من واقعا سر رفیقام با هیچ احدالناسی شوخی و رودربایستی ندارم. لطفا مواظب باشین چی دربارهشون میگین.
- یک عدد خوددرگیر -
با منی که هنوز رو تیتراژ سریالای چند سال پیش قفلی میزنم از خیانت و فراموشی حرف نزنین😂.
ali_lohrasbi_delnavazan 128.mp3
3.06M
دلم از کسی گرفته،
که میخوام براش بمیرم :)
- بیاید یه نصیحت درگوشی طبق تجربههام براتون دارم ؛
هیچوقت همهی جزئیات زندگیت رو به کسی نگو چون حتا اون صمیمیترین رفیقت هم ممکنه یه روزی غریبه بشه باهات و این فکر که چیا راجبت میدونه مثل خوره به جونت میفته.
هدایت شده از - یک عدد خوددرگیر -
تولدش خیلی برام مهم بود ؛
اومدم تبریک بگم و برم :)
- یک عدد خوددرگیر -
---
(( با صدای زنگ هشدار گوشیم از خواب بیدار میشم. دست میبرم صداشو قطع کنم که یادم میفته امروز روز مهمیه. با استرس از جام بلند میشم و نگاهی به ساعت میندازم. هنوز وقت دارم. با وسواس لباسهایی که میخوام بپوشم رو انتخاب میکنم و در حین پوشیدن، حرفهایی که میخوام بهت بگم رو مرور میکنم : "میدونم یه مدته از دستم ناراحتی و رفیق خوبی نیستم، ولی..."
از خونه بیرون میزنم. برای اولین تاکسی دست تکون میدم و سوار میشم. استرس دارم و برای دیدنت لحظهشماری میکنم. یهچیزی تو سرم بهم میگه : "اگه خوب برخورد نکرد و تحویلت نگرفت چی؟!" جوابش رو میدم : "حق داره. کم ناراحتش نکردم. "
به راننده میگم جلوی گلفروشی نگه داره. نگاهی به گلها میندازم و از بینشون چند شاخه قشنگترشو انتخاب میکنم. میدونم گل دوست داری.
هرچی بهت نزدیکتر میشم، بیشتر به تردید میفتم که چی باید بگم. به خودم یادآوری میکنم که این فقط یه معذرتخواهیِ سادهست. رفاقتمون برام خیلی ارزش داره. نه! تویی که برام خیلی ارزش داری. نمیخوام از دستت بدم..
بالاخره میرسم. شاخههای گل رو توی دستم جابهجا میکنم و زنگ در و میزنم. خداخدا میکنم خودت باشی که درو باز میکنی و...
خدا هوامو داره. درو باز میکنی و بعد مدتها نگاهمون به هم گره میخوره.
تقصیر منه که از هم دور شدیم. تقصیر منه که رفاقتمون کمرنگ شده. تقصیر منه که با سکوتم کاری کردم هردومون اذیت بشیم. تقصیر منه و حالا اومدم درستش کنم، ولی هیچکدوم از این حرفایی که از قبل تمرین کردم به ذهنم راه پیدا نمیکنن و فقط میگم : "سلام!" و شاخههای گل رو میگیرم جلوت.
متوجه میشم که جا خوردی. توقع ندارم جوابی بهم بدی و حتا لبخند بزنی، ولی جلوتر میای و بدون توجه به گلها محکم بغلم میکنی:)
لازم نیست به روی خودمون بیاریم، هردومون خوب میدونیم چقدر دلمون برای هم تنگ شده بود. ))
---
- [ این میتونستیم من و تو باشیم، میتونست داستانِ ما باشه، ولی تو خیلی دوری و داستانِ ما با فرستادن یه آهنگ و تایپ کردن چندتا کلمه و دریافت چندتا استیکر تموم شد.
بزرگترين باگ فضای مجازی برای من همینه؛ حرفهایی هستن که بهجای گفتنشون باید آدما رو بغل کرد، احساساتی که توی تایپ کردن چندتا کلمهی بیخاصیت نمیشه نشون داد و خیلی چیزهای دیگه...
