سه دقيقه در قيامت 12.mp3
26.16M
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
صوتی #کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت 👆👆👆
کتابی #بسیار_جالب 👌🌹
#حجت_الاسلام_امینی_خواه ( از جامعه مدرسان حوزه علمیه قم ) با بیان زیبا و رسای خود آن را بیان کرده است.
✨
┏━✨⚜ ⚜✨━
@Khoday_khob_ebrahim
┗━✨⚜ ⚜✨━┛
💞تیتر ابتدا:☆کتاب خدای خوب ابراهیم.☆💞
🌴عزیزان من! ما احتیاج داریم به #قرآن،
این #قرآن نیاز امروز ما است.
نه فقط ملت #ایران، جامعه ی اسلامی بلکه جامعه ی بَشری، امروز واقعا به #قرآن نیاز دارند.
دستورهای جان بخش #قرآن_کریم همه زوایای زندگی انسان را در برگرفته و آنچه را که انسان در مسیر تکامل خویش بدان نیازمند است در اختیارش می گذارد.
این #کتاب بسان خورشیدی است که محیط تاریک جامعه بشری را روشن می سازد.
مشکلات هر جامعه ای با #قرآن حل خواهد شد.
#قرآن راه معضلات زندگی بشر را به فرزندان آدم هدیه می کند.
باید تلاشمان این باشد که #قرآن در زندگی ما تجسم پیدا کند.
💚"سخنان مقام معظم #رهبری در موضوع #قرآن"💚
۳۱۳✨
🇮🇷@Khoday_khob_ebrahim.💖
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#کتاب سلام بر ابراهیم ۱
پهلوان🌺
👇👇👇
💢ســيد حسين طحامي کشتي گير قهرمان جهان به زورخانه ما آمده بود و با بچه ها ورزش ميکرد. هر چند مدتي بود که ســيد به مســابقات قهرماني نميرفت، اما هنوز بدني بسیار ورزيده و قوي داشــت.
💢بعد از پايان ورزش رو کرد به حاج حســن و گفت: حاجي، کسي هست با من کشتي بگيره؟
💢حاج حسن نگاهي به بچه ها کرد و گفت: ابراهيم، بعد هم اشاره کرد؛ برو وسط گود.
💢در کشتي پهلواني، حريفي که زمين بخورد، يا خاک شود ميبازد.
💢کشتي شروع شد. همه ما تماشــا ميکرديم. مدتي طولاني دو کشتي گير درگير بودند. اما هيچکدام زمين نخوردند. فشار زيادي به هر دو نفرشان آمد، اما هيچکدام نتوانست حريفش را مغلوب كند، اين کشتي پيروز نداشت.
💢بعد از کشتي سيد حسين بلند بلند ميگفت: بارک الله، بارک الله، چه جوان شجاعي، ماشاءالله پهلوون!
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
💢ورزش تمام شده بود. حاج حسن خيره خيره به صورت ابراهيم نگاه ميکرد.
💢ابراهيم آمد جلو و باتعجب گفت: چيزي شده حاجي!؟
💢حاج حســن هم بعد از چند لحظه سکوت گفت: تو قديم هاي اين تهرون، دو تا پهلوون بودند به نام هاي حاج سيد حسن رزّاز و حاج صادق بلور فروش، اون ها خيلي با هم دوست و رفيق بودند. توي کشــتي هم هيچکس حريفشــان نبــود. اما مهم تر از همــه اين بود که بنده هاي خالصي براي خدا بودند. هميشه قبل از شروع ورزش کارشان رو با چند آيه قرآن و يه روضه مختصر و با چشمان اشــک آلود براي آقا اباعبدالله(ع) شروع ميکردند. نََفس گرم حاج محمد صادق و حاج سيد حسن، مريض شفا ميداد.
💢بعد ادامه داد: ابراهيم، من تو رو يه پهلوون ميدونم مثل اونها!
💢ابراهيم هم لبخندي زد و گفت: نه حاجي، ما کجا و اونها کجا.
💢بعضي از بچه ها از اينکه حاج حســن اينطور از ابراهيــم تعريف ميکرد، ناراحت شدند.
💢فرداي آن روز پنج پهلوان از يکي از زورخانه هاي تهران به آنجا آمدند.
💢قرار شد بعد ازورزش با بچه هاي ما کشتي بگيرند. همه قبول کردند که حاج حسن داور شود.
💢بعداز ورزش کشتي ها شروع شد. چهار مسابقه برگزار شد، دو کشتي را بچه هاي ما بردند، دو تا هم آنها. اما در کشتي آخركمي شلوغ کاري شد! آنها سر حاج حسن داد ميزدند. حاج حسن هم خيلي ناراحت شده بود.
