eitaa logo
خطاشی|کلبه ویترای🛖 🇵🇸
316 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
322 ویدیو
202 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم خطاشی: خط/نقاشی روی شیشه و ماگ محمدی هستم درخدمتتونم تا با مشاهده زیبایی هنر خط و نقاشی🎨🖌️ حال دلتون عااااالی بشه😍💚 من اینجام☺️ 👈 @Kolbevitray
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از قلمزن
دوتا از دختران یتیم را حمایت می‌کند و ماهانه برایشان مبلغی واریز، خودش فرزند ندارد اما مادری کردن را خوب می‌داند، حال و احوالشان را دورادور می‌پرسد، پیگیر زندگی و کمبودهایشان هست و مهربانانه دغدغه دخترهایش را دارد اما مثل حامیان دیگر، آنها را هرگز ندیده است. حالا که یکی از دخترهاست، لیسانس روانشناسی گرفته اما ناچار است برای تأمین معیشت خودش و مادر بیمار و خواهرش در منازل دیگران کار کند. پدر خانواده چندسال قبل مقابل چشم دخترها خودش را دار زده است و امروز زهرا غیرتمندانه دارد زندگی را می‌چرخاند. اینطرف حامی مهربان که مدتی‌ست به دنبال کار مناسب برای زهرا می‌گردد، زنگ زده و با خوشحالی می‌گوید "خبر خیلی خوبی دارم، آموزش و پرورش برای مدرک کارشناسی روانشناسی، آزمون استخدامی گذاشته، دخترم زهرا شرکت کند، هزینه‌هایش را من می‌دهم" خواستم بگویم هزینه کردن برای نیازمندان ارزشمند است اما دغدغه‌ی آنها را داشتن و برایشان پدری و مادری کردن، ارزشی بالاتر است و آن‌قدر دوست‌داشتنی‌ست که حال بیننده و شنونده را خوب می‌کند. خوش به احوال آدم‌ْخوب‌های دنیا... 🌱 ف. حاجی وثوق @ghalamzann
۲۴ دی ۱۴۰۲
هدایت شده از کانال حسین دارابی
از شهدای اتباع اهل سنت حادثه کرمان... زنجیر هیأت امام حسین هنوز در خانه‌اش آویزان بود میگفتند دائم می‌رفت هیأت... هرسال زیارت امام رضا میرفت و ماهم به برکت او به زیارت مشهد می‌رفتیم.. شهید محمد قاسم احمدی 🔻هر هفته می‌رفت زیارت حاج قاسم و گاهی اوقات از استاد کارش برای رفتن به گلزار شهدا مرخصی میگرفت. خواهرش میگفت از معرفت تو خانواده نظیر نداشت. باباش میگفت محمد قاسم چند نوبت از من خواسته بود هر وقت از دنیا رفتم منو نزدیک مزار حاج قاسم دفن کنید. 🔻خیلی اهل نذر دادن و کمک به بقیه بود و به مادرش میگفت که اگه یه جایی کمک میکنین کسی نباید بفهمه فقط خودت باید بدونی و به مادرشم میگفته من اگه جایی کمک میکنم شما نباید بدونین. خیلی دست و دل باز بوده. خواهرش میگفت اگه ۱۰_۲۰ تومن فقط پول تو جیبش داشته و تو خیابون کسی ازش درخواست کمک میکرده همون پول رو بهش میداده. خواهر کوچیکه محمدقاسم خیلی دلتنگ داداش بود کفشها و لباسهای خون آلود و زنجیرهای هیئتی محمد قاسم رو گذاشته بود داخل دکور خانه... روایت حادثه کرمان از خانواده‌های شهدا | عضوشوید 👇 @hosein_darabi
۲۵ دی ۱۴۰۲
