🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
💠 (آن هنگام كه تهاجم ياران معاويه به شهر انبار، و غارت كردن آن را شنيد، تنها و پياده به طرف پادگان نظامی كوفه (نخيله) حركت كرد، مردم خود را به او رسانده، گفتند ای امير مومنان ما آنان را كفايت می كنيم، فرمود:) شما از انجام كار خود درمانده ايد! چگونه كار ديگری را برايم كفايت می كنيد؟ اگر رعايای پيش از من از ستم حاكمان می ناليدند، امروز من از رعيت خود می نالم، گویی من پيرو و آنان حكمرانند، يا من محكوم و آنان فرمانروايانند. (دو نفر از ياران جلو آمدند و يكی گفت: من جز خود و برادرم را در اختيار ندارم، ای امير مومنان فرمان ده تا هرچه خواهی انجام دهم، امام فرمود:) شما كجا؟ و آنچه من می خواهم كجا؟
📒 #نهج_البلاغه #حکمت261
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
💠(حارث بن حوت نزد امام آمد و گفت: آيا چنين پنداری كه من اصحاب جمل را گمراه می دانم؟ چنين نيست، امام فرمود:) ای حارث تو زير پای خود را ديدی، اما به پيرامونت نگاه نكردی، پس سرگردان شدی، تو حق را نشناختي تا بدانی اهل حق چه كسانی می باشند؟ و باطل را نيز نشناختی تا باطل گرايان را بشناسی. (حارث گفت من و سعيد بن مالك، و عبدالله بن عمر، از جنگ كنار می رويم، امام فرمود:) همانا سعيد و عبدالله بن عمر، نه حق را ياری كردند، و نه باطل را خوار ساختند.
📒 #نهج_البلاغه #حکمت262
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
💠 همنشين پادشاه، شيرسواری را ماند كه ديگران حسرت منزلت او را دارند، ولی خود می داند كه در جای خطرناكی قرار گرفته است.
📒 #نهج_البلاغه #حکمت263
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
💠 با بازماندگان ديگران نيكی كنيد، تا حرمت بازماندگان شما را نگاه دارند.
📒 #نهج_البلاغه #حکمت264
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
💠گفتار حكيمان اگر درست باشد درمان، و اگر نادرست، درد جان است.
📒 #نهج_البلاغه #حکمت265
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
💠 (شخصي از امام خواست تا ايمان را توصيف كند)و درود خدا بر او فرمود: فردا نزد من بيا تا در جمع پاسخ گويم، كه اگر تو گفتارم را فراموش كنی ديگری آن را در خاطرش سپارد، زيرا گفتار چونان شكار رمنده است، يكی آن را به دست آورد، و ديگری آن را از دست می دهد (پاسخ امام در حكمت ۳۱ آمد كه ايمان را بر چهار شعبه تقسيم كرد.)
📒 #نهج_البلاغه #حکمت266
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
💠 اي فرزند آدم! اندوه روز نيامده را بر امروزت ميفزا، زيرا اگر روز نرسيده، از عمر تو باشد خدا روزي تو را خواهد رساند.
📒 #نهج_البلاغه #حکمت267
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
💠 در دوستي با دوست مدارا كن، زيرا شايد روزی دشمن تو گردد، و در دشمنی با دشمن نيز مدارا كن، زيرا شايد روزی دوست تو گردد.
📒 #نهج_البلاغه #حکمت268
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🌹سهم #روز_بیست_ونهم مطالعه نهج البلاغه از حکمت ۲۶۱ تا ۲۶۸
┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
💠 (آن هنگام كه تهاجم ياران معاويه به شهر انبار، و غارت كردن آن را شنيد، تنها و پياده به طرف پادگان نظامی كوفه (نخيله) حركت كرد، مردم خود را به او رسانده، گفتند ای امير مومنان ما آنان را كفايت می كنيم، فرمود:) شما از انجام كار خود درمانده ايد! چگونه كار ديگری را برايم كفايت می كنيد؟ اگر رعايای پيش از من از ستم حاكمان می ناليدند، امروز من از رعيت خود می نالم، گویی من پيرو و آنان حكمرانند، يا من محكوم و آنان فرمانروايانند. (دو نفر از ياران جلو آمدند و يكی گفت: من جز خود و برادرم را در اختيار ندارم، ای امير مومنان فرمان ده تا هرچه خواهی انجام دهم، امام فرمود:) شما كجا؟ و آنچه من می خواهم كجا؟
📒 #حکمت261
┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
💠(حارث بن حوت نزد امام آمد و گفت: آيا چنين پنداری كه من اصحاب جمل را گمراه می دانم؟ چنين نيست، امام فرمود:) ای حارث تو زير پای خود را ديدی، اما به پيرامونت نگاه نكردی، پس سرگردان شدی، تو حق را نشناختي تا بدانی اهل حق چه كسانی می باشند؟ و باطل را نيز نشناختی تا باطل گرايان را بشناسی. (حارث گفت من و سعيد بن مالك، و عبدالله بن عمر، از جنگ كنار می رويم، امام فرمود:) همانا سعيد و عبدالله بن عمر، نه حق را ياری كردند، و نه باطل را خوار ساختند.
📒 #حکمت262
┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
💠 همنشين پادشاه، شيرسواری را ماند كه ديگران حسرت منزلت او را دارند، ولی خود می داند كه در جای خطرناكی قرار گرفته است.
📒 #حکمت263
┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی