناهان را زينت می دهد، گناهان بزرگ را کوچک می شمارد، و آرام آرام دوستان خود را فريب داده، راه رستگاری را بر روی کسانی که در بند شده اند، می بندد و در روز قيامت آنچه را که زينت داده انکار می کند، و آنچه را که آسان کرده، بزرگ می شمارد، و از آنچه که پيروان خود را ايمن داشته بود سخت می ترساند. 1⃣1⃣ شگفتيهای آفرينش انسان ♦️مگر انسان، همان نطفه و خون نيم بند نيست که خدا او را در تاريکی های رَحِم و غلاف های تو در تو، پديد آورد؟ تا به صورت جنين در آمد، سپس کودکی شيرخوار شد، بزرگتر و بزرگتر شده تا نوجوانی، رسيده گرديد. سپس او را دلی فراگير، و زبانی گويا، و چشمی بينا عطا فرمود تا عبرت ها را درک کند، و از بدی ها بپرهيزد و آنگاه که جوانی در حدّ کمال رسيد، و بر پای خويش استوار ماند، گردن کشی آغاز کرد، و روی از خدا گرداند، و در بيراهه گام نهاد، در هواپرستی غرق شد، و برای به دست آوردن لذّت های دنيا تلاش فراوان کرد، و سرمستِ شادمانی دنيا شد. هرگز نمی پندارد مصيبتی پيش آيد!. و بر اساس تقوا فروتنی ندارد، ناگهان سرمست و مغرور در اين آزمايش چند روزه، مرگ او را می ربايد، او را که در دلِ بدبختی ها، اندکی زندگی کرده، و آنچه را که از دست داده عوضی به دست نياورده است، و آنچه از واجبات را که ترک کرد، قضايش را بجا نياورد، که درد مرگ او را فرا گرفت. روزها در حيرت و سرگردانی، و شب ها با بيداری و نگرانی می گذراند. 📜 ، 🎇🎇🎇🌿🌹📜🌹🌿🎇🎇🎇
🎇🎇🎇🌿🌹﷽🌹🌿🎇🎇🎇 📜 خطبه غرّا 2⃣1⃣ عبرت از مرگ ♦️هر روز به سختی درد می کشد، و هر شب رنج و بيماری به سراغش می رود. در ميان برادری غمخوار، و پدری مهربان و ناله کننده ای بی طاقت و بر سينه کوبنده ای گريان افتاده است. امّا او در حالت بيهوشی و سَکرات مرگ، و غم و اندوه بسيار، و ناله دردناک، و درد جان کندن، با انتظاری رنج آور، دست به گريبان است. پس از مرگ، او را مأيوس وار در کفن پيچانده، در حالی که تسليم و آرام است، بر می دارند، و بر تابوت می گذارند. خسته و لاغر به سفر آخرت می رود، که فرزندان و برادران او را بدوش کشيده تا سر منزل غربت، آنجا که ديگر او را نمی بينند، و آنجا که جايگاه وحشت است، پيش می برند. امّا هنگامی که تشييع کنندگان بروند و مصيبت زدگان باز گردند، در گودال قبر نشانده، برای پرسش حيرت آور، و امتحان لغزش زا، زمزمه غم آلود دارد. و بزرگ ترين بلای آنجا، فرود آمدن در آتش سوزان دوزخ و برافروختگی شعله ها و نعره های آتش است، که نه يک لحظه آرام گيرد تا استراحت کند، و نه آرامشی وجود دارد که از درد او بکاهد، و نه قدرتی که مانع کيفر او شود، نه مرگی که او را از اين همه ناراحتی برهاند، و نه خوابی که اندوهش را برطرف سازد، در ميان انواع مرگ ها و ساعت ها مجازات گوناگون، گرفتار است. به خدا پناه می بريم. 3⃣1⃣ پند آموزی از گذشتگان ♦️ای بندگان خدا! کجا هستند آنان که ساليان طولانی در نعمت های خدا عمر گذراندند؟ تعليمشان دادند و دريافتند، مهلتشان دادند و بيهوده روزگار گذراندند؟ از آفات و بلاها دورشان داشتند، امّا فراموش کردند، زمان طولانی آنها را مهلت دادند، نعمت های فراوان بخشيدند، از عذاب دردناک پرهيزشان دادند، و وعده هايی بزرگ از بهشت جاويدان، به آنها دادند. ای مردم! از گناهانی که شما را به هلاکت افکند، از عيب هايی که خشم خدا را در پی دارد، بپرهيزيد. دارندگان چشم های بينا، و گوش های شنوا، و سلامت و کالای دنيا! آيا گريزگاهی هست؟ يا رهايی و جای امنی، پناهگاهی و جای فراری هست؟ آيا بازگشتی برای جبران وجود دارد؟ نه چنين است؟ پس کی باز می گرديد؟ به کدام سو می رويد؟ و به چه چيز مغرور می شويد؟ همانا بهره هر کدام شما از زمين به اندازه طول و عرض قامت شماست! آن گونه که خاک آلود بر آن خفته باشد. ای بندگان خدا! هم اکنون به اعمال نيکو پردازيد، تا ريسمان های مرگ بر گلوی شما سخت نشده، و روح شما برای کسب کمالات آزاد است، و بدن ها راحت، و در حالتی قرار داريد که می توانيد مشکلات يکديگر را حل کنيد. هنوز مهلت داريد، و جای تصميم و توبه و بازگشت از گناه باقی مانده است. عمل کنيد پيش از آن که در شدّت تنگنای وحشت و ترس و نابودی قرار گيريد، پيش از آن که مرگ در انتظار مانده، فرا رسد، و دستِ قدرتمندِ خدایِ توانا شما را برگيرد. (وقتی که امام(علیه السلام) اين خطبه را ايراد فرمود، بدن ها بلرزه درآمد، اشک ها سرازير و دل ها ترسان شد، که جمعی آن را غرّاء ناميدند.) 📜 ، 🎇🎇🎇🌿🌹📜🌹🌿🎇🎇🎇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌿🌺🌿🌼 اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘ای رویایی‌ترین آرزوی منتظران! در این شب‌ها، منتظرانت تنها یک آرزو دارند آن هم ظهورت است ، و وجودت هست به کنارمان!! چه روزی بشود آن روز...⚘ ‌‌‌‌‌‌ ‌ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6025990732928518067.ogg
525.4K
¤ ¤ دعای فرج 💢 پویش استغاثه جهانی 🔴 دعا و توسل و التجا به نیت سلامتی و تعجیل فرج منجی عالم بشریت هر شب راس ساعت 21 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
جزء 1 ⇨ http://j.mp/2b8SiNO جزء 2 ⇨ http://j.mp/2b8RJmQ جزء 3 ⇨ http://j.mp/2bFSrtF جزء 4 ⇨ http://j.mp/2b8SXi3 جزء 5 ⇨ http://j.mp/2b8RZm3 جزء 6 ⇨ http://j.mp/28MBohs جزء 7 ⇨ http://j.mp/2bFRIZC جزء 8 ⇨ http://j.mp/2bufF7o جزء 9 ⇨ http://j.mp/2byr1bu جزء 10 ⇨ http://j.mp/2bHfyUH جزء 11 ⇨ http://j.mp/2bHf80y جزء 12 ⇨ http://j.mp/2bWnTby جزء 13 ⇨ http://j.mp/2bFTiKQ جزء 14 ⇨ http://j.mp/2b8SUTA جزء 15 ⇨ http://j.mp/2bFRQIM جزء 16 ⇨ http://j.mp/2b8SegG جزء 17 ⇨ http://j.mp/2brHsFz جزء 18 ⇨ http://j.mp/2b8SCfc جزء 19 ⇨ http://j.mp/2bFSq95 جزء 20 ⇨ http://j.mp/2brI1zc جزء 21 ⇨ http://j.mp/2b8VcBO جزء 22 ⇨ http://j.mp/2bFRxNP جزء 23 ⇨ http://j.mp/2brItxm جزء 24 ⇨ http://j.mp/2brHKw5 جزء 25 ⇨ http://j.mp/2brImlf جزء 26 ⇨ http://j.mp/2bFRHF2 جزء 27 ⇨ http://j.mp/2bFRXno جزء 28 ⇨ http://j.mp/2brI3ai جزء 29 ⇨ http://j.mp/2bFRyBF جزء 30 ⇨ http://j.mp/2bFREcc 30 جز قرآن بصورت فایل صوتی و نیاز به دانلود نداره فقط کافيه روی لینک بزنید . این هم هدیه من به شما برای ماه نزول قران از دعای خیرتان این حقیر را فراموش نفرمائید.
