#انگیزه_بخشی
✍ سخنى با حافظان
💠 در کار حفظ و یادگیری ضمن اینکه قطعا سن و سال تاثیر دارد
و استعداد و میزان یادگیری هم نقش دارد،
ولی
✔در تمام گروههای سنی موفق و ناموفق داشته و داریم!
و این طبیعت خلقت است.
نقاشی عالم هر چه طبیعیتر باشد
کج و راستیهای بیشتری دارد.
خطوط صاف
حاصل کار و اثری مصنوعی است.
✔پس به خودتان هرگز انرژی منفی ندهید!
اگر کارتان را دوست دارید و به محسنات و نتایج مثبت آن رسیدهاید،
✔شک نکنید که با توکل و نظم و جدیّت در برنامهریزی حتما موفق خواهید شد......
لذا بعد از سربالاییهاست که لذت سطح صاف را میبریم و بعد از سطح صاف است که سراشیبی لذتبخشتر میشود.
✔سراشیبی طولانی هم خسته کننده و خطر آفرین است!!!
✔سراشیبی قدرت ما را در سربالایی بیشتر میکند.
نشاط و خستگی در مسیر هر کاری وجود دارد.
✔ تنوع لازم است.
#نکات_آموزشی_حفظ_قرآن_کریم
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
4_5911497023760107335.mp3
3.19M
#فواید_و_برکات_حفظ_قرآن
👌حفظ قرآن آهنربای سایر مهارت ها و علوم قرآنی است
🎤 #استاد_مهندسی
#نکات_آموزشی_حفظ_قرآن_کریم
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آموزش
#حفظ_قرآن
#سوره_فلق
خلاصه درس گذشته
جایگاه و اهمیت حفظ
#شماره1
🔸عزیزانی که به حفظ قرآن علاقه دارند ولی نمیتونن فرصت زیادی به این اختصاص بدن؛
🔹یا اونهایی که میخوان حفظ قرآن رو شروع کنن ولی نمیدونن از کجا باید شروع کنن؛
🔸یا اونهایی که نمیدونن مراحل حفظ قرآن به چه ترتیبی هست؛
👈میتونن با ما همراه بشن 😊
👌هم با اهمیت حفظ قرآن آشنا میشید
👌هم مراحل حفظ قرآن رو یاد میگیرید
👌هم میتونید سوره های جزء ۳٠رواز سوره های آسان به مشکل به خوبی حفظ کنید.
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آموزش
#حفظ_قرآن
#سوره_فلق
ساختار موضوعی سوره و مفاهیم ایات
#شماره2
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آموزش
#حفظ_قرآن
#سوره_فلق
آموزش گام به گام حفظ
#شماره3
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آموزش
#حفظ_قرآن
#سوره_فلق
اصول و مبانی حفظ
تکالیف درس آینده
#شماره4
🔸عزیزانی که به حفظ قرآن علاقه دارند ولی نمیتونن فرصت زیادی به این اختصاص بدن؛
🔹یا اونهایی که میخوان حفظ قرآن رو شروع کنن ولی نمیدونن از کجا باید شروع کنن؛
🔸یا اونهایی که نمیدونن مراحل حفظ قرآن به چه ترتیبی هست؛
👈میتونن با ما همراه بشن 😊
👌هم با اهمیت حفظ قرآن آشنا میشید
👌هم مراحل حفظ قرآن رو یاد میگیرید
👌هم میتونید سوره های جزء ۳٠رواز سوره های آسان به مشکل به خوبی حفظ کنید.
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
4 جلسه تدریس #حفظ_سوره_فلق👆
ان شاء الله جلسات بعدی به حفظ سایر سور جزء30 قرآن کریم می پردازیم
🌹 #طرح_روزانه_انس_با_قرآن🌹
👈هر روز یک صفحه از قران کریم براے سلامتے امام زمان( عجل الله )، هدیه به روح امام و شهدا و جمیع رفتگان و آمرزش گناهان و شفاے مریضان
#قیامه_578
#انسان_578
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
#متن_ترجمه #صفحه_578 سوره مبارکه #قیامه و #انسان
#سوره_75 و #سوره_76
#جزء_29
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
578-ghiamat-ensan-ar.mp3
3.33M
#ترتیل #صفحه_578 سوره مبارکه #قیامه و #انسان
#سوره_75 و #سوره_76
#جزء_29
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
578-ghiamat-ensan-ta-1.mp3
9.33M
#صوت_تفسیر #صفحه_578 سوره مبارکه #قیامه و #انسان بخش اول
#سوره_75 و #سوره_76
#جزء_29
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
578-ghiamat-ensan-ta-2.mp3
6.63M
#صوت_تفسیر #صفحه_578 سوره مبارکه #قیامه و #انسان بخش دوم
#سوره_75 و #سوره_76
#جزء_29
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
4_5888657525846314578.mp3
899.2K
#صوت_دعای_فرج_استادفرهمند 👆
💢 پویش استغاثه جهانی
🔴 #طلب_منجی_موعود
راس ساعت 21
🤲 دعا و توسل و التجا به نیت سلامتی و تعجیل فرج منجی عالم بشریت
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
#نجوایمهدوی
🏝از کوچه ما
گر گذرت می افتد
یک نیم نگاهی
به در خانه ما کن
عمریست که ما
چشم به در
گوش به زنگیم🏝
#شببخیرمولایمن
#اللهمعجللولیکالفرج
#شبتونمهدوی
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
#دقایقی_با_شهدا
بنام خدا
شهیدامروز شهید اکبرچهره قانی ،شهیدی که بجای منچستربه سوسنگرد رفت...
