یه وقتایی دیگه طاقت نداری...
نه حرف کسی آرومت میکنه، نه آغوشی، نه حتی گریه...
فقط یه جمله تو دلت تکرار میشه:
"خدایا... خودت میبینی، مگه نه؟"
و همونجا توی دل این آشوب،
یاد امام حسین میافتی...🕊️
همون لحظهای که بچهی شیرخوارشو گرفت سمت آسمون...
و تیر خورد...
ولی نگفت "خدایا چرا؟"
نگفت "مگه تو نمیدیدی؟"
فقط زمزمه کرد:
"هَوَّنَ عَلَیَّ ما نَزَلَ بِأَنَّهُ بِعَینِ الله..."
(تحملش آسونه... چون خدا داره نگام میکنه) 💔
بغض میکنی... چون تو اون لحظهها،
یه پدر، دلشکسته بود... ولی دلش قرص بود، به نگاه خدا...
اونجاست که میفهمی...
سختی وقتی آسون میشه، که بدونی "دیده" میشی...
اگه الان دلت تنگه...
اگه خستهای...
اگه شبا با اشک میخوابی و کسی نمیفهمه ...
بدون، خدا داره میبینه
تحمل کن... برای خدا
برای اونی که حتی وقتی هیچ کس اشکاتو ندید،
یکییکی شمردشون
و این یعنی تمومِ دلتنگیهات
دارن به آسمون میرن...
با هر اشکی که میریزه، یه فرشته خبر میبره که:
"یکی هنوز، به نگاه خدا دل بسته..."🕊️
بغضت رو نگه دار برای دعا...
اشکت رو بریز، ولی جلو خدا...
🪶فونت هما و دستنویس / خانم سلامی
#دلنوشته_حسینی #کربلا_در_دل
#برای_خدا_تحمل_کن #دل_خسته
#اشک_پنهان #دلتنگی #صبر_زیبا