🌸 *دعای ۱۱۲ صحیفه سجادیه* سَیِّدِی سَیِّدِی، وَهٰذِہِ یَدَایَ قَدْ مَدَدْتُهُمَا إِلَیْكَ بِالذُّنُوبِ مَمْلُوَّةً، وَعَیْنَایَ إِلَیْكَ بِالرَّجَاءِ مَمْدُودُةً، وَحَقٌّ لِمَنْ دَعَاكَ بِالنَّدَمِ تَذَلُّلاً، أَنْ تُجِیبَهُ بِالْکَرَمِ تَفَضُّلاً، سَیِّدِی، أَمِنْ أَهْلِ الشِّقَاءِ خَلَقْتَنِی فَأُطِیلَ بُکَائِی؟ أَمْ مِنْ أَهْلِ السَّعَادَةِ خَلَقْتَنِی فَأُبَشِّـرَ رَجَائِی؟ سَیِّدِی، أَلِضَـرْبِ الْمَقَامِعِ خَلَقْتَ أَعْضَائِی؟ أَمْ لِشُـرْبِ الْحَمِیمِ خَلَقْتَ أَمْعَائِی؟ سـرورم سـرورم این دو دست من هستند که به سوی تو بالا برده‌ام پر از گناهان، و دو چشم به سوی تو به امید دوخته شده‌اند، و حق است برای آنکه بخواند تو را با پشیمانی و از روی اظهار خواری، که با کرامت، و از روی تفضل او را پاسخ گویی، سـرورم آیا مرا از اهل بدبختی آفریده‌ای، تا گریه‌ام را طولانی سازم؟ یا از اهل خوشبختی آفریده‌ای، تا امیدم را مژده دهم، سـرورم آیا اندام‌هایم را برای کوبیدن با کوبنده‌ها آفریده‌ای؟ آیا برای نوشیدن جوشان جهنم معده و روده‌ام را آفریده‌ای؟ سَیِّدِی، لَوْ أَنْ عَبْداً اسْتَطَاعَ الْهَرَبَ مِنْ مَوْلاٰەُ، لَکُنْتُ أَوَّلَ الْهَارِبِینَ مِنْكَ، لٰکِنِّی أَعْلَمُ أَنِّی لاٰ أَفُوتُكَ. 💥سـرورم اگر بنده‌ای می‌توانست از مولایش بگریزد من نخستین فراریان می‌بودم، از تو ولی می‌دانم که من از دست تو نـمی‌توانم رها شوم. سَیِّدِی، لَوْ أَنَّ عَذَابِی یَزِیدُ فیٖ مُلْکِكَ لَسَأَلْتُكَ الصَّبْـرَ عَلَیْهِ، غَیْرَ أَنِّی أَعْلَمُ أَنَّهُ لاٰیَزِیدُ فیٖ مُلْکِكَ طَاعَةُ الْمُطِیعِینَ، وَلاٰ یُنْقِصُ مِنْهُ مَعْصِیَةُ الْعَاصِینَ. سـرورم، اگر عذاب من در ملک تو می‌افزود از تو می‌خواستم که مرا بر آن شکیبایی دهی، جز اینکه من می‌دانم که چیزی به ملک تو نـمی‌افزاید طاعت فرمانبـرداران، و از آن نـمی‌کاهد معصیت گنه‌کاران. .
۲۶ دی ۱۴۰۲
. سَیِّدِی، مٰا أَنَا، وَمٰا خَطَرِی؟ هَبْ لیٖ خَطَایَایَ بِفَضْلِكَ، وَجَلِّلْنِی بِسِتْـرِكَ، وَاعْفُ عَنْ تَوْبِیخِی بِکَرَمِ وَجْهِكَ. 🥺😭سـرورم چیستم من و ارزشم چیست؟ خطاهایم را به فضلت بر من ببخش، و مرا بپوشان با پوششت، و با کرامتت از سـرزنش من چشم پوشی فرما. إِلٰهیٖ وَسَیِّدِی، اِرْحَمْنِی مَطْرُوحاً عَلَی الْفِرَاشَ تُقَلِّبُنِی أَیْدِی أَحِبَّتِی، وَارْحَمْنِی مَطْرُوحاً عَلَی الْمُغْتَسَلِ یُغَسِّلُنِی صَالِحُ جِیرَتِی، وَارْحَمْنِی مَحْمُولاً قَدْ تَنٰاوَلَ الْاَقْرِبَاءُ أَطْرَافَ جَنَازَتِی، وَارْحَمْ فیٖ ذٰلِكَ الْبَیْتِ الْمُظْلِمِ وَحْشَتِی وَغُرْبَتِی وَوَحْدَتِی، فَمٰا لِلْعَبْدِ مَنْ یَرْحَمُهُ إِلاّٰ مَوْلاٰەُ. خدای من و سـرورم، مرا رحم کن در حالی که افتاده بر روی بستـرم که دستان عزیزانم مرا برمی‌گرداند، و رحم کن مرا در حالی که افکنده بر جای غسل هستم که همسایگان نیکوکارم مرا غسل می‌دهند، و رحم کن مرا در حالی که برداشته شده‌ام (در نعش) که خویشاوندان گوشه‌ای جنازه‌ام را می‌گیرند، و رحم کن در آن خانۀ تاریک، وحشت و غریبی و تنهایی‌ام را، که برای بنده کسی نیست که او را رحم کند جز مولایش. سپس به سجده رفت و گفت: أَعُوذُ بِكَ مِنْ نٰارٍ حَرُّهَا لاٰیُطْفىٰ، وَجَدِیدُهَا لاٰیَبْلیٰ، وَعَطْشَانُهَا لاٰیُرْوىٰ. به تو پناه می‌برم از آتشی که گرمایش خاموش نـمی‌شود و تازه‌اش