«شهید اکبر چهرهقانی» متولد روستای چهرقان و یکی از شهدای شاخص شهرستان کمیجان و استان مرکزی است. او نمونه بارز یک جوان برومند، شجاع و باهوش بود که تمام زندگی خود را وقف دفاع از اسلام و خاک وطن خود کرد.
شهید «چهرهقانی» در شعبان ماه سال ۱۳۳۷ به دنیا آمد، او پسر سوم خانواده و دارای هوش بسیار بالایی بود.
پس از اخذ مدرک دیپلم تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل عازم انگلستان شود و برنامهریزی لازم را هم برای این کار کرده بود به طوری که منزلی را در انگلیس اجاره کرد و اجاره بهای آن را هم از قبل پرداخت کرد.
همین که خود را محیای رفتن کرد، حرکت های انقلابی مردم علیه رژیم پهلوی شروع و اوج گرفت و او را در آخرین لحظات از رفتن منصرف کرد.
«اکبر» مبارزه با طاغوت را بر تحصیل بر انگلستان ترجیح داد و همواره می گفت «تا پیروزی انقلاب اسلامی این آب و خاک را ترک نخواهم کرد.»
پس از پیروزی انقلاب، عشق به اسلام و انقلاب او را در مسیر دیگری قرار داد و جزو اولین گروهی بود که به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و پس از طی تعلیمات خاص نظامی زیر نظر شهید چمران، وارد نیروی ویژه نخست وزیری شد و از آن طریق در اغلب جنگهای کردستان به همراه دکتر چمران شرکت کرد تا اینکه جنگ تحمیلی آغاز شد و اکبر روز ۷ مهر ۱۳۵۹ به همراه شهید دکتر چمران به خوزستان(اهواز) رفتند و رزمش را با دشمن در ستاد جنگهای نامنظم آغاز کرد.

در آخرین حضور در حمله نیروهای اسلام برای شکست محاصره سوسنگرد به همراه دکتر «چمران» در پرخطرترین محور در حالیکه در محاصره تانکهای دشمن قرار گرفته بودند و دکتر چمران از ناحیه پا مجروح شده بود، در دفاعی دلیرانه در مقابل دشمن ایستاد و از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت و شب تاسوعای حسینی (۲۶ آبان) سال ۵۹ به شهادت رسید.
مقام معظم رهبری در گفتو گو با برنامه «خاطرات جبهه» سیمای جمهوری اسلامی ایران در سوم مهرماه ۱۳۶۳ بیان کردند: «علی الطلوع ۲۶ آبان ماه بود، شب عملیات جزو شبهای خاطرهانگیز من است. شب عجیبی بود. من بودم با چمران و سرهنگ سلیمی و جوان دیگری به نام «اکبر» که از محافظان شهید چمران بود. یک پسر شجاع، خوش روحیه، متدین و جوان برازندهای که فردای همان روز کنار چمران شهید شد.»

سوسنگرد به جای منچستر؛ روایتی از زندگی شهید «اکبر چهرهقانی»
«مجید یوسفی» یکی از جوانان خوش ذوق شهرستان کمیجان است که چندسالی میشود مشغول جمع آوری خاطرات و زندگینامه شهدای این شهرستان است.
او از سال ها قبل اطلاعات شهدای روستای «چهرقان» کمیجان را جمع آوری و در کتابی باعنوان «سیرت خوبان» به چاپ رساند.
چندی قبل نیز زندگینامه و خاطرات شهید «اکبر چهرقانی» را در کتاب «سوسنگرد به جای منچستر» را توسط انتشارات «ابراهیم هادی» به چاپ رساند.
شهید چمران در نوشتهای تأثیرگذار، احساس خود نسبت به همرزم شهیدش را به رشته تحریر درآورد. این نوشته چمران با عنوان «انسانهای آزاده» در صفحه 45 کتاب «رقصی چنین میانه میدانم آرزوست» آمده است. این کتاب که توسط بنیاد شهید چمران به چاپ رسیده، شامل روایت دکتر چمران از حماسه و رشادت رزمندگان اسلام در آزادسازی شهر سوسنگرد از دست دشمن بعثی است:
«...با تانکها درگیر شدیم. ۵۰ تانک و نفربر و صدها کماندوی عراقی در مقابل ما مشغول آرایش شدند. تانکها در یک خط به سوی ما حرکت کردند و کماندوها در پشت سر تانکها، مسلسل به دست به راه افتادند.
