❤️(ردّپا) ✍#داستانی_زیبا 🔷 شبی مردی در رؤيا بود. او در خواب ديد كه با معبودش در طول ساحل قدم می زند، و در پهنه‌ی آسمان صحنه هائی از زندگيش آشكار می شود. در هر صحنه، او متوجه شد دو اثر ردپا بر روی ماسه‌ها هستند. يكی متعلق به او وديگری از آن معبودش. زمانی يك صحنه از زندگی گذشته اش را ديد. اوبه ردپاها در روی ماسه نگاه كرد. 🔸متوجه شد در بعضی مواقع در طول مسير زندگيش، فقط يك ردپا وجود دارد. اوهمچنين متوجه شد كه اين اتفاق در مواقعی رخ می دهد كه در زندگيش افت كرده و غمگين و افسرده است، اين موضوع او را واقعاً پريشان كرد. او از معبودش سؤال كرد: "بار خدايا تو گفته بودی كه مُصمّمی مرا حمايت كنی و با من در طول راه زندگی قدم برمی داری اما من متوجه شدم در مواقعی كه در زندگيم آشفته‌ام، فقط اثر يك ردپا وجود دارد. من نمی فهمم چرا من وقتی به تو نيازدارم تو مرا ترك می كنی؟ 🔹معبودش پاسخ داد: "عزيزم، آفریده‌ی عزيز من، من ترا دوست دارم و هرگز ترا ترك نخواهم كرد. در مواقعی كه رنجی را تحمل می كنی، زمانيكه تو فقط اثر يك ردپا را مي‌بيني، آن همان وقتيست كه من تو را روی شانه هايم حمل می كنم." #کانال_عطر_1_و_1 عطرخاص 📡 @atrekhas 🇮🇷 📡 @atrekhas 🇮🇷