9.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_حسین خسته ها...
به زیر سایه ی زلف تو آمده است دلم
به غم بگوی که این خسته در پناه من است...
علی خواب دیده بود #شهید میشود. صبح که بیدار شد حال هوای عجیبی داشت. رفت توی میدان مین منطقه #خیبر و شروع کرد و خنثی کردن مین های والمری. ۷۰۰- ۸۰۰ مین را خنثی کرده بود. جورابش را هم در آورده بود و چاشنی های شان را ریخته بود داخل آن. مطمئن بود شهید میشود.
می گفت: وقت #اذان شد. مردد بودم نمازم را بخوانم یا بقیه کار را تمام کنم. پیش خودم گفتم: بگذار این چند تا مین را هم تمام میکنم، بعد میروم سر وقت #نماز.
همان موقع پایش رفت روی مین.
تمام چاشنیهای داخل جوراب هم منفجر شد. پایش قطع شد و تمام بدنش هم زخمی؛ اما شهید نشد.
می گفت: چون نمازم را اول وقت نخواندم، از شهدا جا ماندم.
#شهید_علی_محمودوند🕊🌹
📚یادگاران، ج ۳۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا حالا متن سرود ملی انگلیس رو خوندید؟
هیچ چیزی در ستایش و تعریف از میهن و مردمشون نداره
همش تعریف و تمجید از ملکه و دعای خیر برای ملکه است
طوری زندگی کن که مرگ، مزاحم زندگیت نباشه!
و طوری بمیر که زندگی ساز باشی!
مرحوم علی صفائی حائری
قشنگه مگه نه؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت اولین دیدار و آشنایی رهبر معظم انقلاب با #حسن_باقری از زبان حضرت آقا
خبرنگار بود وقتی رفت جبهه ، واحد شناسایی سپاه و راه انداخت...
غلامحسین افشردی معروف به حسن باقری ، نابغه جنگ شناخته شد.
35.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پیشنهاد دانلود
نماهنگ بسیار زیبای علمت بالا...
کربلایی محسن قدرتی
یاد خدا کردن فقط به گفتن سبحان اللّٰه و الحمدلله نیست..!
اگه وقتی با گناه چشم تو چشم شدی، تونستی چشماتو ببندی میشه بگی که یاد خدایی..!
بیشتر دوست داشت #گمنام باشد.
به همین دلیل گاهی به اسم های دیگر مقاله مینوشت..
نام هایی مانند:
سجاد شکیب، مرتضی علم الهدی، مرتضی حق گو، مهدی علم الهدی و فرهاد گلزار که از این نام آخر بیشتر در مجلات سینمایی استفاده می کرد.
گاهی نیز با نام مستعارِ «کاکتوس» مینوشت
که بعدها عنوان صفحه طنز ماهنامهٔ سوره شد.
#شهید_سیدمرتضی_آوینی🕊🌹
📚 لاله ای در فکه
هدایت شده از استاد مهدوی ارفع
12.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به سراغ آپارتمان اعلام شده رفتیم و بدون درگیری شخص مورد نظر رو دستگیرکردیم. وقتی میخواستیم از ساختمان خارج شویم جمعیت زیادی جمع شده بودن تا فرد مظنون رو مشاهده کنند. خیلی از آنها ساکنان همان ساختمان بودند.
ناگهان ابراهیم برگشت داخل آپارتمان و گفت: صبر کنید!
با تعجب پرسیدیم: چی شده؟!
چیزی نگفت فقط #چفیهای که به کمرش بسته بود رو باز کرد و به چهره مرد بازداشت شده بست. پرسیدم:"ابرام چیکار میکنی !؟
با آرامش خاصی جواب داد: "ما بر اساس یه تماس و یه خبر، این آقا رو بازداشت کردیم. اگه آنچه که گفتن درست نباشه، آبروی این آقا رو بردیم و دیگه نمیتونه اینجا زندگی بکنه. همه مردم هم به چهره یک متهم به او نگاه میکنند. اما این طوری کسی اون رو نمیشناسه. اگر فردا هم آزاد بشه مشکلی پیش نمییاد".
وقتی از ساختمان خارج شدیم کسی مظنون مورد نظر را نشناخت و من به دقت نظر ابراهیم فکر میکردم که چقدر آبرو و شخصیت انسانها در نظرش مهم بود.
سلام بر ابراهیم
abbass-daneshgar.mp3
3.55M
صحبتهایِ استاد رائفیپور از شهید عباس دانشگر🌱