رزمندگان ما که دیگر موشک آر.پی.جی۷ نداشتند، مشتها را گره کردند و «الله اکبرگویان» به سوی تانک حمله کردند. تانک نیز وحشتزده، جهت خود را تغییر داد و به سوی جنوب گریخت. من به دوستانم که حدود ۲۵ نفر بودند، توصیه کردم که همچنان آن تانک را دنبال کنند و خود نیز مدتی با آنها رفتم تا از حلقه محاصره ۵۰ تانک دشمن خارج شوند، ولی خود برگشتم؛ زیرا میخواستم که توجه دشمن را به خود جلب کنم تا از درگیری با دوستان ما منصرف شوند و لبه تیز حمله خود را متوجه ما کنند. من خوش داشتم که در این نبرد تنها باشم؛ بنابراین از دوستانم جدا شدم و به سرعت به سوی سوسنگرد حرکت کردم که در جهت دشمن بود.

خیلی سعی داشتم که اکبر عزیزم را همراه دوستان دیگرم بفرستم و خود تنها بروم؛ ولی اکبر پابهپای من میآمد. چندبار به او تذکر دادم که با دیگران برود. با لبخندی طعنهآمیز مرا ملامتکرد که چرا چنین درخواستی از او میکنم و مصممتر مرا دنبال میکرد و لحظه به لحظه موضع دشمن را به من میگفت.
ما از کناره جنوبی جاده سوسنگرد حرکت میکردیم و دشمن در طرف شمالی جاده قرار داشت و هر لحظه به جاده نزدیکتر میشد. اکبر سرک میکشید و میگفت: دشمن به فاصله صدمتری رسید؛ دشمن هماکنون به پنجاه متری ما رسیده است و هرچه دشمن نزدیکتر میشد، اکبر بشّاشتر و زندهتر میشد، مصممتر و قویتر میشد.
اکبر میدانست که شهید میشود، بال و پر درآورده بود، سخن از شهادت میگفت، اسم خدا بر زبانش جاری بود و از مبارزه حسینی تا شهادت افتخارآمیز و دشت کربلا و اصحاب حسین (ع) با خود حرف میزد.
من حرفهای او را میشنیدم، ولی چندان توجهی به آنها نداشتم، زیرا خود من هم در چنین حالاتی سیر میکردم؛ من هم خود را برای آخرین مبارزه با کفار عالم و یزیدیان زمان آماده میکردم، من هم اوج گرفته بودم و احساس نمیکردم که بر زمین هستم، گویا بر ابرهای عرش اعلی پرواز میکردم. فقط کلماتی و جملاتی پراکنده که از لبان اکبر جدا میشد و از خدا و حسین و شهادت خبر میداد، در گوشه ذهنم جایگزین می شد …
سرانجام اکبر گفت: آمدند، به ۱۰ متری رسیدند، به پنج متری رسیدند؛ به من پیشنهاد کرد که در مجرای آب جاده سوسنگرد سنگر بگیرم. من نپذیرفتم و حتی فرصت استدلال نداشتم، ولی از ذهنم گذشت که اگر در مجرای آب جاده مستقر شویم، دشمن میتواند با یک نارنجک، یا یک توپ مستقیم تانک، ما را نابود کند.
اکبر هم دلیل نخواست و همچنان به راه خود ادامه میدادیم، من میرفتم و اکبر مرا دنبال میکرد، تا بالأخره تانکهای دشمن از جاده سوسنگرد بالا آمدند و در هفت یا هشت متری ما مستقر شدند و لوله مسلسلها و توپها و موشکهای خود را متوجه ما کردند.
کماندوها فوراً از روی جاده گذشتند و از سه طرف ما را محاصره کردند. ما به اجبار در همانجا بر زمین خوابیدیم و در کنار باریکهای از خاک به ارتفاع ۵۰ سانتیمتر سنگر گرفتیم. تیراندازی شروع شد و توپ و موشک به سمت ما باریدن گرفت. من نیز مشغول مانور و حرکت بودم. گویی خواب و خیال بود. تانکها و کماندوها فقط اشباحی بودند که در ذهنم میلولیدند و من نیز بدون اختیار و اراده خود، بر روی زمین میغلتیدم و میخزیدم و به اطراف تیراندازی میکردم و دیگر به اکبر توجهی نداشتم؛ فقط میدیدم که جز تیراندازی من صدای تیراندازی دیگری شنیده نمیشود و تقریباً یقین کردم که اکبر عزیزم به شهادت رسیده است.