با اینهمه، مجازی هیچوقت تاحالا باعث نشده بود رفاقتمون حس و حال خودش رو از دست بده. نمیتونستم روز تولدت بیام دیدنت و برات جشن بگیرم، ولی میتونستم بهت زنگ بزنم و کمی از احساساتم رو با صِدام بهت برسونم. نمیتونستم موقع ناراحتیهات کنارت باشم و بغلت کنم، ولی میتونستم یه گوش شنوا باشم که هرچند نمیبینیش، ولی آغوشش همیشه برات باز بوده. نمیتونستم باهات عکس یادگاریِ دوتایی داشته باشم، ولی میتونستم عکسامون رو کنار هم تصور کنم..
من این رفاقت رو با همهی سختی و غمناک بودنش دوس دارم، و تورو! هنوز، مثل اولین باری که باهات حرف زدم و حتا بیشتر از اون.
تولدت مبارک عزیزِ دورِ من :)! ]
تو تاریکی the darkness.mp3
5.61M
تا اینجا اومدم گفتم یه آهنگم براتون بفرستم.
معرفی کتاب :
- هیجانانگیز و معمایی:
رمان سقوط
هیچوقت دروغ نگو
بخش D
آخرین چیزی که به من گفت
کتابای هالی جکسون
عاشقانه:
قصر آبی
شب صورتی
تمام این مدت
پریدخت
کتابای آنهشرلی
بابا لنگ دراز
عشق و ژلاتو
همه چیز همه چیز
مذهبی و دینی:
کهکشان نیستی
سرباز کوچک امام
ادرواردو
پادشاهان پیاده
پس از بیست سال
کتاب مخفی
زن آقا
دوتا کتاب هم جدیدا خوندم که خیلی کوتاهان ولی یه تیکه از قلبم شدن،
اسکار و خانوم صورتی
کرشمه خسروانی یا مخالف بیداد به طرز همایون، نوشته سیدمهدی شجاعی (این دومی تو دسته کتابای مذهبیه)
پیامبر یه انگشتر داشتند، اون رو دادن به مولا امیرالمومنین و امر کردند که روش حک کنند "لا اله الا الله"
مولا انگشتر رو دادن به حکاک و فرمود یه جمله هم من میگم اضافه کن پیامبر ناراحت نمیشن، فرمود بنویس "محمد رسول الله"...
مولا انگشتر رو تقدیم حضرت محمد مصطفی کردند، پیامبر فرمود علی جان من بهت گفتم یه جمله بنویس ولی این سه جمله روش حک شده...
مولا فرمود من یه جمله اضافه کردم و اونم اقرارِ به رسالت شما بود! از جملهی سوم خبر ندارم... (یعنی جملهی سوم کار من نیست)
جناب جبرئیل بر پیامبر وارد شد گفت یامحمد! خدا فرمود "تو بهترین نامِ نزد خودت رو رویِ انگشتر حک کردی، علی هم بهترین نام نزد خودش رو بر روی انگشتر حک کرد، تویِ جبرئیل هم برو و بهترین نام نزدِ منِ خدا رو بر روی انگشتر حک کن!" جملهی سوم رو منِ جبرئیل حک کردم باذن الله.
مولا علی از پیامبر پرسید جملهی سوم چیه؟
پیامبر فرمود:
"علی ولی الله!"💚
(شیخ طوسی، الامالی، ص 705)
اول_خليفة_علي_سعيد_الوائلي_حصريا_2024_منو_مثلك_منو_من_Rfv7iHp1gFk.mp3
7.75M
پیامبر اکرم(ص) فرمودند :
اگر همهی مردم بر [گِرد] محبت علی (عليهالسّلام) جمع میشدند، خداوند آتش جهنم را نمیآفرید ..
عیدمون مبارک :)🤍
خب دیگه واقعا تموم شد.. صلوات بفرستید😂✨
دلم میخواست اونقدری پول داشتم که به تکتکتون عیدی بدم ولی خب نمیشه دیگه
عیدیای امشب علاوه بر خودم، چندتا بانی دیگه هم داشت
ممنون میشم برای همهمون دعا کنید
مخصوصا برای دانشگاه قبول شدن دوتا از دوستام که جزو بانیها بودن🥲💘
دوباره هم عیدتون مبارک و شبتون بخیر🤍
زیاد بلد نیستم چجوری باید تبلیغ کنم، ولی واقعا خوشحال میشم که همراهم باشید و از آنلاین شاپ هنریم حمایت کنید :)
‹ @hima_gallery_10 .🤍. ›