ابزار ختم قرآن با قابلیت تنظیم سرعت پخش و تنظیم سایز متن اینجا کلیک نمایید: http://www.f19.ir/tartil مناسب برای افراد تندخوان و کندخوان و افرادی که دوست دارند سایز متن مطابق سلیقه خودشان باشد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدامروز شهید شیرودی شهیدی که امام در درباره‌ی او فرمودند: شیرودی فقط فرزند شما نبود، فرزند من هم بود.
‏عکس از K Rahmaty
مادر شهید: سال ۱۳۳۳ بود من هم باردار بودم. آن موقع ۴ تا فرزند داشتم: علی اصغر و سه تا دختر. مشهدی محمدعلی (پدر بچه ها) هم مرتب مشغول کار نشای برنج توی زمین کشاورزی بود. زندگی همه مردم در آن موقع به سختی می‌گذشت ما هم مثل همه مردم زندگی را به سختی سپری میکردیم. روستای آبا و اجدادی ما به نام بالا شیرود در تنکابن (شهسوار قدیم) در مازندران قرار داشت. پدر بچه ها خیلی به لقمه حلال اهمیت می‌داد ارادت عجیبی هم به امام حسین داشت. تو ایام محرم مرتب در هیئت‌ها شرکت می‌کرد. یک قرآن مخصوص به خودش هم داشت که روزها می‌نشست و قرآن میخواند. روزهای بارداری من به ماه نهم نزدیک شده بود، صبح یک روز وقتی بیدار شدم دیدم که پدر بچه ها نشسته و به من خیره شده. با تعجب گفتم: چی شده؟ گفت: دیشب خواب عجیبی دیدم تو عالم خواب دیدم چیزی شبیه یک ستاره نورانی از بالای آسمان به طرف منزل هم آمد آنقدر نزدیک شد که کل خانه ما را پر کرد. انگار خورشید روی بام خانه ما آمده! نور همه جا رو گرفت. تمام خانه ما می درخشید. خلاصه روزها گذشت چند روز بعد وقتی ایام نوروز سال ۱۳۳۴ به پایان رسید فرزندم به دنیا آمد. درست در ایام عزای اهل بیت. در ایام محرم بود که او به دنیا آمد، پسری بسیار زیبا و قوی پدر بچه ها که ارادت قلبی به امام حسین داشت نام هر دو پسرش را هم نام فرزندان امام خودش قرار داد: اولی علی اصغر و این فرزند را هم *علی اکبر* نامگذاری کرد. پدر، علی اکبر را به خاطر خوابی که دیده بود بیش از بقیه دوست. هر وقت به هیئت و مجلس اهل بیت می‌رفت اکبر را با خودش می برد. در سنین نوجوانی زیارت عاشورای امامزاده روستا را می خواند. علی اکبر مداح محرم روستا بود. اکبر در سنین کودکی بسیاری از سوره‌های کوچک قرآن را حفظ کرد.به نمازش هم خیلی اهمیت می داد. وقتی پدر به چهره علی اکبر خیره بود می شد فهمید که چقدر این پسرش را دوست دارد. البته علی اکبر از آن بچه های آرام و ساکت نبود شیطنت خاص دوران نوجوانی و کودکی خودش را داشت اما خیلی خوش قلب بود دوست داشت به همه کمک کند. نور ایمان و معرفت در قلبش بود. خواهر شهید: اکبر می خواست وارد دبیرستان شود اما در شیرود دبیرستان مناسبی وجود نداشت باید میرفت تنکابن یا یکی دیگر از شهرها. با مادر صحبت کرد تا پدر را برای ادامه تحصیل راضی کند. پدر مشکل مالی داشت و درس خواندن در شهر هم خرج داشت.