💢من دقت کردم و ديدم کشــتي بعدي بين ابراهيم و يکي از بچه هاي مهمان اســت.
💢آنها هم که ابراهيم را خوب ميشناختند مطمئن بودند که ميبازند. براي همين شلوغ کاري کردند که اگر باختند تقصير را بيندازند گردن داور! همه عصباني بودند.
💢چند لحظه اي نگذشت که ابراهيم داخل گود آمد. با لبخندي که بر لب داشــت با همه بچه هاي مهمان دست داد. آرامش به جمع ما برگشت.
💢بعد هم گفت: من کشتي نميگيرم!
💢همه با تعجب پرسيديم: چرا !؟
💢كمي مكث كرد و به آرامي گفت: دوســتي و رفاقت ما خيلي بيشتر از اين حرف ها و كارها ارزش داره! بعد هم دست حاج حسن را بوسيد و با يك صلوات پايان کشتي ها را اعلام کرد.
💢شايد در آن روز برنده و بازنده نداشتيم. اما برنده واقعي فقط ابراهيم بود.
💢وقتي هم ميخواستيم لباس بپوشيم و برويم. حاج حسن همه ما را صدا کرد و گفت: فهميديد چرا گفتم ابراهيم پهلوانه!؟
💢ما همه ساکت بوديم.
💢حاج حسن ادامه داد: ببينيد بچه ها، پهلواني يعني همين کاري که امروز ديديد. ابراهيم امروز با نَفس خودش کشتي گرفت و پيروز شد. ابراهيم به خاطر خدا با اونها کشتي نگرفت و با اين کار جلوي کينه و دعوا را گرفت. بچه ها پهلواني يعني همين کاري که امروز ديديد.
خدای خوب ابراهیم
🇮🇷@khoday khob_ebrahim💖
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
♡بسم رب الزهرا
🍃کم توفیقی نیست #شهادت، چرا که مراقبه میخواهد و ظاهر و #باطنی_پاک.
🍃#مراقبه هایش تنها مادی نیست، به قول #امیرالمومنین(ع): #علی شدن، مراقبه ی قلبی میخواهد❤️
🍃شاید فکر کنی کم است اما میدانی، #قلب آدمی به سرعت وابسته می شود و این #وابستگی، سمی است برای متعالی شدن و از فرش به عرش رسیدن، وابستگی به مال، وابستگی به آدم ها، به عمر....آری! اینک #آسمانی شدن برایت سخت میشود.
🍃باید #عشق ورزید و دوست داشت اما وابسته نشد. چراکه این وابستگی ها تو را به زنجیر می کشند و در #قفس_تن، اسیرت میکند.
🍃تنی که به #معنوی شدن فکر نمیکند، تنی که اگر باب میلش پیش بروی، عاقبتت می شود قساوت و #سنگدلی، که بر سر کوفیان و #ابن_سعد آمد.
🍃اما می دانی، گاهی اوقات وابستگی خوب است، این که وابسته باشی به #خدا و #اهل_بیت، این که وابسته شوی به شجاعت و صلابت، وابسته شوی به #نماز_اول_وقت...🌺
🍃اصلا میدانی وابسته شوی به کتاب. آخر آدم های وابسته به #کتاب هم، کم پیدا می شوند. کم هستند آدم هایی که به همه کتاب هدیه دهند، حتی برای اولین کادو به همسرشان. این آدم ها، ارزش کتاب را به خوبی درک میکنند، چرا که کتاب باعث ارتقای آگاهی است و مسبب تمام گمراهی های ما همین #فقر_مطالعاتی ست.
🍃می دانی، باید برای دستیابی به #بصیرت تلاش کرد و راه وابستگی به تمام چیز های خوب را یافت. به عبارتی، تنها در پی خدا بود. درست مانند #محسن🙂
آری باید دل کند و رها شد چرا که...
#اللهم_عجل _الولیک_الفرج❤️
🌺به مناسبت سالروز #تولد #شهید_محسن_حججی
📅تاریخ تولد : ۲۱ تیر ۱۳۷۰
📅تاریخ شهادت : ۱۸ مرداد ۱۳۹۶. منطقه التنف مرز بین سوریه وعراق
🥀مزار شهید : نجف آباد اصفهان
#تولد_داداش_محسن
➕• ↷ #ʝøɪɴ ↯
➺♡http://eitaa.com/joinchat/2226126881Ca7d5b4f15f