کهنه نـمی‌گردد، و تشنه‌اش سیراب نـمی‌گردد. آنگاه گونه راستش را برگرداند و گفت: اَللّٰهُمَّ لاٰتُقَلِّبْ وَجْهِی فِی النّٰارِ بَعْدَ تَعْفِیرِی وَسُجُودِی لَكَ بِغَیْرِ مَنٍّ مِنِّی عَلَیْكَ، بَلْ لَكَ الْحَمْدُ وَالْمَنُّ عَلَیَّ. خداوندا، صورتم را در آتش مگردان بعد از اینکه آن را بر خاک نهادم، و برایت سجده کردم، بدون اینکه منتی بر تو داشته باشم بلکه ستایش توراست، و تو بر من منت داری. سپس گونه چپش را گرداند و گفت: اِرْحَمْ مَنْ أَسَاءَ وَاقْتَـرَفَ، وَاسْتَکَانَ وَاعْتَـرَفَ. رحم کن بر آنکه بدی کرد و مرتکب گناه شد، و بیچاره گشت و اعتـراف نـمود. سپس به سجده رفت و گفت: إِنْ کُنْتُ بِئْسَ الْعَبْدُ، فَأَنْتَ نِعْمَ الرَّبُّ، الْعَفْوَ، الْعَفْوَ، (مائة مرة). 💔اگر من بدترین بنده باشم، تو بهتـرین پروردگار هستی، ببخش مرا، ببخش مرا🤲 (یکصد بار) طاووس گفت: من گریه کردم تا آنجا که صدای گریه‌ام بلد شد. پس روی به من کرد و فرمود: چه چیزی تو را می‌گریاند ای یمانی؟ آیا این جایگاه گناهکاران نیست؟! گفتم: ای عزیز من، حق است بر خداوند که تو را از درگاهش نراند در حالی که جدت محمد است که درود خداوند بر او و خاندانش باد. طاووس گفت: در سال بعد در ماه رجب در کوفه بودم، پس گذشتم بر مسجد غنی، و آن حضـرت (علیه‌السلام) را دیدم که در آنجا نـماز می‌خواند و دعا می‌کرد به این دعا و به همان صورت عمل کرد که در حجر عمل کرده بود. ✍@Khattashi 🌸
۲۶ دی ۱۴۰۲
🍃ماه مهربان دل هر چه قدر که سنگ باشد وقتی به نام تو می‌رسد، تنگ می‌شود برایت. دل‌تنگی‌ها کم و زیاد دارند ولی مگر می‌شود کسی دل داشته باشد و برای تو تنگ نشود؟ التماس می‌کنم بگذار حتی اگر در توهمم از این توهم شیرین بیرون نیایم. اجازه بده بی‌قراری‌هایم را بنویسم به پای دل‌تنگی تو. اگر احساس کنم که دلم برای تو تنگ نمی‌شود نمی‌توانم باور کنم که آدمم. این کمی احساسِ آدم بودن را از من نگیر. می‌خواهم بروم با خیال دل‌تنگی برای تو، کمی نفس بکشم. منتظر بمان تا یک روز خبرم را برایت بیاورند و بگویند از بس دلش برایت تنگ بود، از غصه دق کرد و مرد. چه خبر قشنگی! شبت بخیر ماه مهربانم! @abbasivaladi
۲۶ دی ۱۴۰۲
هدایت شده از  ارشا
استاد صادقی سرشت: 👈👈بر اساس روایات: 🔻 اولویت اول در فرزندپروری مطیع کردن کودک نیست🔺 👌بلکه اولویت نخست همنوا ساختن کودک است 👈در متابعت، هدف تغییر رفتار یا فکر کودک با درخواست هست❌ 👈 و در همنوایی، هدف تغییر رفتار با ایجاد هدایت‌های غیرمستقیم بیرونی است✅ 🌈 رسول خداوند می‌فرمایند «خداوند رحمت کند والدی را که فرزندش را بر نیکی یاری دهد، همسایه‌ای را که همسایه‌اش را بر نیکی یاری دهد، دوستی که دوستش را بر نیکی یاری دهد، ...»🌈 ❇️ «یاری دهد» یعنی همنوا ساختن! http://eitaa.com/Arsha_s
۲۶ دی ۱۴۰۲
. که زخم هر شکست من حضور یک جوانه شد... @Khattashi .
۲۷ دی ۱۴۰۲
صبح هر چی تلاش کردم بخوابم تا سردردم بهتر بشه خوابم نبرد🤷‍♀ دیگه نشستم این کتابو خوندم جلد اول از مجموعه طعم شیرین خدا (مربوط به دوره ی قصه ی من و خدا سطح۲)
۲۷ دی ۱۴۰۲