رقیه، خواهر بزرگتر اکبر بود او و شوهرش در تهران زندگی می کردند آن روز رقیه در خانه پدر بود و شاهد گریه های اکبر برای ادامه تحصیل. رقیه جلو آمد و گفت: آقا جان سخت نگیر اکبر به درس علاقه دارد تا حالا همه نمراتش ۲۰ بوده،حیفه که ادامه نده.روز بعد اکبر با رقیه پرونده مدرسه راهی تهران شدند. اکبر زمانی که خانه‌ی رقیه بود، بعد از تعطیلی مدرسه تا شب محل کار می‌رفت و آخر شب به خانه رقیه می آمد و مشغول درس خواندن می شد.اکبر اوایل تابستان ۱۳۵۰ در یک واحد ساختمانی دیگر مشغول به کار شد اما چون خواهرش رقیه و شوهرش قصد بازگشت به شمال را داشتند اتاق کوچکی در نزدیکی دبیرستان شبانه ذوقی در خانه یکی از همشهریان اجاره کرد و به تحصیل ادامه داد. اکبر هر موقع به روستا برمی‌گشت همیشه با دست پر می آمد یکبار از همان پس اندازی که با زحمت به دست آورده بود برای خانه پدر یک فرش خرید نمی دانید مادر چقدر خوشحال شد. اکبر سختکوش بود و مشتاقانه درس می‌خواند اما در دوران بلوغ قرار داشت. جوانی که هیچ راهنمایی در کنارش نبود. با رفتن خواهر تنها همدم اکبر همان دوستان مدرسه شدند. این رفقا کم‌کم در او تاثیر گذاشتند روحیات و رفتار اکبر تغییر کرد حرف ها و حتی چهره ظاهری او به آن ها شباهت یافت اکبر بیشتر وقت خود را با این دوستان می‌گذراند البته شرایط دوران طاغوت و فساد علنی آن زمان در بسیاری از جوانان تاثیر داشت یکبار وقتی به وجود آمده بود تغییر حالاتش را حس کردیم حرفهایش تعجب داشت ، میگفت میخواهم در ارتش یا ادارات دولتی... استخدام شوم، با او صحبت کردم و گفتم میخواهی تو ارتش شاهنشاهی استخدام شی؟!و... اما اکبر پاش رو تو یه کفش کرده بود که میخوام برم تو ارتش. دوست شهید: اکبر در ارتش استخدام شد دوره های نظامی را هم به خوبی سپری کرد این استخدام مسیر زندگی او را تغییر داد . البته اکبر هم مانند برخی دیگر از خلبانان تحت تأثیر فرهنگ شاهنشاهی قرار گرفت. اما دوستی او با احمد کشوری که بسیاری از خلبانان را ازجمله اکبر را با خط و مشی امامان انقلاب آشنا کرد او را نجات داد. او وارد ارتش شاهنشاهی شد. به اصطلاح قرار بود برای حفظ تاج و تخت فعالیت کند اما خدا خواست او در این ارتش خود را برای اسلام آماده کند. او روزهای مهمی را در پیش داشت . شاید بتوان گفت که این مرد سرنوشت یک جنگ را در روزهای اول آن تغییر داد معادلات دشمنان را بر هم ریخت و عزت و سربلندی را به میهن خود هدیه نمود کسی نمی‌دانست روزی خواهد آمد که این جوان رکورد پرواز